کودکان امروز آن قدر از طبیعت و محیطزیست طبیعی دور شدهاند که دیگر زمین را مادر خود نمیدانند و هیچ تعلقی به آن ندارند تا جایی که نگرانی و تلاش برای حفظ طبیعت یک دلمشغولی لوکس به شمار میرود.
تنها کودکان می توانند طبیعت را نجات دهند
30 آبان 1393 ساعت 7:59
کودکان امروز آن قدر از طبیعت و محیطزیست طبیعی دور شدهاند که دیگر زمین را مادر خود نمیدانند و هیچ تعلقی به آن ندارند تا جایی که نگرانی و تلاش برای حفظ طبیعت یک دلمشغولی لوکس به شمار میرود.
به گزارش زیست آنلاین اما این همه ماجرا نیست، زیرا قطع ارتباط با طبیعت، از جنبهای دیگر، به کودکان آسیب میرساند و آن «اختلال کمبود طبیعت» است که در سال ۲۰۰۵ مطرح شد. این اختلال، بیانگر آثار سویی است که قطع ارتباط جامعه با طبیعت بر کودکان بر جای میگذارد؛ از جمله کاهش تمرکز حواس و بیتوجهی، اضافه وزن، اضطراب و افسردگی. گذشته از این، با قطع این ارتباط، شاهد بروز «فراموشی نسلی زیستمحیطی» هستیم، مسألهای که به دلیل فاصله گرفتن از طبیعت، موجب میشود تا در بزرگسالی هر نوع تخریب در محیطزیست را بیپروا انجام دهیم و هر روز شاهد نابودی بیشتر آن باشیم.
کودکان را به طبیعت برگردانیمچند سالی است دنیا متوجه اهمیت این مسأله شده و جنبشها و جریانهای بزرگی را برای برقراری دوباره ارتباط کودکان با طبیعت با هدف داشتن کودکانی سالمتر و خلاقتر و حفاظت از طبیعت، تشکیل داده است. برای نمونه، در آمریکا جنبشی به نام «هیچ کودکی در داخل نمانَد» آغاز شده که مورد تایید و حمایت ۵۸ سازمان و انجمن ملی فعال در زمینه کودکان و طبیعت است. حتی قانونی به همین نام در مجلس نمایندگان این کشور، در۲۲ آوریل ۲۰۰۹ (روز زمین) تصویب شد. همچنین برنامه «ریشهها و جوانهها» به ابتکار «جین گودال»، فعال محیطزیستی و سفیر صلح سازمان ملل، نمونهای دیگر به شمار میرود که در ۱۳۴ کشور فعال است. برنامهای که به کودکان دانش، ابزار و انگیزه میدهد تا برای بهبود محیطزیست خود و کیفیت زندگی انسانها و حیوانات قدم بردارند. شروع یک ایده در مشهداما در ایران نیز به پرچمداری مشهد، از دو سال پیش ایده «مزرعه کودک و طبیعت» کلید خورده است که پس از یک سال مطالعات ابتدایی و یک سال اجرای آزمایشی، در نهایت این رؤیا، با نام «سفرهای آقای کِرم» و «بوم مزرعه» -مزرعهای با سبک کشاورزی دوستدار محیطزیست و با هدف آسان کردن ارتباط کودک و طبیعت- محقق شد. البته این اقدام در حالی عملی شده که مدتهاست قراردادهایی بین وزارت آموزش و پرورش و سازمان حفاظت محیطزیست برای ارایه آموزشهای زیست محیطی به دانش آموزان منعقد شده، اما خروجی قابل قبول و تاثیرگذاری از آنها دیده نشده است. در واقع همه چیز از همان «سفرهای آقای کِرم» شروع شده که کودکان را آخر هر هفته به دل طبیعت میبرند و امروز «بوم مزرعه» آن را تکمیل میکند و اواسط هفته، همان برنامه را منسجمتر پیش میبرد. زیرا به باور آنها و بر اساس تحقیقات، انسانهایی که در کودکی با طبیعت ارتباط مستقیم داشتهاند احتمال اینکه در بزرگسالی دغدغه حفاظت از محیطزیست را داشته و حامی آن باشند، بیشتر است. «آقای کرم»، سفری زیستمحیطیداستان «سفرهای آقای کرم» از «عبدالحسین وهابزاده» سرچشمه میگیرد؛ فعال و مترجم متون محیطزیستی که ۴۰ سال است در دانشگاههای مختلف ایران، بومشناسی و علوم زیستمحیطی تدریس میکند و در کمیته آموزشی اتحادیه بینالمللی حفاظت از طبیعت (IUCN) عضویت دارد. او که محیطزیست و تغییرات آن را تنها یک پدیده اکولوژیکی نمیداند، بلکه به کنشهای فرهنگی و اجتماعی نیز توجه دارد، امروز پس از ۴۰ سال تدریس به این نتیجه رسیده است که: «اگر به جای تدریس طبیعت و محیطزیست به دانشجویان، با بچهها کار کرده بودم، هر کدام از آنها منشا اثری بودند، در حالی که تمام این مدت همه انرژیام صرف دانشجویانی شد که