به گزارش زیست آنلاین، «ضرورت ساماندهی وضعیت نابسامان مدیریت پسماندها، رشد نرخ بیکاری و حضور فعال زنان در عرصه های مختلف جامعه نیازمند تصمیم گیری مدبرانه» از جمله مهمترین موضوعات اجتماعی و فرهنگی محسوب می شود
ضرورت ساماندهی وضعیت نابسامان مدیریت پسماندهازباله ها به عنوان یکی از اصلی ترین تهدیدات گونه های گیاهی و جانوری به شمار می روند. با وجود اینکه در سالیان گذشته مسوولان زیادی در کشور در این زمینه صحبت کرده اند و اقدام های زیادی برای فرهنگ سازی درباره نریختن زباله انجام شده است اما هنوز معضل ریختن زباله در طبیعت میان مردم ایران معضلی جدی به شمار می رود که باید با تدابیر آگاهانه و کارشناسانه حل شود.
بیشتر بخوانید: چالشهای بودجهای سازمان محیط زیست برای مدیریت پسماند
روزنامه «همدلی» در گزارشی با عنوان «کیسه های زباله یا کیسه های طلا» نوشت: جمعآوری و دفع ضعیف پسماند جامد شهری موجب ایجاد آلودگی های مختلف میشود. پسماندهای انباشته شده موجب پرورش موجودات و حشرات بیماری زا میشود و پسماندهای تخلیه شده در بستر دریاها و فرسایش محلهای دفع پسماند ساحلی در نهایت به آلودگی دریا منجر میشود. کارشناسان همواره از تفکیک زباله از مبدا به عنوان یک راه حل تاثیرگذار در مدیریت پسماند نام میبرند. براساس آمار رسمی اعلامی از سوی مدیران شهرداری تهران، سهم تفکیک زباله از مبدا در شهر تهران معادل ۵ درصد است. با وجود این اگر حتی بپذیریم که آمار اعلام شده دقیق است اما حاکی از آن است که مدیریت پسماند در پایتخت به سنتیترین شکل ممکن انجام میشود. در حالی که براساس طرح جامع مربوط به این حوزه بنا بود تا پایان سال ۹۰ همه پسماندهای عادی به صورت تفکیک شده جمعآوری شوند. در حال حاضر تفکیک زباله در کشورهای توسعه یافته به یک اقدام رایج از سوی شهروندان بدل شده و فرهنگسازی صورت گرفته در این حوزه سبب میشود تا شهروندان بهصورت اختیاری به این فرآیند اقدام کنند.
در ادامه این گزارش آمده است: مهمترین چالشهای کنونی در حوزه مدیریت پسماند را عدم تفکیک زباله ها، عدم محدودیت در تولید زباله، محدود بودن قوانین و مقررات مشوق بازدارنده در زمینه مدیریت پسماند و اطلاعرسانی، آموزش و فرهنگسازی ناکافی است. با توجه به اینکه نیازها و رویکردهای مدیریت پسماند شهری از شهری به شهر دیگر متفاوت است، برنامه اسکان بشر ملل متحد توصیه میکند که راهکارها براساس سرمایه ها و نقاط قوت شهرها توسط سیستم مدیریت پسماند رسمی، غیررسمی یا بخش های سرمایهگذاری کوچک اتخاذ شوند. هر فرد تهرانی بهطور متوسط سالانه شش برابر وزن خود زباله تولید میکند. این اطلاعات نشان میدهد که متوسط سرانه زباله تولید شده در تهران ۳۲۰ کیلوگرم و ارزش روزانه زباله تولید شده در تهران ۱۸۰۰ میلیون ریال است. سرانه تولید روزانه زباله در جهان۲۵۰ تا ۳۰۰ گرم است که در ایران این عدد برابر با ۶۰۰ گرم است. زباله تولید شده در شمالشهر تهران طبق مطالعات انجام شده حداقل دوبرابر میانگین آن در سطح کشور وچهاربرابر استاندارد جهانی است. تعداد دفعات جمعآوری زباله در تهران دو تا سهبار در روز است که این مقدار در کشورهای جهان ۲ تا ۳ بار در هفته است.
