مناطق خشک و بیابانی ایران بر اثر تغییر اقلیم، بهره برداری های بی رویه از زمین و مدیریت نادرست منابع طبیعی در حال گسترش است. به طور حتم بی توجهی به این آسیب زیست محیطی، پیامدهای زیانباری برای محیط زیست به همراه خواهد داشت. اما راهکار چیست؟
از بیابان زایی تا بیابان زدایی
30 خرداد 1394 ساعت 11:43
مناطق خشک و بیابانی ایران بر اثر تغییر اقلیم، بهره برداری های بی رویه از زمین و مدیریت نادرست منابع طبیعی در حال گسترش است. به طور حتم بی توجهی به این آسیب زیست محیطی، پیامدهای زیانباری برای محیط زیست به همراه خواهد داشت. اما راهکار چیست؟
به گزارش زیست آنلاین به نقل از ایرنا هفدهم ژوئن برابر با بیست و هفتم خردادماه روز جهانی بیان زدایی بود. یادآوری این روز شاید تلنگری باشد از جانب زمین بر انسان هایی که روز به روز به گسترش بیابان هایش دامن می زنند و رنگ سبز زمین را به رنگ خاک درمی آورند.
مانند دیگر بخش های زیست محیطی ایران، بیابان ها، جنگل ها و دشت ها هم حال خوشی ندارند. جنگل ها می روند به سمت بیابان شدن، خشک شدن و خاکی شدن. فقط این نیست. جنگل و درخت که از بین برود، انسان ها مهاجر می شوند، حیوان ها می میرند، خاک تنها می شود و شروع به فرسایش می کند. خودش را به دست باد می سپارد و می شود ریزگرد و به دنبال انسان ها راه می افتد تا انتقام گیرد. انتقام تخریب خانه اش. دشت ها و بیابان های خشک در کشور به سرعت در حال افزایش است حال آنکه برنامه های احیای منابع طبیعی بخصوص جنگل ها و پوشش های گیاهی یا به کندی صورت می گیرد یا تلاش های صورت گرفته در این زمینه آنقدرها که باید و شاید، کافی نیست. کارشناسان و مسوولان منابع طبیعی کشور هم این موضوع را تایید می کنند و از افزایش زایش بیابان و سرعت تخریب منابع طبیعی در کشور خبر می دهند. بنا بر تعریف سازمان ملل متحد، بیابان زایی به معنای تخریب سرزمین بر اثر شرایط اقلیمی و عامل های انسانی است و بیابان زدایی به هر عملیاتی گفته می شود که در جهت کاهش یا قطع علت های تخریب سرزمین انجام گیرد. در همین زمینه «حسن احمدی» رییس انجمن علمی مدیریت و کنترل مناطق بیابانی ایران در گفت و گو با پژوهشگر ایرنا نسبت به رشد بیابان در کشور هشدار داد و وقوع پدیده ی ریزگردها را یکی از پیامدهای خشکسالی، تخریب زمین و از بین بردن پوشش گیاهی در مناطق جنگلی عنوان کرد. وی گفت:۴۰ میلیون هکتار از سطح ایران پوشیده از بیابان است که از محدوده ی جنوب استان البرز شروع می شود و استان های تهران، خراسان، سیستان و بلوچستان، کرمان، یزد، اصفهان، قم و قزوین را در بر می گیرد. به این مناطق، بیابان های داخلی گفته و مناطق ساحلی خلیج فارس و دریای عمان نیز بیابان های ساحلی نامیده می شود. هر یک از این بیابان ها شرایط خاص خود را دارا است. تمام تمدن های ایران از این مناطق شکل گرفته است و آثار باستانی فراوانی از دوره های تمدنی در این بخش ها دیده می شود. این موضوع نشان دهنده ی این است که در زمان های دور، شرایط اقلیمی و آب و هوایی این