در طول تاریخ، شرایط آب و هوایی متفاوت شامل طوفانهای بیامان و ویرانگر، وزش بادهای موسمی طغیانگر و سایر شرایط فوقالعاده جوی، توانستهاند جریانهای تاریخی تمدنهای حاضر در جهان را تغییر دهند.
چگونه «آب و هوا» سرنوشت تاریخ را عوض کرد؟
17 شهريور 1392 ساعت 10:14
در طول تاریخ، شرایط آب و هوایی متفاوت شامل طوفانهای بیامان و ویرانگر، وزش بادهای موسمی طغیانگر و سایر شرایط فوقالعاده جوی، توانستهاند جریانهای تاریخی تمدنهای حاضر در جهان را تغییر دهند.
به گزارش زیست آنلاین به نقل از ایسنا اوضاع جوی شدید و ناپایدار میتواند اثراتی فراتر از تخریبها و ویرانیها که در مناطق ساحلی و مسکونی به جای میگذارند، داشته باشد. از سرنوشت شوم «هیروشیما» گرفته تا اضمحلال ارتش «ناپلئون» و اسبهایش، «انقلاب فرانسه» و حتی شکست امپراطور مغولستان همگی تحت تاثیر شرایط آب و هوایی متغیری بودهاند که با وجود اهمیت این اثرگذاری، شاید هرگز نقش تعیینکننده آن در تغییر رویدادهای تاریخی به طور جدی عنوان نشده است.
خبرگزاری ایسنا در این گزارش به نقل از «لایوساینس» به بررسی ۱۰ پدیده جوی و موقعیت آب و هوایی که تاریخ را عوض کرد، اشاره میکند که به شرح زیر است:
- آسمان صاف بر فراز هیروشیما و ناکازاکی و فاجعه اتمی
در ساعت ۷:۰۹ دقیقه صبح تابستانی روز ششم اوت سال ۱۹۴۵ میلادی یک فروند هواپیمای شناسایی از فراز هیروشیما گذشت و طی مخابره رادیویی خود با مقر فرماندهی، پوشش ابری منطقه را کمتر از سه دهم اعلام و وضعیت جوی را نیز برای بمباران هوایی مساعد اعلام کرد.
این بدان معنا بود که «آسمان» به اندازه کافی صاف است تا نخستین «سلاح اتمی» جهان که در جنگها استفاده شد در هیروشیما فرود آید. به این ترتیب کاهش پوشش ابری، سرنوشت شومی را برای هیروشیما رقم زد و شرایط را برای انجام عملیات بعدی فراهم ساخت.
اما غمانگیزتر از آن، تاثیر پوشش ابری در آسمان شهر «کوکورا» بود چرا که در تاریخ هشتم اوت سال ۱۹۴۵ میلادی، جنگنده «بی ۲۹» موسوم به «باکس کار» برای انجام دومین بمباران اتمی به یک بمب اتمی مجهز شد تا آن را برفراز شهر «کوکورا» بیاندازد اما به دلیل نامساعد بودن هوا و عدم دید کافی خلبان و همچنین ترس از اتمام سوخت، خلبان به جای هدف اصلی تصمیم میگیرد یک هدف جایگزین را تعیین کنند که در نتیجه پس از یافتن یک روزنه در میان ابرها، بمب را بر فراز شهر «ناکازاکی» میاندازد.
فاجعه هیروشیما
- لشکرکشی هیتلر به روسیه
آدولف هیتلر که ظاهرا شاگرد خوبی برای درس گرفتن از تاریخ گذشتگان نبود تصمیم میگیرد حمله «ناپلئون بناپارت» به «مسکو» را که با عقبنشینی مفتضحانه ناپلئون خاتمه یافت، تکرار کند. به این ترتیب در سپتامبر سال ۱۹۴۱ میلادی هیتلر نیز طی عملیات «طوفان» به عنوان یکی از چندین عملیات نظامی تاریخی که نام آن از یکی از «شرایط سخت جوی» نشات میگیرد، رهسپار «شوروی سابق» شد.