روزنامه «ابتکار» با درج گزارشی با عنوان «زبالهها را هم وارد می کنیم» نوشت: ایرانیها سالانه ۲۰ میلیون تن زباله تولید میکنند که ۱۷۷ هزار تن آن را زبالههای پلاستیکی تشکیل میدهد. زبالههایی که سهم ۱۵ درصدی از زبالههای جهان دارند و توسط یک درصد از جمعیت دنیا یعنی ما ایرانیان تولید میشوند. با این زباله ها در سراسر ایران از کنار کوچهها و خیابانها تا در سواحل دریای خزر و جنگل های شمال روبهرو شدهایم و خوب میدانیم که حالا آنها یکی از چالشهای محیط زیست ایران هستند. چالشی که البته میتواند پولساز باشد یا مدیریت ابتدایی آن مانع خروج بیشتر ارز از کشور نشود. آمار تولید سالانه زباله پلاستیکی در ایران گرچه به اندازه کافی برای محیط زیست دردناک است اما حیرت انگیزتر آمار ورود زبالههایی است که ایران از کشورهای همسایهاش چون کشورهای عراق، افغانستان و کشورهای کوچک شمال ایران خریداری میکند.
در ادامه این گزارش می خوانیم: مهمترین رکن مدیریت صحیح پسماند تفکیک زباله از مبدا است. رکنی که در ایران به فراموشی سپرده شده و اگر مدیریت زبالهها در دستور کار مسئولان و متولیان آن که وزارت کشور و شهرداریها هستند قرار گیرد به خرید زبالهسوزهای گران قیمت که سود زیادی را عاید کشورهای طرف قرارداد و شهرداریها میکند، محدود میشود. سازمان حفاظت محیط زیست نیز به عنوان ناظر بر این مدیریت همچنان نتوانسته نظر مثبت مجلسی ها برای دریافت «عوارض پسماند» از کارخانه هایی که کالاهای ویژه تولید میکنند بگیرد یا حتی نتوانسته وزارت صنعت، معدن و تجارت را مجاب کند تا مشتریان در قبال پرداخت پول، کیسه پلاستیکی دریافت کنند. این سازمان حتی با کمبود بودجه برای مدیریت پسماند در بودجه سال ۹۷ دولت رو بهرو است. شهرداریها باید از طرحهای جمع آوری پسماندهای خشک از طریق استارتآپها حمایت کنند. شک نکنید چنین طرحهایی بیش از اینکه به کمک مالی نیاز داشته باشد به حمایت های قانونی نیازمند است.
روزنامه «همشهری» با درج مطلبی با عنوان «ضرورت دور شدن زباله از جنگل و دریای شمال» به گفت وگو با سودابه خلیلی کارشناس محیط زیست پرداخت و نوشت: دفن زباله باید در محل هایی دور از آب، جنگل و دریا صورت گیرد تا کمترین آسیب محیط زیستی را به دنبال داشته باشد. با توجه به رشد جمعیت و همچنین هجوم گردشگران و مسافران به استان مازندران حجم زباله تولیدی استان به نسبت جمعیت بسیار افزایش یافته است. به دلیل مشکلات ناشی از افزایش جمعیت و متعاقب آن انبوه زباله، مبحث مدیریت پسماند باید بیش از پیش مدنظر قرار گیرد. استفاده از روشهای کمککننده در کنار پروژههای فعلی میتواند به کاهش آسیبهای این معضل استان کمک کند.