مناطق طوری بوده که مردم در آن سکونت می گزیدند و با امکان بهره برداری از زمین که در شرایط مناسبی بوده است، گذران زندگی می کردند. بیابان ها به رغم داشتن شرایط اقلیمی شکننده مانند دمای بالا و بادهای شدید، مناطق غیرقابل کشت محسوب نمی شود. آن ها تنها به دلیل استفاده ی بی رویه ی انسان دچار این وضعیت شده اند. *** وضعیت بیابان های ایران از زبان آمار بر اساس گفته های این استاد دانشگاه، امروزه بیابان زایی تنها به مناطق خشک محدود نمی شود بلکه بیابان زایی بر اثر عوامل اقلیمی و انسانی به مناطق نیمه خشک و نیمه مرطوب نیز در کشور رسیده است تا جایی که حتی در مناطق مرطوب ایران نیز پدیده ی بیابان زایی در حال رخ دادن است. سطح جنگل های شمال ایران در ۴۰ سال پیش، سه میلیون هکتار بوده است اما امروزه تا زیر یک میلیون هکتار کاهش یافته است. بیابان زایی به کاهش تولید در یک اکوسیستم گفته می شود که ممکن است در مناطق بیابانی، مرطوب یا حتی جنگلی نیز رخ دهد. در حال حاضر تخریب زمین در سراسر ایران وجود دارد. وضعیت منابع طبیعی ایران در شرایط بحرانی قرار گرفته است. تخریب آب، خاک و پوشش گیاهی روز به روز افزایش می یابد و حتی در شمال ایران و جنگل های زاگرس نیز بیابان زایی رخ داده است. احمدی گفت: از ۴۱ بلای طبیعی موجود در جهان، ۳۱ بلا در ایران نیز اتفاق می افتد که مهمترین آن خشکسالی و فرسایش خاکی و بادی است. بر اساس آمار منتشر شده، اکنون در حال پرداخت روزانه ۴۰۰ میلیون تومان خسارت حاصل از سیل هستیم. از سال ۱۳۳۰ تا ۱۳۷۸ شمسی، در هر دهه ۵۰۰ میلیون تن از خاک کشور تخریب شده و از بین رفته است. در دهه ی ۴۰، ۶۰ میلیون تن، در دهه ی ۵۰، ۷۵۰ میلیون تن، در دهه ی ۶۰، یک میلیارد تن، در دهه ی ۷۰، یک و نیم میلیارد تن و در دهه ی ۸۰ بیش از ۲ میلیارد تن از خاک کشور بر اثر سیل شسته و از دسترس خارج شده است. این در حالی است که برای تولید هر یک سانتیمتر خاک در شرایط مناسب، ۳۰۰ سال زمان لازم است و این میزان در شرایط نامناسب به یک هزار سال افزایش پیدا می کند. رییس انجمن علمی مدیریت و کنترل مناطق بیابانی ایران ادامه داد: در پیامدهای از بین رفتن پوشش گیاهی، زمانی که مراتع و جنگل ها از بین برود، روان آب ها مخرب ترین عامل فرسایش خاک خواهد شد. ۱۲۵ هکتار از سطح کشور تحت فرسایش آبی و بادی است. همچنین در مناطق بیابانی نیز فرسایش بادی وجود دارد. پدیده ی ریزگردها به نوبه ی خود، نوعی بیابان زایی است که بر اثر تغییر اقلیم، سدسازی های متعدد و غیرکارشناسی شده، خشکسالی و عوامل انسانی پدید آمده است. بر اساس آمار موجود در سال ۱۳۳۲ سطح جنگل های ایران و کشور ترکیه برابر با ۱۸ میلیون هکتار بود اما امروزه، ترکیه ۳۶ میلیون هکتار جنگل دارد و جنگل های ایران هم به ۱۲ میلیون و ۴۰۰ هزار هکتار کاهش پیدا کرده است. این آمار نشان دهنده ی میزان تخریب در جنگل ها است. *** عوامل بیابان زایی خشکسالی و کاهش سطح آب های زیرزمینی، سدسازی های غیراصولی و بدون کارشناسی، چرای بیش از اندازه و بدون حساب