ارتش آلمان از شکست ارتش «استالین» کاملا مطمئن بود و در نتیجه بسیاری از یگانها برای برگزاری رژه پیروزی در «میدان سرخ» با خود لباسهای متحدالشکل همراه آورده بودند. اما تنها چیزی را که فراموش کرده بودند با خود همراه بیاورند، «لباس زمستانی» بود.
سرانجام ارتش آلمان پیش از رسیدن به مسکو به دلیل عدم برنامهریزی مناسب و همراه نداشتن لباس گرم گرفتار «جهنم سرد» سیبری شده و ارتش خسته و درمانده این کشور شکست خورد.
لشکرکشی هیتلر
- لشکرکشی ناپلئون به روسیه
در سال ۱۸۱۲ میلادی، «ناپلئون بناپارت» بزرگترین ارتش تاریخ اروپا را با بیش از ۶۰۰ هزار نیرو تشکیل داد. نقشه او پیشروی قدرتمند به روسیه بود. او نگرانی از فرا رسیدن زمستان نداشت و وقتی سربازانش توانستند مسکو را تسخیر کنند اعتماد به نفس ناپلئون به اوج رسید.
ارتش ناپلئون شهر را غارت کرده و جواهرات و پوستینهای خز را به عنوان غنیمت جنگی برای پیشکش کردن به همسرانشان به یغما بردند.
اما تنها چیزی را که ناپلئون فراموش کرده بود در نظر بگیرد، ناگهان هویدا شد و آن سرمای شدید روسیه بود که ناپلئون به آن فکر نکرده بود! در این نبرد با آنکه ارتش ناپلئون توانست روسیه را شکست دهد اما نیروهای ارتش روسیه در هنگام عقبنشینی، شهر مسکو را به آتش کشیدند که طی این آتشسوزی بیش از یک سوم شهر در آتش سوخت و در نتیجه ارتش ناپلئون با فرا رسیدن زمستان سخت با کمبود آذوقه و امکانات گرمایشی مواجه شده و مجبور به عقبنشینی میشود که طی این عقبنشینی شمار زیادی از سربازان ارتش ناپلئون کشته شده و همین امر زمینه تضعیف ارتش و سقوط حکمرانی ناپلئون را فراهم آورد.
هنگامی که ارتش ناپلئون همراه با غنایم خود در حال خروج از ویرانههای شهر مسکو بودند دمای هوا به زیر ۴۰ درجه سانتیگراد افت کرده و سربازان ناپلئون دچار سرمازدگی و گرسنگی شدند و طی تنها ۲۴ ساعت بیش از ۵۰ هزار سرباز بر اثر سرما جان باختند.
سربازان خود را در میان پوستینهای خزی که به عنوان غنیمت جنگی برای همسرانشان پیشکش میبردند، پیچیدند اما این پوستینها نیز کارساز نشدند و از ۶۰۰ هزار سربازی که وارد مسکو شدند تنها ۱۵۰ هزار تن موفق به بازگشت به خانههایشان شدند و این آغاز سقوط سلطنت ناپلئون و ظهور روسیه به عنوان یک قدرت جدید در اروپا شد.
لشکرکشی ناپلئون
- سرکوب شورش بردهها
روز سیام اوت سال ۱۸۰۰ میلادی را میتوان یک روز تاریخی نامید. چرا که در این روز هزاران برده ساکن شهر «ریچموند» ایالت «ویرجینیا» در ایالات متحده آمریکا به رهبری فردی به نام «گابریل» علیه اربابان خود قیام کردند و با تصرف اسلحه خانه شهر توانستند تمام بردهها را آزاد کنند. در مقابل بارش یک «باران سیلآسا» باعث شد شورشیان برای مدت طولانی از بیرون آمدن و متحد شدن برای انجام نقشههایشان دور بمانند و به همین دلیل در نهایت شورش آنها سرکوب شد.