بیشتر بخوانید: عملکرد نامناسب در تولید کمپوست از زباله های مازندران
در ادامه این گفت وگو می خوانیم: نبود آموزش برای تفکیک زباله از مبدا جدیترین مشکل بوده و باید در این راستا آگاهی های لازم صورت گیرد. به عنوان مثال در کشور سوئد این آموزش از ابتدا در مدارس مطرح شده و طی یک پروژه عملیاتی منسجم با آموزشهای همگانی و همزمان به عموم مردم مدیریت پسماند اجرایی میشود. مبحث آموزش در کنار عمل به آن به شکل کاملا جا افتاده در کشورهای پیشرفته به شهروندان القا شده و همه موظف به اجرای آن هستند. زمان اعطای مجوز به یک فعالیت تجاری، بازرگانی یا صنعتی میتوان مباحث زیست محیطی آنان را در اولویت قرار داد و با سختگیری در این موارد و اعمال جرایم بازدارنده مانع از آسیبهای این واحدها و شرکت ها به محیط زیست شد. زباله سوزها به دو نوع (Incinerator) و (gasifier) تقسیم بندی و تشریح می شود. در مدل اول نیاز به تامین انرژی در قالب سوخت است تا بتواند عمل سوزاندن انجام شود اما در مدل دوم نیازی به سوخت نیست. مدل اول برای سوزاندن هر زبالهای مناسب نبوده اما در مدل گاسیفایر ضمن این که عملیات سوزاندن با هوا انجام شده، سازگاری بیشتری با طبیعت نیز دارد و برای هر نوع زبالهای کاربرد و کارایی دارد.
رشد نرخ بیکاری بازار کار و عدم تعادل آن در چند سال اخیر همواره یکی از دغدغه های جدی دولتمردان بوده است. از یک طرف تقاضا برای کار در چند سال اخیر روندی رو به رشد داشته و از سوی دیگر به دلیل رکود اقتصادی و تعطیلی بسیاری از کارخانه ها یا کم شدن ظرفیت تولید بسیاری از آنها، عرضه کار کاهش یافته است.
روزنامه «ایران» با درج گزارشی با عنوان «وضعیت بازارکار ایران در تابستان» نوشت: وضعیت بازارکار ایران در تابستان امسال نشان میدهد که دراین فصل همراه با رشد نرخ بیکاری نرخ مشارکت نیز رشد داشته است. براساس گزارش رسمی مرکز آمار ایران بررسی نرخ مشارکت اقتصادی (نرخ فعالیت) جمعیت ۱۰ ساله و بیشتر نشان میدهد که ۴۰.۹ درصد جمعیت در سن کار (۱۰ ساله و بیشتر) از نظر اقتصادی فعال بوده اند؛ یعنی در گروه شاغلان یا بیکاران قرار گرفتهاند. همچنین نتایج نشان میدهد که نرخ مشارکت اقتصادی در بین زنان نسبت به مردان و در نقاط شهری نسبت به نقاط روستایی کمتر بوده است. بررسی روند تغییرات نرخ مشارکت اقتصادی کل کشور نشان میدهد که این شاخص، نسبت به فصل مشابه در سال قبل (تابستان ۱۳۹۶)۰.۲ درصد افزایش داشته است. بررسی نسبت اشتغال جمعیت ۱۰ ساله و بیشتر بیانگر آن است که ۳۵.۹ درصد از جمعیت در سن کار شاغل بودهاند.
در ادامه این گزارش آمده است: این شاخص در بین مردان بیشتر از زنان و در نقاط روستایی بیشتر از نقاط شهری بوده است. دراین فصل نرخ مشارکت برای مردان برابر با ۶۵.۲ درصد بوده که با رشد ۰.۲ درصدی بیش از ۳۱۷ هزار نفر به این جمعیت افزوده است. همچنین نرخ مشارکت زنان نیز ۱۶.۳ درصد اعلام شده که با رشدی نصف مردان ۷۷ هزار و ۷۲۶ نفر بیشتر شدهاند. بررسی نرخ بیکاری افراد ١٠ ساله و بیشتر نشان میدهد که ١٢,٢ درصد از جمعیت فعال (شاغل و بیکار)، بیکار بودهاند. روند تغییرات این نرخ حاکی از آن است که این شاخص نسبت به تابستان ١٣٩۶ به میزان ٠.٧ درصد افزایش داشته است و جمعیت بیکار کشور با ٢٣٧ هزار نفر افزایش به ٣ میلیون و ٣٢۶ هزار نفر رسیده است. درحالی که نرخ کل بیکاری برای کشور ۱۲.۲ درصد بوده این نرخ برای مردان ۱۰.۳ درصد ولی برای زنان ۱۹.۸ درصد بوده است. براین اساس از کل جمعیت بیکاران ۲ میلیون و ۲۵۱ هزار و ۷۲۳ نفر را مردان تشکیل میدهند که ۲۰۷ هزار و یک نفر زیاد شدهاند. جمعیت زنان بیکار نیز دراین فصل یک میلیون و ۷۵ هزار و ۱۳۱ نفر بوده که تعداد آنها ۳۰ هزار و ۳۰۰ نفرافزایش یافته است.