علایق و تمایلاتشان خیلی پیش از ورود به دانشگاه شکل گرفته و انگیزه دادن به آنها کار دشواری است.» وهابزاده که امروز به عنوان مؤسس و راهبر طرح «سفرهای آقای کرم» به آموزش کودکان میپردازد، به این نتیجه رسیده که «باید راه را عوض کنیم، در غیر این صورت پیامدهای آن را متحمل خواهیم شد.» زیرا به باور او، «غفلت کردهایم» و این غفلت به نادیده گرفتن مسأله حیاتی شکلگیری ارتباط کودکان با طبیعت و کارگشا بودن آموزشها باز میگردد. کودکان به طبیعت نیاز دارند وهابزاده به سن شکلگیری شخصیت کودکان در بازه ۵ تا ۱۱ سالگی اشاره میکند و میگوید: «کودکان در این سن به ارتباط مستمر با عوامل و محیط طبیعی نیاز دارند، اما زندگی امروز به سمتی رفته که این ارتباط به نوعی قطع شده است.»او به سابقه میلیون ساله انسانها در روی کره زمین گریزی میزند و فاصله گرفتن نسلها از طبیعت را به بخش پایانی همین ۱۰ هزار سالی که به یکجا نشینی روی آورده، محدود میکند؛ «پیش از این ۱۰ هزار سال، همه چیز انسان با طبیعت گره خورده بود و در تعامل مستمر کودکان با طبیعت، مهارتهای مختلف شکل میگرفتند، اما امروز والدین فقط به آموزش کلاسیک فرزندان و تهیه اسباببازیهای گوناگون برایشان توجه میکنند.» او از بیتوجهی والدین به نیاز فرزندانشان به ارتباط با آب، گل، خاک، چوب، بالا رفتن از درخت، بازی با حیوانات، تجربه سرما و گرما و... گلایه و تصریح میکند: «در نظرسنجی از بچهها، مشخص شد که به محیطهایی بیشتر علاقه دارند که درخت داشته باشد تا بتوانند از آن بالا بروند و میوه بچینند، پشتش پنهان شوند، چاله و قسمتهای مرموز و بکر داشته باشد تا کمی خطر و لذت کشف کردن را احساس و تجربه کنند.» مدرسه طبیعت وهابزاده ایجاد و تداوم ارتباط با طبیعت را برای بچهها در قالب «مدرسه طبیعت» میبیند و معتقد است نباید در این مزرعه یا مرغزار فقط به کودکان آموزش داده شود، بلکه مدرسه طبیعت مفهومی بسیار گستردهتر دارد و به خانوادهها نیز اهمیت حضور مستمر کودکان در طبیعت و نیازشان به این ارتباط آموزش داده میشود. به باور این استاد دانشگاه، کودکان باید در شرایطی قرار بگیرند که بتوانند چیدن میوه از درخت را تجربه کنند، متولد شدن جوجه و رشد یافتنش را ببینند و هر کاری که انسان برای بقای خود با طبیعت نیاز داشت را به واسطه برقراری این ارتباط، از نزدیک لمس کنند و انجام دهند. وهابزاده، با تاکید بر اینکه تجربه کودکی بسیار مهم و تاثیرگذار است و سبب شکلگیری باورها میشود، میگوید: «اگر این تعامل استمرار نداشته باشد، آسیب جدی به محیطزیست و طبیعت وارد میشود؛ زیرا ارتباط کودک با طبیعت فقط شوق علاقهمندی را در آنها بر نمیانگیزد، بلکه مبنای رفتارشان با محیطزیست را در آینده نیز شکل میدهد.» البته او در این بین از نقش والدین نیز غافل نمیشود؛ «نقش والدین و واکنشی که نسبت به ارتباط کودک با طبیعت و عوامل طبیعی و لمس کردن حیوانات نشان میدهند، بسیار حیاتی است، زیرا میتوانند او را نسبت به آنها علاقهمند یا منزجر کنند.» فراموشی نسلی زیستمحیطیصحبتهایش به اینجا که میرسد از معضلی هشدار میدهد که گریبان جامعه را گرفته است: «فراموشی نسلی زیستمحیطی»؛ مسألهای که در توضیح آن، میگوید: «این معضل که روانشناسان تربیتی روی آن تاکید میکنند به معنی فاصله گرفتن کودکان از طبیعت دست نخورده و پرورش آنها در فضایی است که درختانش بریده، مراتعش نابود و حیواناتش منقرض شده است.» آن گونه که او توضیح میدهد، به مرور کودکان این فضای جدید را به عنوان طبیعت بکر ادراک میکنند و در بزرگسالی هر نوع تخریب در محیطزیست را بر مبنای آن محیطی که خود در کودکی به عنوان «طبیعت بکر» ادراک کردهاند میسنجند؛ بنابراین در هر نسلی این طبیعت عقب مینشیند و تخریب میشود و در نهایت چیزی از محیطزیست طبیعیمان باقی نمیماند.
کد مطلب: 52573