اگرچه در غرب قراردادن این دو حوزه در کنار هم پیشینه ای پنجاه ساله دارد اما در ایران علی رغم اینکه پژوهشگران و اندیشمندانی در این حوزه به صورت فردی به تفلسف یا تحقیق پرداخته اند، به دلایل مختلفی اعم از ماهیت دینی نظام حاکم و چالش های نزدیکی به چنین میدانی و عدم حساسیت افکار عمومی به محیط زیست، بیش از یک دهه نیست که "مبتلا به" پژوهش های اجتماعی گردیده است.
مقاله "دینداری و محیطزیستگرائی: تأملی تجربی بر مناقشات نظری" یکی از معدود پژوهش های اجتماعی است که مستقلا تلاش خود را معطوف به به درانداختن نقشی از این دو"مناقشه انگیز " کرده است. برش هایی از این مقاله را در زیر می خوانید. برای خواندن اصل مقاله از لینک انتهای مطلب استفاده کنید.
بعد از گذشت چهل سال از وقوع انقلاب اسلامی در ایران، لزوم وارسی تأثیرات نظام حکمرانی مابعدانقلابی بر ابعاد مختلف زندگی ایرانیان بیشازپیش بهچشم میخورد. یکی از این وجوه که روزبهروز اهمیت بیشتری مییابد وضعیت زیست محیطی ایران ازیکطرف و اندیشه و رفتارهای ساکنین این نظام پیرامون این وضعیت از سوی دیگر است. ازآنجا که ایدئولوژی حاکم بر انقلاب ایران و نظام حکمرانی مابعدانقلابی بدون شک ماهیتی دینی داشته است بهنحویکه سیاستگذاری ها بر مبنای شرع اسلام اعمال شده و زمان لازم برای نهادینه شدن ارزشهای مورد تأیید حاکمیت و جامعهپذیری دینی و سیاسی بر دستکم یک نسل سپری شده است، اکنون زمان مناسبی برای بررسی نسبت شریعتمداری و هر آنچه فرض می¬شود پیامد این شریعت¬مداری باشد، ازجمله محیطزیستگرائی در جمعیتهای نمونه به نظر میرسد.
در تحقیق حاضر، با مروری بر ادبیات نظری در خصوص چگونگی ارتباط دین و محیطزیستگرایی سه نوع ارتباطِ ممکن میان دو متغیر دینداری و رفتار محیطزیستی (ارتباط مثبت، ارتباط منفی، و عدم ارتباط) در قالب سه فرضیة متباین فرموله گردید. برای وارسی تجربی این فرضیات رقیب، مطالعهای پیمایشی سازمان داده شد. یافتههای پژوهش به طور هماهنگ نشان داد که فقط فرضیة ارتباط منفی یا معکوس دینداری با رفتار محیطزیستی از حمایت تجربی برخوردار شده که مقدار یا شدت این ارتباط، «ضعیف» ارزیابی شده است.
یکی از اولین دغدغههایی که جامعهشناسی هنگام مطالعه وضعیت محیطزیست دارد، ریشهیابی «رفتارهای اجتماعیای» است که مسبب حادث و حاد شدن وضع کنونی است. اگرچه رفتارهای محیطزیستی بهعنوان قِسم و قسمتی از رفتارهای اجتماعی موردمطالعه جامعهشناسان، حلقه آخر زنجیرهای از علل و دلایل پیشین چون دانش و نگرش محیطزیستی است اما از آنجا که تعیینکننده نهایی تأثیرات انسان بر محیط خود است، مطالعهی رفتارهای زیستمحیطی یکی از وجوه اصلی جامعهشناسی محیطزیست شناخته میشود. براساس همین منطق ارتباطی، جامعهشناسی در ریشهیابی رفتارهای محیطزیستی و با توجه به قدمت مسائل مابعدالطبیعی، دین را جز اولویتهای مطالعاتی خود قرار داد و به بررسی نگاه ادیان نسبت به جایگاه انسان در طبیعت و پیامدهای این چشمانداز بر رفتار آدمی پرداخت و مذهب را متغیری مستقل برای تبیین وضعیت محیطزیست در نظر گرفت.
اولین تلاشها برای تبیین وضعیت مسالهگونه محیطزیست در جهان همراه با سرزنش ادیان ابراهیمی و انداختن یوغ تقصیر بر گرده جوامع توحیدی و علیالخصوص سنتهای مسیحی-یهودی بود. نباید از نظر دور داشت که دور ماندن اسلام از آماج نقدها و اتهامها دستکم در آن دوران نه بهدلیل خصلتهای متمایز اسلام در برخورد با محیطزیست از دید منتقدان، بلکه ناشی از ناآشنائی نظریهپردازان غربی این جریان به نصوص و مبانی و مجموعه قوانین اسلام بوده است...
منفینگران در مجموع قائل به بنيانى دينى براى بحران كنونى محيطزيست هستند. ادعای آنان مبتنی بر این فرض است که مذاهب پیش از مسیحیت، مردم را به تجربه جهان طبیعی که مملو از ارواح و اساساً زنده بودند، تشویق میکردند.
مؤمنین اما معتقدند ادیان در بحران کنونی پیشآمده نهتنها بدهکار نیستند، بلکه به دلیل بیتوجهی نوعبشر به توصیههای دینی مبنی بر حفظ طبیعت طلبکار هم هستند. از نظر بنسون، بدون آموزش صحیح مباحث معنوی و اعتقادی، در فراگیرترین شکل فلسفی و اعتقادی آنها، هرچه از تباه شدن محیطزیست و ضرورت حفظ آن گفته شود، راه به جائی نخواهیم برد...
منبع: پژوهشهای جامعهشناسی معاصر
برای خواندن متن کامل مقاله کلیک کنید