روزنامه «آرمان» با انتخاب گزارشی با عنوان «۱۰روز بیکاری در قبال تنها «یک روز، کار»» نوشت: نرسیده به میدان، کنار مسجد الرسول رسالت پیاده میشوم. هر جا که باشند، معمولا گوشهای جمع شدهاند. پیدا کردنشان خیلی کار سختی نیست. اکبر۳۶ ساله آرماتوربند و استاد ابزار رومی است. الان کارگری ساده هم گیر نمیآید! اکبر میگوید: توهین و تحقیرهایی که این کارفرماها به شخصیت کارگرها میکنند، غیرقابل تحمل است. برای مثال کارفرما میگوید برای حمل این کالا ۳۰ هزارتومان پول میدهم، وقتی کارش تمام میشود، کمتر از آنچه طی کرده پرداخت میکند. کارگرها هم سطح سواد پایینی دارند و نمیتوانند از حق خود دفاع کنند که این زمینه سو استفاده صاحبکاران و استثمار و بهرهکشی از کارگران را فراهم میکند. این کارگر ادامه میدهد: کارفرماها میگویند کارگر ایرانی نمیخواهیم. میپرسی چرا؟ میگویند: کارگر افغانی با مزد کمتر کار میکند.
در ادامه این گزارش می خوانیم: مثلا کار کنترات ۲۰۰ هزار تومانی را با ۵۰ تومان انجام میدهند. در وطن خودت هم به عنوان کارگر ساده قبولت نداشته باشند، چه تحقیری و چه توهینی بالاتر از این؟ یا یک وقتهایی بوده شش ساعت کار کردیم ۳۰ هزار تومان به ما دادند. خواستیم شکایت کنیم، پول کافی نداشتیم، گفتیم به خرجش نمیارزد. کار که نباشد آدم به کارتن خوابی و گدایی میافتد. درباره مسائل بهداشتی کارگران از اکبر میپرسم: اکثر کارگرهای میدانی به حمام عمومی میروند که هر بار باید ۱۰ هزار تومان بپردازند. محمد هم بچه اسدآباد همدان است. ۴۱ سال دارد. اگر شهر خودمان کار بود هیچ وقت به اینجا نمیآمدم. چه کسی دوست دارد زن و بچهاش را اینجوری رها بکند و در این وضعیت زندگی کند. نه به زندگیام میرسم نه به خانوادهام و نه به خودم.
