به گزارش زیست آنلاین به نقل از زیست نیوز شهرستان شاهرود اگر به لحاظ صنعتی در ایران چندان شناخته شده نیست، اما محیطزیست و طبیعت آن نامیآشنا برای علاقهمندان این حوزه است. سالهاست جنگل ابر، ارتفاعات شاهوار، آبشار مجن،منطقه توران و خوشش ییلاق به عنوان مقصدی پرجاذبه برای دوستداران طبیعت تبدیل شده است. اما این نواحی مانند سایر مناطق طبیعی کشورمان سال به سال دستخوش تغییراتی بوده و دست غارتگر انسان آسیبهای جبرانناپذیر بر آن وارد کرده است. آنچه در زیر میآید فهرستی از اصلیترین چالشهای زیستمحیطی شهرستان شاهرود است که سازمانهای مردمنهاد این شهرستان مکررا درخواست حفاظت از آنها را به مراجع زیستمحیطی کشور ارائه کردهاند.
جاده جنگل ابر
جنگل ابر با ارزشترین و گرانبهاترین میراث طبیعی استان سمنان (هفتمین استان وسیع کشور) است. یک هزارم وسعت این استان کویری جنگل هیرکانی سه میلیون سالهای است که ده درصد ذخیره جهانی سرخدار را نیز در بر دارد. معجزهای شگفت و نعمتی است عظیم و اکنون آزمونی دشوار برای امانتداری و قدرشناسی.
آن زمان که شعار دلربای (توسعه) کافی بود برای هر اقدام ناسنجیده و نابخردانه در عرصه طبیعت سپری شده است، اکنون بشر به بلوغی رسیده که بفهمد آینده و سلامت و بقای او را بیش از هر چیز عملکرد مخرب و عجولانه خود او به خطر انداخته است. ما ایرانیان فهیم نیز از کاروان بشریت جا نمانده و خواب هم نیستیم. بر این اساس بود که تشکلهای زیست محیطی و طبیعت دوستان شاهرود و کشور ظرف چند سال گذشته با تلاشی بی وقفه صدای خود را به گوش مسئولان کشور رساندند که:(جاده بس است، جنگل ابر را ویران نکنید). شاهرود با یک هزارم ترابری تهران چهار محور اصلی به شمال دارد(دو برابر تهران) آنچه لازم است ارتقاء کیفیت این راهها است نه افزودن بر تعداد آنها، به بهای نابودی صدها هکتار جنگل بکر و بینظیر، به بهای نابودی یک میلیون اصله درخت و نهال، به بهای جاری ساختن سیلهای ویرانگر در حوضه زرین گل و شهرهای شمال، به بهای نابودی ذخیرهگاههای جهانی سرخدار، بلوط ماکرانتارا... و به بهای نابودی قاره کوچک شاهرود.
به راستی اگر جنگل ابر نباشد چه چیز از قاره کوچک (که به معنای وجود اقلیمهای متفاوت در یک سرزمین است) باقی میماند؟ آیا شاهرود نیز تنها یکی از صدها شهر حاشیه کویر نخواهد بود؟ و ما پاسخ فرزندانمان را چگونه خواهیم داد اگر چنین گنجینه ای با گذران سه میلیون سال به سلامت در زمانه ما به تاراج رود؟
تخریب شاهوار و سرچشمههای آب شاهرود
همنشینی سه عامل ، عنوان قاره کوچک را برازنده شاهرود کرده است : کوه ، جنگل ، کویر.
نوار باریکی از جنگل در شمال ، منطقه وسیعی از کویر در جنوب و ناحیه کم عمقی از رشته کوه البرز در میان این دو، که البته نقش اصلی در ایجاد این اقلیم خاص را ارتفاعات متفاوت همین ناحیه کوهستانی به عهده دارد. (ارتفاعات مه گیر ابر ، رشته کوههای عمیقتر در منطقه مجن و شاهوار که منطقهای خاص و منحصربه فرد بوده و به عنوان بلندترین قله البرز شرقی۳۹۴۵ متر و یکی از زیستگاههای بکر حیات وحش در شهرستان مورد توجه تمامیکوهنوردان و طبیعت دوستان کشور است).
در سال ۱۳۹۰ با کمال تعجب و تاسف شاهد تخریب بی رحمانه درههای شاهوار شدیم ! به بهانه استخراج سنگ معدن برای کارخانه ای سیصد کیلومتر دورتر ! آنهم سنگ معدنی که اصلا کمیاب نیست ......(احداث مسیری به طول ۳ کیلومتر از انتهای جاده موجود در بالارود تاش تا ابتدای درختان بید در مسیر آهار به طرف چشمه خرسی در ارتفاع۲۸۰۰متری و افزون بر آن احداث جاده ای اختصاصی به عرض ۱۰ مترو به طول حدود ۶ کیلومتر ، با تخریب مراتع و دامنههای شاهوار!)