- طوفان تگرگ و سرعت بخشیدن به انقلاب فرانسه
در کشوری که به دلیل کمکهای مالی به مستعمرات آمریکایی در طول جنگ علیه انگلیس از بحران اقتصادی رنج میبرد، پدیده جوی «خشکسالی در بهار» باعث شد قیمت مواد غذای سر به فلک بکشد که در نهایت ضربه نهایی با بارش «تگرگی سهمگین» بر این کشور وارد شده و سبب اتلاف بسیاری از محصولات زراعی در مزارع فرانسه شد و این مسئله مردم گرسنه را آماده انجام تغییرات کرد و به سرعت انقلاب فرانسه رقم خورد.
- نجات جورج واشنگتن برای نبردی دوباره و استقلال آمریکا
زمانی که «جورج واشنگتن» فرماندهی ارتش آمریکا را بر عهده گرفت، این ارتش اغلب از داوطلبان بدون یونیفورم و سلاح تشکیل شده بود اما در نقطه مقابل ارتش انگلیس یک ارتش جنگنده و کاملا مجهز بود. در نتیجه احتمال شکست جورج واشنگتن در نبرد «لانگ آیلند» وجود داشت و میرفت که نیویورک کاملا به دست انگلیسیها افتاده و مستعمره این کشور شود. اما وقوع یک «مه غلیظ» به عقبنشینی ارتش جورج واشنگتن کمک کرده و فرصت بازسازی و تقویت روحی ارتش آمریکا فراهم شد و جنگ به روزهای بعد موکول شد.
واشنگتن در نهایت پس از جنگ و گریز فراوان با دشمن ناگزیر شد در شهر «یورک تاون» سنگر بگیرد و سرانجام در «صلح ورسای» در سال ۱۷۸۳ میلادی انگلیسیها را وادار ساخت تا استقلال امریکا را به رسمیت بشناسند.
جورج واشنگتن
- یورش کارل دوازدهم به روسیه
در سال ۱۷۰۹ میلادی، کارل دوازدهم پادشاه سوئد به عنوان نخستین لشکرگشای اروپایی شناخته شد که سبب مرگ و فرسودگی بسیاری از سربازان خود در «زمستان سرد» روسیه شد. جنگ فرسایشی زمستانی ارتش سوئد در خلال «نبرد بزرگ شمالی» یک تاثیر بزرگ روانی داشت و توجه جهان را به این نکته جلب کرد که ارتش «پطر کبیر» را نیز باید به رسمیت شناخت.
- نبرد اسپانیایی «آرمادا» و طوفان سهمگین
از شکست بزرگ ناوگان جنگی اسپانیا در سال ۱۵۸۸ میلادی به عنوان یکی از نبردهای بسیار مهم در تمدن غرب یاد میشود. «فیلیپ دوم» پادشاه اسپانیا همراه با خواهر خواندهاش «الیزابت اول» از راه دریا به سوی انگلیس لشکرکشی کرد اما «طوفان شدید» با او یار نبود و رویای او به حقیقت نپیوست.
نبرد آرمادا
- بادهای ناجی ژاپن در برابر حمله مغولها
«کوبلای خان»، رهبر امپراطوری مغول در قرن سیزدهم میلادی، پایگاه نظامی خود را برای شکست ژاپن تجهیز کرد اما تنها چیزی که توانست وی را شکست دهد ارتش ژاپن نبود بلکه وزش دو «باد موسمی» بود!
کاهنان مذهب «شینتو» در ژاپن که به پرستش ارواح میپردازند، معتقد بودند این طوفانها حاصل دعاهای آنها بودهاند. آنها این بادها را «کامی کازی» یا «بادهای الهی» نامیدند.
- بادهای دریایی، عامل نجات یونانیان
یونان باستان نجات خود را مدیون موازنه قوا در زمان جنگ ایران و یونان است. امپراطوری ایران در آن زمان قصد داشت یونان را نیز تحت تصرف خود درآورد. اما پس از سقوط آتن و فرار یونانیان از طریق دریا، «تمیستوکل»، فرمانده یونانی توانست با تدبیر خود و شناخت از «الگوی وزش بادها» و صفآرایی مناسب کشتیهای جنگی در مسیر باد، طی نبرد «سالامیس» در سال ۴۸۰ پیش از میلاد بر ارتش «خشایارشاه» پیروز شود.
کد مطلب: 3330