روزنامه «همدلی» با انتخاب گزارشی با عنوان « سایه رکود بر سر بازار» می نویسد: بحران بیکاری همیشه پای ثابت گرفتاریهای اقتصادی کشور بوده تا هر چهار سال یکبار از دولتی به دولت دیگر انتقال یابد. بحرانی که تا بوده در بطن شعارهای تبلیغاتی جامانده و حتی بدون توجه به آمارهای رسمی هم میتوان به شدت آن پی برد. مدت زمان زیادی است که معضل بیکاری در نگاه کارشناسان به بحران تبدیل شده و هر سال بر عمق این فاجعه افزوده میشود. اوایل مهرماه سال گذشته که وزیر کشور گفته بود: «علیرغم اعلام رقم ۱۲ درصد بیکاری در کل کشور به صورت میانگین، شاهد هستیم که در برخی از شهرها میزان بیکاری به ۶۰ درصد رسیده است.» به باور بسیاری از کارشناسان اقتصادی ریشه بیکاری در کشور مناسب نبودن فضای کسب و کار است. چند وقت پیش نیز گزارش بانک جهانی از افت ۱۰ پلهای این شاخص در سال های گذشته خبر داد. بر اساس این گزارش، رتبه اعلامی بانک جهانی برای ایران برای سال ۹۷-۹۶ نشان میدهد که شاخص آغاز کسب و کار با رتبه ۱۷۳ و شاخص حمایت از سرمایه گذاری با رتبه ۱۷۳ از میان ۱۹۰ کشور جهان در بدترین وضعیت خود قرار دارد. نکته قابل توجه این بود که ایران حتی در بین کشورهای خاورمیانه و شمال آفریقا در جایگاه نامطلوبی بسر می برد.
در ادامه این گزارش آمده است: به باور بسیاری از تحلیلگران اقتصادی، یکی از دلایل اصلی بیکاری در ایران، رکود تولید است. بر همین اساس، تحلیلگران، یکی از علتهای اصلی رکود تولید را به مناسب نبودن فضای کسب و کار در کشور نسبت میدهند. چند وقت پیش هم کامران ندری، یکی از کارشناسان اقتصادی، در گفت وگو با «همدلی»، یکی از علتهای اصلی بحران بیکاری در ایران را رکود تولید عنوان کرد و گفت: «از منظر اقتصادی، یکی از دلایل رکود تولید که منجر به بیکاری شده، نبود فضای مناسب کسب و کار در کشور است. چرا که فضای کسب و کار محیطی است که در آن هزینههای اداری و مبادلاتی برای انجام کارهای تولیدی پایین است و تولید کننده در این فضا به راحتی میتواند فعالیتهای تولیدی خود را راهاندازی کند. مثلا فردی که تولید کننده است برای اخذ تسهیلات بانکی یا انجام هر گونه امور اداری نباید با مشکل مواجه باشد، یا حتی تولید کننده به دلیل اینکه در تولید خود با یک مشکل حقوقی مواجه شده است، نباید سالها به دادگاه رفت و آمد داشته باشد و مسائلی از این قبیل.»
حضور فعال زنان در عرصه های مختلف جامعه نیازمند تصمیم گیری مدبرانهزمینه سازی برای افزایش حضور زنان در عرصههای مختلف اجرایی، سیاسی و اجتماعی و مشارکت فعالانه آنها در امور کشور از جمله موضوعاتی است که در سالهای اخیر مطرح بوده است و همزمان با طرح این موضوعات، آسیبها و مشکلات اجتماعی پرشماری نیز دامنگیر حوزه زنان بوده که با توجه به ریشههای اقتصادی نیازمند تصمیم گیریهای جدی از طرف مسوولان امر برای حضور پر رنگتر آنان در جامعه است.
