غولهای نفتی در سرمایهگذاری بر روی انرژیهای تجدیدپذیر، جدیتر میشوند. با اینحا هنوز هم تردیدهایی در خصوص اینکه چطور غولهای نفتی خواهند توانست این انرژیها را در دیانای خود وارد کنند وجود دارد.
آیا مدل اقتصادی نفتی با تجدیدپذیرها کنار میآید؟
13 اسفند 1396 ساعت 4:00
غولهای نفتی در سرمایهگذاری بر روی انرژیهای تجدیدپذیر، جدیتر میشوند. با اینحا هنوز هم تردیدهایی در خصوص اینکه چطور غولهای نفتی خواهند توانست این انرژیها را در دیانای خود وارد کنند وجود دارد.
به گزارش زیست آنلاین، در اواخر دهه ۱۹۹۰، شرکتهای نفتی میخواستند شرکتی باشند همانند شرکت «انرون». شرکتهای نفتی تگزاس دنیای انرژی را با ورود خود به عرصه گاز و برق و پس از آن برق خورشیدی و توربینهای بادی بزرگ ایالات متحده متحول کردند. اما این تمایلات تا حدی بعد از رسوایی «انرون» در سال ۲۰۰۱ به کنار گذاشته شد. اما تقریبا دو دهه بعد، انرژیهای جدید باز هم به دستورکار غولهای انرژی دنیا اضافه شده است.
بر همین اساس، رابین میلز، مدیر اجرایی شرکت قمر انرژی و نویسنده «اسطوره بحران نفت» در وبسایت The National مینویسد: که مفهوم آنچه که در خصوص سرمایهگذاری غولهای انرژی در زمینه انرژیهای نو در اواخر دهه ۱۹۹۰ رخ داد همانی است که امروزه اتفاق میافتد اما در دیگر مواد متفاوت از قبل است.
یک دهه قیمت پایین نفت باعث شده است که رشد سود شرکتهای نفتی کاهش یابد. بعد از شروع خطای سالهای ۱۹۷۰، دولتهای آمریکایی و اروپایی با شور و حرارت از انرژیهای سبز دفاع کردند.
بعد از حادثه اکسون ولید در ۱۹۸۹، و برنامههای شل برای غرق ساختن سکوی نفتی برنت اسپار در سال ۱۹۹۵ در آتلانتیک شمالی، حقوق بشر و از بین بردن زمینهای در نیجریه، رشد نفوذ و تاثیر جنبشهای محیط زیستی، شرکتهای نفتی را تحت فشار قرار داد.
در سال ۲۰۰۰، شرکت بریتیش پترولیوم، به رهبری جان براوون، عنوان «برتر از نفت» [British Petroleum به Beyond Petroleum که در هر دو حروف اول BP یکسان است] را به خود داد و لوگوی خود را به یک گل آفتابگردان تغییر داد در حالی که برخی آن را به استهزاء [Big Petunia] اطلسی بزرگ میخواندند.
این شرکت، انرون را که شریک بخش خورشیدیاش بود خرید و وارد عرصه برق بادی و برقآبی شد.
شورون هم در ژئوترمال سرمایگذاری کرد، رویال داچ شل در انرژی بادی، بیوسوخت و خورشیدی و توتال وارد عرصه انرژی هستهای شد.
اما زمانی که قیمت نفت دوباره به حال اول خود بازگشت، غولهای نفتی به این نتیجه رسیدند که انرژیهای تجدیدپذیر تجارتی کمسود و خرد است که وابستگی شدیدی به یارانههای دولتی دارد و از سویی نوآوری در آن بسیار آرام شکل میگیرد.
از سویی با شروع تولید رقابتی پنلهای خورشیدی در چین، شل سهام خود را در این بخش در سال ۲۰۰۶ فروخت. و در این میان، بخش خورشیدی بریتیش پترولیوم هم در سال ۲۰۱۱ منحل شد.
حالا باز هم روزگار قیمتهای کم نفت شروع شده است و از طرفی فشارهایی هم از سوی سیاستهای محیط زیستی بر شرکتهای نفتی وارد شده به طوری که تحقیق بر روی دیگر جنبههای تجارت انرژی دوباره قوت گرفته است. اما در حال حاضر به نظر میرسد وضعیت با گذشته متفاوت است.
در آخرین گزارش «چشمانداز انرژی بریتیش پترولیوم» که ماه گذشته منتشر شده است، آمده است که شرکتهای نفتی معتقدند که در میانه سالهای بین ۲۰۲۰ تا ۲۰۴۰ تقاضای نفت به نقطه اوج خود میرسد. و از طرفی، انرژیهای تجدیدپذیر نسبت به یک دهه قبل از قابلیت رقابت بالاتری برخوردار خواهند بود.
شکت توتال یکی از اولین شرکتهایی است که بر موج خروشان انرژیهای تجدیدپذیر سوار شده است: با کنار گذاشتن خورشیدیها توسط بریتیش پترولیوم، توتال آن را قاپید، ۶۰ درصد از سهام شرکت آمریکایی سانپاور را در سال ۲۰۱۱ خرید. توتال یکی از شرکای سرمایهگذار نیروگاه برق حرارتی خورشیدی شام۱ ابوظبی هم هست.
