نوردهاوس: جهتدهی سبز به بازار جهانیویلیام نوردهاوس از اواسط دهه هفتاد میلادی بر مسائل حوزه آب و هوا کار کرده است. او اولین کسی بود که در اواسط دهه ۹۰ به ابتکار و خلق یک تئوری و مدل یکپارچه برای شبیهسازی اثرات سیاسی و اقتصادی افزودن مالیات بر سوختهای کربنی با هدف کاهش استفاده از سوختهای فسیلی در جهان کار کرد.
این مدل که به نام خود او به مدل نوردهاوس معروف است در بازه زمانی طولانی توصیف و توضیح رابطه میان چرخه اقتصاد و بازار و موضوع تغییر اقلیم را شرح میدهد. در یک طرف این مدل توسعه اقتصادی (بر پایه رشد صنایع) قرار دارد که باعث افزایش تولید دی اکسید کربن و بدنبال آن اثرگذاری بر فرآیند گرمایش زمین میشود و در سمت دیگر، افزایش گرمایش زمین سویههایی از اقتصاد را دچار نوسان میکند.
بخش مهمی از گزارش توضیحی درمورد تاثیر پردامنه گرمایش نیمدرجهای زمین نسبت به خط قرمز مفروض محققین، و آستانه تحمل زمین در برابر تغییرات حاصله نیز بر پایه پژوهشهای او است.
برخی کشورها تعهداتشان در مورد پیشگیری و متوقفکردن تولید گازهای گلخانهای را زیر پا گذاشتند (از جمله آمریکا) و یا به آن اولویت ندادند (مانند بسیاری از کشورهای درحال توسعه). اما در نظریه نوردهوس بحث بر سر این نیست که مردم و سیاستمداران به تغییرات آب و هوایی معتقدند یا نه. این مدل مربوط به بازار و توانایی آن برای مقابله با جدیترین مشکلاتی است که انسانها در سالهای آینده با آن مواجه خواهند شد.
بیشتر بخوانید: جدیترین اثرهای تغییر اقلیم در ایران
محیط زیست و منابع طبیعی جهان یک مزیت مشترک زیستی است و همه به آن دسترسی دارند. وجود یک مدل تحقیقاتی که بتواند عرصه اقلیم و فیزیک هواشناسی و اتمسفر و اقتصاد و علوم سیاسی را در یک بستر با هدف نجات جهان کنارهم گرد آورد، میتواند تأثیر مهمی برجای بگذارد.
نوردهاوس با وجود همه پیچیدگیهایی که در تعیین متغیرهای موثر بر آب و هوا وجود دارند، توانست در مدل پیشنهادیاش توضیح بدهد که چگونه بسیاری از رشتهها حول تغییرات اقلیمی به یکدیگر مرتبط میشوند و چون نورهای رنگارنگ عبورکرده از منشور تغییرات اقلیمی در کنار یکدیگر قرار میگیرند: از علم تا انرژی، از اقتصاد تا سیاست. به قول روزنامه نیویورک تایمز، مدل او «یک منبع منحصر به فرد در توصیف تاثیر گرمایش جهانی است، مدلی شبیه به یک منشور که اقتصاددانی درخشان آن را طراحی کرده.»
به لحاظ کارکردی مدل نوردهاوس شبیهسازی میکند که چطور مالیات زیستمحیطی (ایده افزایش مالیات بر کربن و سوختهای فسیلی) و ایدههای مشابه بر درک ما از واقعیت پیشرو تأثیر میگذارد و ما را به عنوان مصرفکننده و تولیدکننده نسبت به امکانهای متفاوت استفاده از انرژی و تاثیر مخرب استفاده از کربن آگاهتر میسازد. این مدل یک مدل برای پیشبینی نیست اما چشماندازی از وضعیت آینده جهان را نشان میدهد.
بنا به اسناد منتشر شده از کشورهای گروه ۲۰، کشور چین نزدیک به ۱۰۰% و کشور روسیه بیش از ۷۰ % سوبسید برای سوختهای فسیلی پرداخت می کنند و در عین حال جزء کشورهای رأس جدول در تولید گاز دی اکسید کربن نیز قرار دارند. بنا به اطلاعات سازمان جهانی انرژی در سال ۲۰۱۶ همین دو کشورکمتر از ۵% بر توسعه انرژیهای پاک سرمایهگذاری انجام داده اند.
نوردهاوس معتقد است افزایش مالیات کربن در سطح جهانی و برای همه کشورها، مزیتها وانگیزههای استفاده از انرژی پایدار را تقویت میکند و بازار را تحت تأثیر قرار خواهد داد و شرکتها و مصرفکنندگان را مجبور به اتخاذ تصمیمات سبز میکند. او به جهت دادن به بازار جهانی اعتقاد دارد.
