سطح زمین و جو رو به گرم شدن هستند. یخهای قطبی و یخچالهای طبعی در حال آب شدن هستند؛ سطح دریاها در حال بالا آمدن است؛ و یخهای اقیانوس شمالگان در حال آب شدن است.
این گفتهها هیچیک بر پایه حدس و گمان نیستند بلکه همه واقعیتهای علمی هستند. وقتی در نظر بگیریم که واقعیتهای علمی تغییرات اقلیمی را اثبات میکنند، برایمان شگفتانگیز خواهد بود که بحثها و گفتگوها در این زمینه چنانکه باید در دغدغه همگانی نشده بلکه برعکس اغلب به بحثهای سیاسیِ بیمایه و همایشهای علمی بیشاندازه تخصصی تقلیل پیدا کرده است.
میخائیل ب. مکالروی، نویسنده کتاب «انرژی و اقلیم: بینشی برای آینده» مینویسد:
عدم توازن در انرژی در سیاره زمین تا اندازه بالایی به دلیل افزایش گازهای گلخانهای، بهویژه دیاکسید کربن، متان، و اکسید نیتروس است
. افزایش غلظتِ این گازها بیش از هر چیز به علت سوختنِ زغالسنگ، نفت، و گاز طبیعی است که اکنون نسبت به هر زمان دیگری در دستکم هشتصد هزار سالِ گذشته بیشتر است. اگر قرار است روند کنونی را متوقف کنیم لازم است اقتصاد انرژیِ را تغییر دهیم. مسئله اضطراری است. اکنون دیگر پیآمدهای تغییرات اقلیمی آشکار است و افزایش آن به معنای مخاطرههای جدی در آینده است.
اقلیم با آب و هوا فرق دارد
مهم است که میان اقلیم و آبوهوا تفاوت بگذاریم. اقلیمِ هر منطقهای خصلتهای درازمدت در آن منطقه را بازتاب میدهد. برعکس، آبوهوا اساساً امری متغیر و ناپایدار است و فقط در بازههای زمانیِ کمتر از دو هفته پیشبینیپذیر است.
شواهد متقاعدکنندهای هست که نشان میدهد رفتار آبوهوا در سالهای اخیر هرچه بیشتر عجیب و غریب شده است. برخی از این شواهد عبارتاند از سیلها، خشکسالیها، طوفانهای سهمگین، موجهای گرمایی شدید.
روشن است که این پدیدهها از اقلیمی انتظار میرود که در حال گرم شدن است. میزان بخار آب در جَو رو به افزایش است. غلظت بخار آب که گرما متصاعد میکند منبع اصلیِ انرژی در جَو به شمار میآید.
اگر اوضاع آبوهوایی طوری باشد که جنبوجوشهایی که پیشدرآمد طوفان است افزایش یابد، و در عین حال بخار آب غلظت بالایی در جو داشته باشد، بسیار محتمل است که بارش باران و برف بیش از حالت عادی باشد.
از این مطلب نتیجه میشود که اگر قرار است حجم رطوبت جَو بطورنسبی در مقیاس جهانی ثابت بماند (و این فرضی معقول است)، پس بارش در جاهای دیگر باید کمتر شود، و این یعنی سیلها و خشکسالیهای بیشتر.
وقتی انرژیِ بیشتری برای برانگیختن طوفانها موجود باشد این احتمال افزایش مییابد که طوفانها با قدرت بیشتری شکل بگیرند. وقتی خشکسالی در منطقه جنگلی به درازا بکشد، احتمال آتشسوزیهای سهوی یا عمدی به دست انسان یا از طریق رعد و برق بالا میرود و در هر صورت، آسیب به داراییهای انسانها و زندگیشان و منابع طبیعی افزایش مییابد.
یک نظر اجماعی در جامعه علمی این است که خطر تغییرات اقلیمی که به دست انسان صورت میگیرد قریبالوقوع و واقعی است و باید جدی گرفته شود.
با این حال، اما، کسانی هم، بهویژه در ایالات متحده، هستند که این نظر را نمیپذیرند. این کسان به استثنای چند نفر هیچیک در زمینه دانشهای مربوط به اقلیم تخصص ندارند. این گروه صرفا نظرات شخصیشان را بازتاب میدهند، نظراتی که از دادههای علمی و حقایق پایه علمی در زمینه علوم اقلیمی بیبهرهاند. با این حال این نظرات بیتاثیر نیستند و لازم است به آنها پاسخ داده شود.
منبع: انرژی امروز