امروز انفجارهای هولناک آرامش حیات وحش منطقه وتداوم و سلامت چشمههای آب شاهوار را تهدید میکند و جادهها بهترین راه دسترسی شکارچیان قاچاق را فراهم کرده است.
کسانی که با مناطق کوهستانی شاهرود آشنایند خوب میدانند اگر غرضورزان بخواهند مهمترین نقطه پیکره کوهستانی شاهرود را تخریب کنند این مکان جایی نخواهد بود جز دره آهار و چشمه خرسی در شاهوار.
از همه خطیرتر آنکه سرچشمه رودبار تاش همان سرچشمه آب شرب شهرستان شاهرود و شهر بسطام است و آلودگی صنعتی این آب ، سلامت و حیات هزاران شهروند را به خطر انداخته است.
تشکلهای زیست محیطی شاهرود مصرانه خواهان توقف کامل فعالیت مخرب و ناموزون معدن(که در مراحل اولیه است) در این خطه بکر وحیاتی میباشند.
پروژه انتقال آب چشمه سارهای قطری به شهرستان شاهرود
نیاز روزافزون آب و کمبود آن امری بدیهی است و چاره اندیشی نیز الزامیست ، امـا به چه صورت و از کـدام منابع ، با چه طرح و روشی؟ چندی است که پروژه انتقال آب چشمهسازهای قطری به شهرستان شاهرود مطرح و عملیات اجرایی نیز آن آغاز شده است.
با فرض قبول تامین آب از طریق جمع آوری و انتقال از چشمههای قطری ، بهره برداری از کدام چشمهها ، روش جمع آوری و مسیر انتقال آن ، سه فاکتور اصلی و مهم این پروژهاند. که متاسفانه در پروژه مذکور هر سه فاکتور دارای تحقیقات ناقص، روش مبهم و مسیر غیرکارشناسانه بوده است.
بعضی از چشمههای پیشنهادی به خاطر آبدهی کم و قرار گرفتن در نقاط پر شیب جنگلی ، واقع در جبهه شمالی ، جهت بهرهبرداری توجیه فنی و مهندسی ندارند.
مسیر پیشنهادی و اجرا شده میتوانست با صرف هزینه ای بسیار کمتر و تخریبی بسیار بسیار کمتر ، از منطقه ای دیگر طرح و اجرا شود ، تا امروز شاهد اینهمه تخریب نباشیم!( به عنوان مثال از مسیر دره زغال چال)
کارشناسان این جمعیت طی بازدیدهای مکرر از منطقه شاهد تخریبـهای صورت گـرفته در مسـیر لوله گـذاری بوده اند که از آنجمله تخریب مناطق حمام دره و چشمه مریم است . با کمال تاسف حدود هزار اصله درخـت از گونههای نادر پیرو ، اورس ، بلوط ماکرانتا ، ممرز و زرشک و هزاران بوته از گونههای مختلف ، فقط در همین دو محدوده قطع و تخریب شده اند.
تشکلهای زیست محیطی شهرستان شاهرود خواهان توقف پروژه تا زمان ارائه طرحی دقیق ، کارشناسانه، با تخریبی کمتر جهت جمع آوری و انتقال آب چشمههای اصلی. (ماننـد چشمه مرده شور و ...) چـرا که طـرح عبـور از دامنههای شمالی به منظـور دستیابی به چشمههای اصلی به خاطر شیب زیاد منطقه ، جنگلهای کاملا انبوه و گذر از درههای متوالی به هیچ وجه مورد تایید کارشناسان خبره این امر نمیباشد.
از طرفی قرار گرفتن مسیر پیشنهادی در بالادست یال منتهی به منطقه پونه آرام ( تنها زیست بوم سرخدارهای با ارتفاع بیش از سی متر و عمر سه هزار سال در جهان) به هیچ عنوان توجیهپذیر نیست و هر اقدام عملیاتی در این منطقه ضربه بزرگی به پیکر منابع ملی و خدادادی وارد خواهد ساخت که مطمئنا مخالفت جمع کثیری از طبیعت دوستان و کارشناسان ایران را در پی خواهد داشت.
دکتر امیرحسین ولیان(دبیر جمعیت دیدهبان طبیعت شاهرود)