روزنامه «ایران» در گزارشی با عنوان « زنان لالجین پای کوره های سفال» نوشت: «۹۰ درصد کارگران صنعت سفال همدان زن هستند. کمتر کسی این را میداند اما واقعیت این است که کارهای سخت، تکراری و پرملال صنعت سفالگری همدان بر دوش زنهاست.» این را یکی از کارگران زن در شهرک صنعتی لالجین همدان به من میگوید. ساعت سه بعد از ظهر به شهرک میرسم. شهرکی پر از کارگاه تولید سرامیک و سفال، آنقدر که گیج میشوی کدام سمت بروی. برخی کارگاهها درحال تعطیلیاند و کارگران زن در حال خروج از کارگاه. اغلب سرویس دارند چون برای رسیدن به لالجین یا همدان وسیله مناسبی گیرشان نمیآیند. برخی هم هنوز توی کارگاهها مشغول کارند تا پنج و شش بعد از ظهر. زنان کمتر پشت چرخ سفالگری مینشینند و بیشتر کارهای جانبی را برعهده میگیرند. شستوشو، تراش دادن، صیقل دادن و رنگ کاری.هر چند تعداد اندکی هم هستند که پشت چرخ سفالگری مینشینند ولی بیشتر کارگران میگویند این کار آنقدر سخت است که بیشتر زنان از آن فراریاند. برخی هم میگویند چون کار تخصصی است، بیشتر کارفرماها میلی برای به کارگیری زنان برای نشستن پشت چرخ ندارند. از صاحب یکی از کارگاهها می خواهم با کارگران زن صحبت کنم. میگوید کارفرماها چندان علاقهای به گفتوگو با کارگرانشان ندارند چون نمیتوانند کارگرها را بیمه کنند و آنها هم همیشه گلایه میکنند و او یک استثناست که این اجازه را به من میدهد. با اشاره سر، بالابر را نشانم میدهد؛ محل کار کارگران زن در طبقه بالا. مردان کارگر را میبینم که پایین مشغول کارند. در کوره باز است، کاسه و بشقابها دو سویش چیده شدهاند و آتش در میانه میسوزد.
در ادامه این گزارش آمده است: کارگران زن دورهم نشستهاند. میگویند روی سفالها دوغاب می مالند. سهیلا، مریم و زهرا حاضر به گفتوگو میشوند. این اسامی را هم خودشان پیشنهاد میدهند. از شغلشان شرمندهاند. میگویند هیچ کس نمیداند اینجا کار میکنند، علاقهای هم ندارند کسی بداند. میگویند اینجا نسبت به زنهایی که کار میکنند، دید خوبی وجود ندارد. بارها از من میخواهند عکسی ازشان نگیرم. چند دقیقهای طول میکشد تا کمی احساس راحتی کنند. مریم لیسانس محیط زیست دارد. به در و دیوار زده تا کاری در رشته خودش پیدا کند، اما هیچ وقت موفق نشده. میگوید نصف کارگران شهرک صنعتی لالجین را زنها تشکیل میدهند اما اگر توی لالجین بگردی، هیچ زنی سفالگری نمیکند. اگر هم زنان در کارگاهها مشغول به کارند، کارهایی شبیه آنها میکنند مثل دوغاب زدن، شست و شو و تراش، البته مشبککاری هم هست. روی زمین پارچهای پهن کرده و نشستهاند: «اگر میزی بود شاید راحتتر کار میکردیم.» میپرسم چرا نمیگویید برایتان میز بخرند؟ سهیلا میگوید من روی زمین راحتترم و بعد رو به همکارانش میگوید اما خانم غفوری را یادتان میآید؟ همیشه روی میز کار میکرد. زنها از هشت صبح تا پنج عصر در کارگاه هستند. کارگاهی پر از گرد و خاک که مدام به سرفه میاندازدشان. جلویشان پر ازکاسهها و ظروف سفالی است: «الان عادت کردهایم. اوایل خیلی گرد و خاک آزارمان میداد. ماهی ۸۰۰ هزار تومان حقوق بگیریم رکورد زدهایم، ولی معمولا دستمزد روزی۲۵ تا ۳۰ هزار تومان است.» چند تا از زنها بیمه هستند و بقیه نه. همین طور که حرف میزنند لحظهای دست از دوغاب زدن نمیکشند. همهشان متفق القول میگویند در این کارگاه واقعا امنیت دارند. این بالا راحت هستند و صبحانه و ناهارشان را هم خودشان میآورند و صاحب کارشان هم مرد خوبی است.
