دوستداران محیط زیست عادت کردهاند به شنیدن خبرهای بد و تکاندهنده در پاییز هر سال؛ گو نحسی فصل برگریزان پایانی ندارد و هر سال خبری تلختر از سال قبل، زخمی بر جان اهالی محیط زیست میافزاید. هنوز سر و صدای آتشسوزیهای پیدرپی جنگلهای شمال کشور در پاییز هر سال فروکش نکرده بود که چندی پیش معاون محیط طبیعی سازمان حفاظت محیط زیست، اصغر محمدی فاضل هشدار داد با ادامه روند کنونی، نابودی «تالاب گاوخونی» حتمی است!
به گزارش زیست آنلاین به نقل از اعتماد دوستداران محیط زیست عادت کردهاند به شنیدن خبرهای بد و تکاندهنده در پاییز هر سال؛ گو نحسی فصل برگریزان پایانی ندارد و هر سال خبری تلختر از سال قبل، زخمی بر جان اهالی محیط زیست میافزاید. هنوز سر و صدای آتشسوزیهای پیدرپی جنگلهای شمال کشور در پاییز هر سال فروکش نکرده بود که چندی پیش معاون محیط طبیعی سازمان حفاظت محیط زیست، اصغر محمدی فاضل هشدار داد با ادامه روند کنونی، نابودی «تالاب گاوخونی» حتمی است!
نابودی تالابی که هنوز نامش در فهرست مونترو ثبت نشده آن قدرها تاسفبار نیست؛ زیرا دیگر با این کجمداراییها و نابخردیهایی که در عرصه منابع طبیعی و محیط زیست رخ میدهد و «رخ میدهند» خو گرفتهایم و صد البته تالاب گاوخونی هم سالهاست که ریغ رحمت را سر کشیده و هر ساله خبر نابودیاش از تریبونی اعلام میشود؛ اما گاوخونی مانند یک گاو وحشی که ماتادور به اقسام مختلف بر بدن و روحش زخمی وارد آورده، هنوز تسلیم نشده است، مدام نفسنفس میزند و ناقوس وجدان خاموشمان را به صدا در میآورد «که ای آدمیان، بقای شما به بقای من گره خورده است»! تاسف بار اما صدای پایکوبی برخی مسوولان و مدیران است که با بادی به غبغب سخن از افزایش تولیدات کشاورزی و اشتغالزایی در بخش صنعت استان اصفهان به میان میآورند و قرار گرفتن این استان در میان مهاجرپذیرترین مناطق کشور را آبروداری اصفهان تلقی کردهاند!
به راستی اما این به اصطلاح آبروداری به چه قیمتی بوده است؟ آیا به همین زودی دریاچه ارومیه را از یاد بردهایم که در خبرها آمده تنها ۱۵ درصد از وسعت آن باقی است و مابقی خشک شده است؟ آیا مردمان غرب و جنوب غربی کشورمان را از یاد بردهایم که هر روزشان را میان ریزگردهای متخاصم سپری میکنند و حتی نفس کشیدن هم برایشان سخت شده و آرزوی دیدن آسمانی صاف و آبی بر جان و روحشان مانده؟ فردا روز وقتی با خشک شدن کامل گاوخونی، خانهیی دیگر برای ریزگردها آن هم در قلب کشور و آن هم در قلب استان «آبرودارمان» پدید آمد و وقتی پدیده خشکسالی گسترده دامان منطقه را «بی آبرو» کرد و وقتی مردمان این بخش از کشور به شهرهای اطراف پناه بردند و وقتی اختلاف فاحش دمایی بین روز و شب پدید آمد، کدام یک از مسوولان آبرومند امروز، فردا در محکمه گاوخونی «آبروداری» خواهد کرد؟
اکنون که مصایب مختلف و رنگارنگی در حوزه منابع طبیعی و محیط زیست گریبانگیرمان شده، چرا نباید از گذشته عبرت بگیریم و چرا نباید از تجربیات دیگر کشورهایی که امروز لقب «پیشرفته» را یدک میکشند بهرهمند شویم؟! همین قصه آبروداری و آبرو«بازی» چند دهه قبل در امریکا سر برآورد و باعث نابودی ۸۷ میلیون هکتار از تالابهای این کشور - که چیزی نزدیک به ۵۴ درصد بوده - شد و درست همین حکایت آبرودار شدن در ژاپن هم تکرار شد و اکنون هر دوی این کشورها از گذشته خود درس گرفتهاند و سالانه چند صد میلیون دلار صرف احیای تنها بخشی از تالابهایی میکنند که روزگاری به بهانه توسعه کشاورزی و صنعت، نابودشان کرده بودند!