و کتاب دام ها در مراتع و جنگل ها، از بین بردن پوشش گیاهی، بهره برداری از منابع طبیعی بدون در نظر گرفتن مسایل زیست محیطی، هدررفتن آب در بخش های کشاورزی و کشت غیر اصولی از مهمترین عوامل بیابان زایی در نگاه کارشناسان است. بر اساس گفته های احمدی، استفاده ی بی رویه از آب یکی از مهمترین عوامل بیابان زایی است. در گذشته استفاده از قنات در قسمت های بیابانی مرسوم بوده است که متاسفانه در دهه های اخیر چاه، جایگزین قنات شده است و به دلیل استفاده ی بی رویه از آب های زیرزمینی و زیر کشت بردن زمین ها، سطح آب چاه ها افت کرده است. در نتیجه، آب مصرفی به درجه ی شوری رسیده و آب شور باعث تخریب زمین ها در مناطق بیابانی شده است. این در حالی است که کشاورزی ایران پایین ترین بازدهی آب را در کل جهان دارا است. وی افزود: بر اثر چرای بی رویه ی دام، مراتع در حال تخریب شدن است. تعداد دام ها حدود ۲ و نیم برابر ذخیره ی مراتع است و چرای آن ها پوشش گیاهی مرتع ها را از بین برده است. بر اثر این واقعه، روان آب ها شکل می گیرد و تخریب خاک رخ خواهد داد. حدود پنج میلیون راس دام در جنگل ها وجود دارد که دولت هیچگونه مدیریتی بر آن ها ندارد. چرای دام ها باعث از بین رفتن بوته های کوچکی می شود که قرار است به درخت تبدیل شوند. پس از آن فرسایش خاک نیز در انتظار زمین است. این در حالی است که برای رشد یک درخت و تنومند شدن آن ۱۰۰ سال زمان لازم است. افزون بر این ها، هماهنگ نبودن دستگاه های اجرایی و آموزشی از دیگر عوامل تشدید وضعیت نابسامان آب و هوایی در مناطق زیست محیطی ایران است. به باور این کارشناس، میان سه بخش آموزش، تحقیق و اجرا از هم گسستگی وجود دارد و هر بخش به صورت جداگانه مشغول فعالیت است. نتیجه بخش بودن اقدام ها در جهت بیابان زدایی زمانی رخ می دهد که این سه بخش در ارتباط و فعالیت کامل با یکدیگر باشند. *** تلاش های صورت گرفته، در مسیر درست یا نادرست؟! احمدی با مثبت ارزیابی کردن اقدام های صورت گرفته در جهت بیابان زدایی از سوی سازمان های گوناگون، به ویژه دفتر بیابان زدایی سازمان جنگل ها، مراتع و آبخیزداری کشور گفت: تاکنون اقدام های مناسبی در بیابان ها به منظور کنترل فرسایش بادی صورت گرفته است و برنامه های اجرایی در این مورد قابل قبول است. دفتر بیابان زدایی سازمان جنگل ها نیز در این زمینه پرتلاش بوده است. همچنین در دهه های اخیر بیش از یک و نیم میلیون هکتار جنگل کاری صورت گرفته است که به اصطلاح «تاغ کاری» نامیده می شود. تاغ نام نوعی گیاه مقاوم به خشکی است. برای نمونه در روستاهای شهر کاشان، تثبیت تپه های ماسه یی باعث شده تا منطقه ی روستایی که تا پیش از آن به دلیل روان شن ها خالی از سکنه شده بود، دوباره مسکونی شود و مردم به خانه های خود برگردند. این اقدام باید در دیگر بخش های بیابانی نیز صورت گیرد. بر اساس گفته های وی، ایران در بخش بیان زدایی نسبت به دیگر کشورهای حاضر در آسیا و آفریقا پیش قدم بوده و کارشناسان تجربه های خوبی در این زمینه دارند. در