به گفته او:
«بشریت در حال تاسریختن بر سر محیط زیست و قمار با تولید دی اکسید کربن و مواد شیمیایی و انباشته کردن آنها درجو است. این قمار با جنگلزدایی و از بین بردن زیستگاه طبیعی بسیاری از گونهها باعث تغییرات گسترده در زمین شده است. و همزمان گونههای جدید ترانسژنیک آزمایشگاهها تولید میشوند و سلاحهای اتمی کافی برای نابودی کل تمدن بر زمین انبار شده»
او در بخشهایی از نتایج تحقیقات و آنالیز دادههایش که درگزارش سازمان ملل نیز به آن اشاره شده، نسبت به خسارتهای عظیم اقتصادی بر اثر تغییرات اقلیمی هشدار میدهد. نوردهاوس میگوید نادیدهگرفتن این اطلاعات به فقیرترشدن مردم کشورهای فقیر و مرگ بسیاری از ساکنان مناطق گرمسیری خواهد انجامید.
این اقتصاددان برجسته تمام تحقیقاتش، از جمله مدل اخیر را به رایگان و منبع باز در دسترس تمام علاقهمندان و محققانی که مایل به ادامه راه او هستند، قرار داده است.
رومر: افزایش بهرهوری، ضدیت با انحصار نوآوریپل رومر، برنده دیگر نوبل اقتصاد یک اقتصاددان آمریکایی اهل دنور است. او چندی پیش از دریافت جایزه در ژانویه سال جاری از سمت اقتصاددان ارشد و معاون رئیس بانک جهانی استعفاء داد، در حالی که تنها اکتبر ۲۰۱۶ آن را برعهده گرفته بود.
به لطف تحقیقات رومر از سالهای ابتدایی دهه ۹۰ است که امروز پیشرفت تکنولوژیک را بهعنوان محرک اصلی برای افزایش بهرهوری و رفاه میشناسیم. بنا به نظریه رومر، آنچه امروز اهمیت دارد افزایش بهرهوری است که با نوآوریهای تکنولوژیک آسانتر شده و دیگر میتوان با مواد اولیه کمتر و کاهش ساعتهای روز کاری کارگران به نتیجههای بهتر رسید.
تا پیش از دهه ۱۹۹۰، مدلهای اقتصادی استاندارد پیشرفت تکنولوژی و رشد بهرهوری را به عنوان عاملی بیرونی وغیرمرتبط با عملکرد عادی سیستم اقتصادی در نظر میگرفتند و فرض بر این بود که تکنولوژی به طور مستقل از انگیزههای اقتصادی توسعه می یابد. اما به به لطف پژوهشهای برخی از دانشمندان همچون پل رومر این پارادایم تغییر کرد.
رومر مدعیست که پیشرفت در بهرهوری نتیجهی درونی سیستم اقتصادی و حاصل سرمایهگذاری افراد و شرکتها در تحقیقات و نوآوری است. او بدینترتیب استدلال کرد که بهرهوری را میتوان با ابزار استاندارد اقتصاد مورد مطالعه قرار داد.
بیشتر بخوانید: اقتصاد سبز و برخی از جنبه های مديريت جهانی آن
رومر از نخستین کسانی بود که نشان داد پویایی اقتصادی، ظهور شرکتهای جدید و ایدهپردازی و نوآوری با رشد بهرهوری در ارتباط است.
ایدههای او مبنای سیاستگذاری دینامیک شد؛ نوعی سیاستگذاری که از توامندی و ایدههای خلاقانه شهروندان در نظام مدیریت جدید شرکتها بهره میبرد.
رومر به علاوه درمطالعاتش نشان داد که چگونه نیروهای اقتصادی وابسته به حکومت، تمایل شرکتها به ایدهپردازی و نوآوری را به اختلال میکشاند. او از سوی دیگر در ضرورت مداخله نظاممند و سیاستگزاری برنامهریزیشده برای پشتیبانی و کمک از ایدهپردازی و نوآوری استدلال کرده است.
او میگوید که سیاستهای جهانی باید به طور جدی ادامه حیات زمین را مد نظر قرار دهند. رومر از این منظر به انتقاد از نظام کنونی ثبت حق اختراع و نوآوری میپردازد و استدلال میکند که کاوشهای تازه در حوزه انرژیهای پاک و یا تحقیقات پزشکی باید بیش از این در دسترس قرار داشته باشند. به گفته او، سیاستهای رقابتی شرکتهای بزرگ با انحصاریکردن نوآوریها به کاهش سرعت افزایش بهرهوری برای رسیدن به اقتصادی پایدار میانجامند.
برخی از منتقدان توسعه سبز را حتی در صورت دستیابی به بهرهوری بیشینه در مصرف و بازیافت کافی نمیدانند. آنها میپرسند آیا عرضه بهتر و آسانتر انرژی و کالا در بازار به افزایش مصرف و نتیجتاً تولید آنها نمیانجامد؟
دو برنده نوبل اقتصاد خواهان توسعه پایدار هستند تا جهان، آنطور که آخرین گزارش سازمان ملل هشدار داده، تا دو دهه دیگر به آخرالزمان محیطزیستی دچار نشود. اقتصاد سبز، پویا و پایدار، اگر ممکن باشد، یکی از راههای نجات زیستگاه بشر است.