در مجموع اقبال به انرژیهای جدید حالا بیشتر از اوایل دهه ۲۰۰۰ است: یک میلیارد دلار سرمایهگذاری سالانه رویال داچ شل تا سال ۲۰۲۰، یعنی برابر با ۳ تا ۴ درصد از کل سرمایهگذاری این شرکت، یک میلیارد دلار سرمایهگذاری توتال فرانسه برای ساخت باتری از سال ۲۰۱۶ همگی نمونههایی از این رویکردهای نوین هستند.
با این حال، استاد دانشگاه آکسفورد؛ دایتر هلم، در خصوص این رویکرد نوین شرکتهای انرژی شک و تردیدهایی مطرح کرده است.
این شرکتها پیش از این دلاوری و شجاعت خود را در یافتن منابع انرژی در دوردستها به نمایش گذاشتهاند و طی سالیان دراز منابع زیادی از سرمایه گذاریهای خود را برای انتقال این انرژیها به دیگر نقاط دنیا صرف کردهاند.
چنین مدلهای اقتصادی نمیتوانستند در اوایل سال ۲۰۰۰ به خوبی با مدلهای اقتصادی تجدیدپذیر کنار بیایند. اما امروزه به نظر میرسد تفکری که پشت این استراتژیها قرار دارد بهتر شده است و با میراث تجاری این غولهای نفتی یکپارچگی دارد، استراتژیهایی چون تبدیل گاز به برق و تولید خودروهای برقی.
برخی نیز بر تولید گاز به عنوان یک سوخت نسبتا پاک تاکید دارند و بسیاری از شرکتها بر سر همین سوخت سرمایهگذاری کردهاند.
بیوسوختها هم بخشی از این هسته تجاری تولید سوخت برای حمل و نقل هستند. هیدروژن که سرانجام روزی تبدیل به سوخت کشتیها، هواپیماها، خانهها، نیروگاههای کوچک و صنایع خواهد شد، نیز از گاز به دست میآید.
جذب و ذخیرهسازی کربن نیز بر مهارت مهندسان شیمی، خطوط لوله و فهم زمینشناسی و نیز جریان سیالات در زیرزمین تکیه دارد که تماما نقاط قوت کلیدی هستند.
استات اویل در حال توسعه نیروگاههای بادی شناور است یعنی این شرکت از تواناییها و مهارتهای خود در صنعت فراساحلی در دریای شمال عبور کرده است.
تفاوت غولهای نفتی اروپایی و آمریکایی در چیست؟
اما سوال اینجاست که غولهای نفتی اروپایی چطور خواهند توانست تکنولوژیهای غیرهیدروکربنی را وارد دیانای خود کنند و راهی برای ایجاد همافزایی بین این تکنولوژیها و تجارت سنتی خود بیابند؟
اگر این شرکتها نتوانند به چنین مهمی دست یابند، باید سرمایهها را به سهامداران بازگردانند تا سرمایهگذاران آنها را به انرژیهای تجدیدپذیر منتقل کنند.
این فلسفه غولهای نفتی آمریکایی، اکسون موبیل و شورون، است که هنوز هم به شدت وفادار به سوختهای فسیلی هستند.
وضعیت این غولهای نفتی مریکایی بیشتر به دلیل فشارهای کمتر محیط زیستی است که از سوی دولت دونالد ترامپ، رییس جمهور این کشور، بر آنها وارد میشود، ترامپ و دولتش به شدت بر روی منابع نفت و گاز شیل متمرکز هستند و فلسفه آنها نزدیکی بیشتر به همین تجارت کلیدیشان است.
غولهای بزرگ نفتی چون آرامکوی عربستان سعودی، آدنوک، روسنفت، شرکت ملی نفت چین، هم چنین رویهای در پیش گرفته و بر منابع انرژی هیدروکربنی تاکید دارند. برای این شرکتها بزرگترین تحول، گاز طبیعی، پالایش و پتروشیمی است در حالی که ظهور تجدیدپذیرها در خاورمیانه بر عهده تاسیساتی چون مصدر Masdar گذاشته شده است.
با این حال این شرکتهای بزرگ دولتی روزی مجبور خواهند شد که در خصوص تاثیراتی که حمل و نقل برقی بر تجارتشان خواهند داشت، رقابتی که بر سر مصرفکننده نهایی گاز وجود دارد و همافزایی یا کشمکشی که بین تجدیدپذیرها و گاز وجود دارد فکر کنند.
و کشورهای خاورمیانه باید چشمهای خود را به سوی استراتژیهایی که غولهایی چون رویال داچ شل، توتال و بریتیش پترولیوم در پیش گرفتهاند برگردانند. اگر ورود آنها به عرصه انرژیهای تجدیدپذیر با موفقیت همراه بوده است، پس میتواند تجربهای ارزشمند برای کشورهای وابسته به نفت در حال حاضر باشد.
در صورت شکست این شرکتها، باز هم میتوان نشانی از چالشهایی بزرگ پیشروی گذار انرژی شود./ منبع: انرژی امروز
کد مطلب: 68878