برابر این گفته ها، «پرویز کردوانی» جغرافیدان و پدر علم کویرشناسی ایران با بسیاری از روش های اجرا شده در زمینه ی بیابان زدایی و مقابله با ریزگردها در کشور مخالف است. کردوانی معتقد است که شیوه های مالچ پاشی، جنگل کاری و تاغ کاری که در کشور برای تثبیت شن ها و ماسه های روان استفاده می شد، روشی نادرست است. همچنین اقدام های مربوط به بیابان زدایی باید محلی باشد و مواد آن از همان محل دریافت شود. وی دلیل های خود در این زمینه را اینگونه توضیح داد: مالچ نفتی از سال ۱۳۴۲ از کشور لیبی وارد ایران شد. از آن پس در هر کجا که ماسه و ریزگردی می بینیم مالچ می پاشیم. اقدام های زیست محیطی باید محلی، ارزان، پایدار، بدون آلودگی و همراه با نوآوری باشد. کردوانی با اشاره به اینکه مالچ در زبان آلمانی و فرانسه به معنای پوشش است، در معایب استفاده از مالچ گفت: مالچ ماده یی نفتی است که خود ماده یی ارزشمند بوده و از آن می توان مشتقات فراوانی دریافت کرد. همچنین مراحل فراوری و تولید مالچ بسیار پرهزینه و زمان بر است زیرا نفت در مراحل گوناگون و پرزحمت باید تبدیل به مالچ شود. از طرفی هر لیتر مالچ قابلیت پوشانندگی سطح بسیار کمی را دارد و برای مناطق گسترده باید مقدار بسیار زیادی از آن استفاده شود. برای پاشیدن این ماده که بسیار گران نیز تولید می شود، نیاز به ابزار و ماشین های خاصی است که تنها در این مورد به کار می رود و قابلیت کارایی در بخش های دیگر را ندارد. پس از مالچ پاشی منظره یی بسیار زشت شبیه زمین سوخته از آن منطقه باقی می ماند و به دلیل رنگ سیاه مالچ، ضریب حرارتی در منطقه افزایش پیدا می کند. همچنین تمام موجودهای زنده ی زیر خاک اعم از حیوان ها و گیاهان می سوزند و از بین می روند. مالچ پس از پاشیده شدن، سبب بدبو شدن منطقه نیز می شود و در صورت بارندگی از ورود آب به درون زمین جلوگیری می کند. موجودهای زنده و ماشین ها نباید روی مناطق مالچ پاشی شده قدم بگذارند که این امر در مناطق گسترده غیرقابل کنترل و ناشدنی است. در پایان نیز مالچ نفتی پایداری ندارد و پس از ۳ یا ۴ سال از بین می رود و مناطق باید دوباره مالچ پاشی شوند. وی افزود: اگر مالچ پاشی روش مفیدی بود، چرا باید هر چند سال یک بار این روش را تکرار کرد؟ آیا ریختن مالچ در زمین های کشاورزی که دارای صاحبانی است، روشی پسندیده است؟ بسیار از ساکنان مناطقی که از مالچ برای مقابله با ریزگردها استفاده شده است، نسبت به بوی بد این ماده اعتراض دارند. این در حالی است که به دنبال وقوع پدیده ی ریزگردها و تشدید آن در مناطق جنوبی کشور، قرار شده مسوولان و نمایندگان مجلس شورای اسلامی در تصمیم گیری تازه ی خود، ۱۰ هزار تن مالچ رایگان در اختیار مناطق و کانون های گرد و غبار قرار دهند. این کویرشناس همچنین در انتقاد از تاغ کاری و کاشت نهال برای مبارزه با بیابان زایی گفت: به دلیل کاهش سطح آب های زیرزمینی در زمین ها و دشت های ایران، امکان کاشت پوشش گیاهی در دشت ها وجود ندارد زیرا در سال های اخیر سطح آب چاه ها تا ۵۴۰ متر کاهش پیدا کرده است و اگر در زمان های پیش نهالی کاشته می شد و پس از ۲ سال ریشه هایش به آب های زیرزمینی می رسید و برای ادامه ی حیات از آب چاه تغذیه می کرد، در حال حاضر این امکان به دلیل کاهش آب های زیرزمینی وجود ندارد. اگر هم ریشه های گیاهان تا عمق ۳۰۰ یا ۴۰۰ متری رشد کند، آبی برای تغذیه پیدا نمی کنند. از طرفی درخت کاری برای مناطق خشک مانند اصفهان و کرمان که دارای بارندگی کمی هستند و سطح آب زیرزمینی پایین رفته، امکان پذیر نیست. در چنین شرایطی و بر اساس تازه ترین اخبار، «خداکرم جلالی» رییس سازمان جنگل ها، مراتع و آبخیزداری کشور از تخصیص اعتبار ۳۰۰ میلیارد تومانی از محل هدفمندی یارانه ها برای اجرای عملیات بیابان زدایی در کشور خبر داده است. به گفته ی وی با توجه به عنایت دولت به مسایل زیست محیطی، ۱۰ برابرِ بودجه ی عملیات بیابان زدایی سال گذشته، بودجه در نظر گرفته شده است. *** برای جلوگیری از زایش بیابان چه باید کرد؟ از نگاهی، راهکارهای مطرح شده برای بیابان زدایی نه تنها راهکارهای دشوار و غیرقابل اجرا نیست بلکه دستورهای کار ساده یی به شمار می رود که تنها نیاز به پشتوانه و مدیریتی قوی دارد. در این زمینه احمدی اظهار کرد: به جای اضافه کردن تعداد سدها در کشور باید تولید را در واحد سطح بالا برد در حالی که این کار صورت نمی گیرد. همچنین، مشکل کمبود آب در مناطق بیابانی را باید حل کرد زیرا در غیر این صورت با پدیده ی مهاجرت مردم ساکن در قسمت های خشک و نیمه خشک مواجه خواهیم شد و بحران شدت خواهد گرفت. اصلاح الگوی کشت در هر منطقه از کشور نیز از دیگر راهکارهای لازم در این راستا است. در هر کجا باید محصول متناسب با آب و هوای آن منطقه کشت شود. برای نمونه کاشت درخت سیب در منطقه ی ارومیه به دلیل نیاز فراوان به آب، روشی نادرست است. از نگاه این صاحب نظر در زمینه ی منابع طبیعی، وظیفه ی دولت و سازمان جهاد کشاورزی است که از راه آموزش و ترویج کشاورزی درست، برنامه ی مدونی برای کشاورزان در نظر گیرند تا از تخریب بیشتر زمین جلوگیری شود. همچنین دولت باید اطلسی از منابع طبیعی کشور، برای استعداد هر منطقه در بخش های گوناگون تهیه کند که طرح های توسعه یی و کشاورزی بر اساس آن اجرا شود. همچنین باید برنامه های مدون و کارشناسی شده در جهت اصلاح کشاورزی و استفاده از منابع طبیعی تهیه کرد. اولین گام در این مسیر نیز تسلط نگاه جامع نگر در حوزه های آبخیزداری است. وی افزود: متاسفانه در منابع طبیعی و استفاده از آن نگاه جامع نگر نداریم. باید بدانیم در جنگل ها، مراتع و مناطق بیابانی قرار است چه اقدام هایی صورت گیرد و چه بهره برداری هایی خواهد شد. برنامه های موجود در این زمینه نیز با سرعت تخریب منابع طبیعی در ایران یکسان نیست. شیب تند تخریب از یک طرف و سرعت پایین عملیات جلوگیری از تخریب از طرف دیگر باعث خواهد شد منابع طبیعی تا چند دهه ی آینده در ایران به طور کامل تخریب شود. همچنین می توان از فایده ی گردشگردی در مناطق بیابانی نیز در راستای