سودمندی تالابها تا اندازهیی است که قطعا حفظشان به جیب خیلیها آبرو میریزد، بیشتر از آنچه اکنون نابودیشان برای «برخی» آبرو میخرد!
صرف نظر از تاثیرات حایزاهمیتی که تالابها بر چرخه اکوسیستمهای اطراف خود و در بعد کلی، روی کره زمین میگذارند و حتی زندگی در بیابانهای مرکزی ایران را برای عدهیی از هموطنانمان میسر ساختهاند، حفظ این اکوسیستمهای غنی سودمندیهای اقتصادی کلانی نیز نصیب کشورهایی که دارای چنین مناطق آبی ارزشمندی هستند، میکند. برای مثال تالابها یکی از مناطق پرجاذبه و ایدهآل برای صنعت توریسم و اکوتوریسم بوده تا آنجا که آبسنگهای مرجانی حوزه کاراییب سالانه میلیونها بازدیدکننده را به سوی خود جلب کرده و ارزش درآمدزایی آنها بیش از ۱۰ میلیارد دلار برآورد شده است.
جدای از میلیاردها دلاری که از صنعت گردشگری و نیز بهرهمندی از آبزیانی که تمامی یا بخشی از چرخه حیات آنها به تالابها بستگی دارد، تالابها یکی از مهمترین عوامل تصفیه و پاکسازی آبهای زیرزمینی و آبخوانها و همچنین کنترل طبیعی سیلابها و توفانها بوده تا آنجا که ارزش ۳۸۰۰ هکتار از تالابهای دستنخورده رودخانه چارلز در انگلستان برای حفاظت در برابر سیلاب، سالانه بالغ بر ۱۷ میلیون دلار برآورد شده است. همچنین ارزش تالابهای مانگرو مالزی در دفع توفان و نیز کنترل سیلاب در هر کیلومتر، حدود ۳۰۰ هزار دلار تخمین زده شده است.
همچنین نباید از یاد برد که تالابهای آب شیرین به تنهایی بیش از ۴۰ درصد گونههای جهان و ۱۲ درصد گونههای جانوری را در خود جای دادهاند و از این میان تنها ارزش صید ماهیانی که وابسته به آبسنگها هستند، میلیاردها دلار برآورد شده است.
اما یکی از مهمترین کاربردهای تالابها، توانایی جذب و انبار ۴۰ درصد از کربن موجود در خشکیهای جهان است و نابودی این مناطق طبیعی باعث آزاد شدن انبار کربنی تالابها شده و اثرات زیانباری را بر اتمسفر زمین و همچنین چرخههای طبیعی و دیگر زیستگاهها وارد میآورد.
گاوخونی دیر یا زود برای همیشه خواهد مرد؛ مانند خیلی دیگر از تالابهای کشور و مانند دریاچه ارومیه و خیلی دیگر از اکوسیستمهای طبیعی و حتی جانداران این مرز و بوم و مطمئنا به هیچ کجای مدیر و مسوولی هم بر نخواهد خورد، چرا که هنوز هم در مواجهه با پدیده ریزگردها به جای پاسخی صحیح، به افق خیره میشوند و هنوز در فکر انتقال آب دریاچه کاسپین به دریاچه ارومیه هستند و هنوز صدا و سیما فرق ببر و یوزپلنگ را نمیفهمد و هنوز... و خیلی مواردی که مطرحشدنشان آبرویی باقی نمیگذارد تا کسی، جایی، زمانی و به قصد خاصی ادعای آبروداری به سرش بزند یا احیانا بر دهانش جاری شود!