به گزارش زیست آنلاین، دامنه طرح انتقال آب خزر به فلات مرکزی بهعنوان یک پروژه ملی، علاوه بر اینکه چندین استان را در بر می گیرد منافع یا زیان آن ابعاد ملی دارد. لذا ضروری است که اولا اسناد و مطالعات انجام شده درباره این طرح منتشر شود و همچنین مناسب بود قبل از تصویب، دولت پیشنویسی از مطالعات طرح را جهت اظهارنظر در اختیار مردم و کارشناسان قرار دهد.
یکی از نمونههایی که پیشنویس طرح آن در اختیار عموم قرار گرفت طرح تغییر پول ملی و افزایش چهار صفر بود که بانک مرکزی در سال 87 از مردم و کارشناسان میخواست تا در این خصوص نظرات خود را اعلام کنند.
در بسیاری از کشورهای دنیا نیز چنین رخدادهایی را بهکرات شاهد بودهایم و نمونههایی از همهپرسی در خصوص اجرای طرحهای ملی نیز دیده میشود این بدان معناست که دولتها سعی میکنند در اجرای بهتر (چگونگی یا عدم اجرای) طرحهای ملی از نظر کارشناسان و گروداران طرح بهره ببرند.
این اتفاق اما درباره طرح خزر رخ نداد. نه در قالب انتشار اسناد مطالعات انجام شده که باعث تصویب طرح در دولت شد و نه پیشنویس آنکه عموم بتوانند درباره آن نظر دهند.
در خصوص این طرح شایسته بود پیش از تصویب ردیف بودجه آن در مجلس (بر اساس لایحه پیشنهادی دولت) به مطالبات مردم در این خصوص پاسخ داده شود.
قانون چه میگوید
طبق ماده 11 قانون انتشار و دسترسی آزاد به اطلاعات، مصوبه و تصمیمی که موجد حق یا تکلیف عمومی است قابل طبقهبندی بهعنوان اسرار دولتی نیست و انتشار آن ها الزامی خواهد بود.
بر همین اساس طرح انتقال آب خزر به سمنان چه حاکمیتی باشد یا با هدف انتقال پایتخت یا توسعه و گسترش صنعت، در هرحال ضروری است تا اسناد مطالعاتی و توجیهات اقتصادی و محیطزیستی عیناً منتشر شود تا عموم نسبت به آن آگاه شوند. این خلأ همواره در نگرش مدیران ارشد کشور وجود دارد که انتشار یک طرح میتواند روی دیگر هم داشته باشد بدین شکل که اگر تصمیمی از سوی دولت دارای توجیه است با مردم با دولت همراهی خواهند کرد.
ریسکهای عدم انتشار
احتمالا متولیان امر تصور میکنند با عدم انتشار خواهند توانست پروژه را بهتر و سریعتر پیش ببرند اما نباید فراموش کنند که ریسکهای عدم آگاهی مردم درباره طرح کم نیست: اعتراضات اجتماعی، فشارهای سیاسی و... که تا همین اکنون مخالفتهای زیادی را شاهد بودهایم میتواند درنهایت به عدم اجرای طرح منجر شود. بهعنوان مثال میتوان به تونل سبزکوه اشاره کرد. ریسک فقدان آگاهی مردم میتواند جدا از عدم امکان دستیابی طرح به اهداف، سبب به هدر رفتن منابع مالی محدود موجود نیز گردد.
مردم تا ندانند همراه نمیشوند
فضای ارتباطی و افزایش آگاهی و مطالبات اجتماعی ناشی از توسعه شبکه های اجتماعی باعث شده است امروزه فضای جامعه تفاوت قابل توجهی نسبت به یک دهه قبل و حتی چند سال گذشته کرده باشد.
استفاده از مدل ارتباطی و شناختی دیروز قادر نیست تا دولت را در مسیر تحقق اهداف توسعهای یاری رساند حتی میتواند رابطه دولت با جامعه را مغشوشتر کرده و سطح اعتماد عمومی را تخریب و تعارضات جدی ایجاد کند. چنین رویکردی با توجه به بحران آب میتواند از دامنه وسیعتری برخوردار گردد.
دولت با درک شرایط امروز و نگاه به آینده، به عنوان یکطرف آگاه و قابل اعتماد برای مردم و با هدف مشورت درباره حل مسائل مرتبط با آب میتواند فضا را متفاوت کرده و زمینه افزایش همدلی را فراهم کند. همدلی اساساً با اجازه دادن به جامعه و به رسمیت شناختن حق دانستن و فهمیدن دلایل و مستندات تصمیماتی که پیامدهای آن دامن و نسلهای آینده آنها را خواهد گرفت، ایجاد میشود.
برخی سؤالات دیگر:
با توجه به نکات بالا دولت همچنین موظف است به ابهامات جامعه در خصوص سؤالات زیر پاسخ دهد:
گزینه انتقال آب چگونه و با چه اهدافی مطرح شده و گزینه های جایگزین کدماند؟
بر اساس چه سند آمایش ملی (که هنوز به تصویب نرسیده است) طرح خزر اجرا خواهد شد؟
آیا فواید رفاه اجتماعی طرح قابلمقایسه با هزینههای اکولوژیکی و زیستمحیطی و اجتماعی طرح است؟
نگرانیهای مربوط به جنگل هیرکانی چگونه پاسخ داده میشود؟
تأثیر پساب خروجی آبشیرینکن طرح، بر دریای خزر چه ابعادی دارد؟
پروتکلهای بینالمللی در خصوص برداشت آب از خزر چه میگویند؟
با توجه به ریسکها و سؤالات عمومی همچنین عدم پایبندی مسئولان ذیربط به قانون که پیشتر صحبت شد اکنون دولت آیا دارای نگاه مسئولانه به پروژه خزر هست یا به واسطه ضرورتهای پیش انتخاباتی یا دلایل دیگر به اجرای چنین طرحی همت گماشته است.