روزنامه «قانون» با درج گزارشی با عنوان «نگاه مردانه به حقوق زنان» می خوانیم: با ورود زنان به بدنه اجتماع و اشتغال در پستها و مشاغلی همپای مردان و به دنبال آن استفاده از توانمندیها و ظرفیتهای آنها در اقتصاد کشور، در سالهای اخیر بیش از پیش واقعیتی به نام حقوق زنان در جامعه مطرح شده است و حالا زنان به عنوان نیمی از جمعیت کشور درصدد احقاق حقوق خود هستند. شاید سال های دور که زنان بیشتر نقش مادر و همسری را ایفا میکردند، توقع و خواسته زیادی از جامعه نداشتند و به همین دلیل نیز وظیفه خود را تنها خدمت به خانواده میدانستند، اما امروز که زنان سکان بسیاری از امور را در جامعه در دست گرفتهاند با اطلاع از حقوق خویش، از جامعه خواستهها و مطالباتی دارند که یکی از مهمترین آنان نگاه برابر یا به عبارت بهتر قرار گرفتن زنان در جایگاه واقعیشان در جامعه است. این در حالی است که هنوز هم برخی از دیدگاهها نسبت به زنان، متاثر از گذشته، که از طرفی آن ها را موجوداتی حساس و شکننده نشان میداد و از طرف دیگر نیز غلبه زنان بر نگاه مردسالارانه جامعه، آنها را در جنگی نابرابر قرار داده که پیرزوی شان در این نبرد منوط به تغییر چشمانداز جامعه است و البته در این صورت زنان که نیمی از جمعیت را تشکیل میدهند میتوانند به خوبی تواناییها و ظرفیتهای خود را به جامعه نشان دهند.
در ادامه این گزارش آمده است: امروز بسیاری از موارد از جمله قوانین، نگاهها، رفتارها و.... تبعیض هایی را نسبت به زنان روا داشتهاند، اجازه خروج از کشور، عدم ورود زنان به ورزشگاهها، موضوع حجاب، عدم اعطای تابعیت به کودکان حاصل از ازدواج زن ایرانی با مرد خارجی، عدم فرصت برابر شغلی با مردان، عدم بکارگیری زنان در پستهایی مانند وزارت و دیدگاه مردانه به رجال سیاسی که مانع از رییس جمهور شدن زنان است، عدم برابری دیه زنان و مردان و..... از موضوعاتی هستند که باعث شده حقوق زنان با چالشی جدی مواجه شود و عدم رسیدگی به این موضوعات مطالبات زنان را بدون پاسخ گذاشته است.
روزنامه «صبح نو» با درج یادداشتی با عنوان «اسلام حامی حقوق برابر زنان و مردان است» نوشت: یکی از مسائلی که در نظام حقوقی اسلامی مورد توجه قرار میگیرد مساله نظام حقوق زن در اسلام است. مسالهای که چالشهای فراوانی داشته و کمتر به لحاظ استدلالی به آن پرداخته شده است. در این نوشتار بر آن هستیم تا ابعادی چند از نظام حقوق زن در اسلام و فلسفه وضع آن را تبیین کنیم تا هم رویکرد نظام اسلامی و قرآن کریم در این خصوص روشن شود و هم اینکه منتقدان رویکردهای حقوق زن در اسلام و طرفداران فمینیسم بتوانند این موضوع را به لحاظ استدلال منطقی- عقلانی بررسی و سپس در این خصوص تامل کنند.
بیشتر بخوانید: ضرورت اجرای طرح جامع مدیریت پسماند شهر تهران
در ادامه این یادداشت که به قلم محمد مهاجری مدرس دانشگاه و دکتری حقوق نگاشته شد، آمده است: یکی از پرسشهایی که همواره محل توجه بوده، این مساله است که چرا ارث مردان بیش از زنان است و اینکه به چه دلیل میزان دیه زنان نصف دیه مردان است. به لحاظ حقوقی تفاوت در حقوق به معنای تفاوت در شانیت انسانها نیست و این یک مغالطه منطقی است که بگوییم انسانهایی که حقوق متفاوت دارند با یکدیگر هم شان نیستند؛ بنابراین این مساله که چون حقوق زنان در مساله ارث و دیه با مردان تفاوت دارد؛ لذا مردان از زنان برتر هستند. چه آنکه در برخی موارد نیز حقوق زنان از مردان بیشتر است و در این موارد نیز نمیتوان گفت که به جهت برخورداری از حقوق متفاوت، زنان از مردان برتر هستند.