احیای این مناطق نیز سود جست و با استفاده از جذابیت های دشت ها و بیابان های ایران، گردشگری خارجی را توسعه داد. به گفته ی این کارشناس بیابان زدایی، فرهنگ سازی در جهت استفاده از منابع طبیعی و طبیعت نیز از دیگر وظایف دولت در زمینه ی مقابله با بیابان زایی است. احمدی اظهار کرد: به اعتقاد بنده بیشترین تخریب از سوی مهندسان عمران صورت می گیرد چرا که هر یک از جاده سازی ها، سدسازی ها و بناهای عمرانی که باعث تخریب زمین شده، به دست مهندسان عمران صورت گرفته و برای آن ها هیچ کار کارشناسی در جهت حفظ منابع طبیعی صورت نگرفته است. در این زمینه می توان به سدسازی های غیراصولی بدون درنظر گرفتن حق آبه ها اشاره کرد. در پیوند با مساله ی بیابان زدایی، کردوانی در بیان راهکار مقابله با شن های روان و ریزگردها گفت: مالچ پاشی بر تپه های ماسه یی در خوزستان امری نادرست است زیرا ریزگردها از تپه های ماسه یی برنمی خیزند بلکه باد ریزگردهای آن ها را به محل دیگری برده است. برای مهار ریزگردها، باید از ریگ استفاده کرد. ریگ ها در بسیاری از نقاط مانند مخروط افکنه ی رودها فراوان یافت می شوند و انتقال آن با کامیون ساده است. برخی می گویند ریگ پاشی هزینه بر است در حالی که حتی یک سانتی متر ریگ نیز برای مهار بیابان ها کافی است. وی در اشاره به مزیت های ریگ پاشی بیان کرد: پاشیدن ریگ در مزارع کشاورزی که دارای صاحب است و در آن کشت و زرع صورت نمی گیرد، باعث می شود افزون بر اینکه زمین قابلیت کاشت خود را حفظ کند، منظره ی زیبایی نیز داشته باشد. همچنین می توان در مناطقی که ریگ پاشیده شده مکان های تفریحی نیز ایجاد و از مناظر آن استفاده کرد. از طرفی امکان کاشت درخت در ریگزارها وجود دارد. پدر کویرشناسی ایران، برای تثبیت شن های روان پاشیدن مالچ رسی را پیشنهاد کرد و گفت: باید ۴۰ درصد خاک رس، ۱۰ درصد ماسه بادی و ۵۰ درصد آب را مخلوط کرده و روی تپه های ماسه یی بریزیم. در این میان حتی می توان از خانه های خشتی و گلی متروکه در روستاهای خالی از سکنه، که در اطراف یزد فراوان دیده می شود نیز استفاده کرد. وی با انتقاد از بی توجهی به راهکارهای ساده و نادیده گرفتن اصول زیست محیطی در رویارویی با چالش های منابع طبیعی، توجه بیشتر به تولید علم و نوآوری را خواستار شد. در فرجام باید به خاطر داشت که تخریب، آسان و کوتاه اما ساختن دشوار و طولانی است. همچنین این پرسش پیش می آید که در زمانی که از موهبتی همچون جنگل ها و مناطق سبز بهره مند هستیم چرا آن ها را تخریب می کنیم، منابع آبی را بر اثر استفاده های نادرست هدر می دهیم و سپس در تنگناها به فکر چاره جویی می افتیم؟ به این ترتیب باید هم اکنون به دنبال راهی برای احیای زمین هایی باشیم که روزگاری سبز و پردرخت بود و حیات در آن جریان داشت. عاقلانه و شایسته است که به فکر حفظ داشته های زیست محیطی خود باشیم زیرا در صورت ایجاد خلل در عملکرد هر بخش از اقلیم و محیط زیست، پیامدها و آسیب های گوناگونی متوجه زندگی انسانی ما خواهد شد.
کد مطلب: 60897