زیست آنلاین: آن چه می خوانید،برشی از گزارشی است به همین نام و ترجمهٔ یکی از نوشتههای خانم نیکوله چیرسه ،که سالها دامپزشک ناظر کشتارگاهی در آلمان بوده است. او انواع ترس حیوانات بعد از ورود به کشتارگاه را تشریح می کند و به شرح مشاهدات خود از رفتار حیوانات مختلفی مثل گاوها و گوساله ها و خوک ها بعد از ورود به کشتارگاه می پردازد.
نیکوله چیرسه بعدها از شغل خود استعفا داد و یک مرکز نگهداری از حیوانات تاسیس نمود .
حیوانات هنگام ورود به کشتارگاه چه واکنشی نشان میدهند؟
من تا حالا خوک یا گاوی را ندیدهام که بیتفاوت یا آرام در کشتارگاه ایستاده باشد. آنها وحشتزدهاند. همه.
البته [گوساله ها] و خوکهای خیلی جوان ممکن است بعد از تحویل به کشتارگاه شروع به بازی کنند. هر چه باشد آنها تمام عمر کوتاهشان را در فضایی تنگ در دامداری صنعتی سر کردهاند و در سولهٔ انتظار کشتارگاه برای اولین بار داشتن فضای بزرگتر را تجربه میکنند.
حیوانات هنگام تحویل به کشتارگاه وارد یک محیط ناآشنا با حیوانات، آدمها، بوها و صداهای ناآشنا میشوند. به عبارت دقیقتر، در زمان کشتار سر و صدای فوقالعاده زیادی وجود دارد. خود ماشینآلات به تنهایی سر و صدای زیادی تولید میکنند و صدای داد و فریاد آدمها و حیوانات هم به آن اضافه میشود.
این حیوانات تا مغز استخوان میلرزند. گاهی اشکشان سرازیر میشود و بزاقشان قطره قطره از دهانشان به پایین میچکد. آنهایی که ضعیفترند گاهی حتی از حال میروند. این حالت بیشتر در گوسالهها و گاوهای مسن پیش میآید. گوسالهها توان بدنی و روحی کافی برای پردازش استرس را ندارند و اما گاوهایی که پیرند در همان سولهٔ انتظار دقیقاً میدانند چه چیزی در انتظارشان است. لازم نیست یک گاو آویزان شده از یک پا و سربریده شدهاش را ببینند تا بدانند اینجا چه اتفاقی میافتد. گاهی حس میکنم این حیوانات متوجه میشوند که به آنها به طرز وحشتناکی خیانت شده است چون بدون تردید گاوها به انسانهایی که به آنها اعتماد دارند و به آنها رسیدگی میکنند به عنوان رئیس گله و «روح گاو» نگاه میکنند. آنها داوطلبانه پشت سر این آدمها راه میافتند و هر از چند گاهی آنها را لیس میزنند، کاری که با گاوهای مورد علاقهٔ خود و برای ابراز محبت می کنند. برای گاوها، زبان نقش دست را بازی میکند، دست نوازشگر.
همه جا بوی خون میآید ولی بدتر از آن، بوی ادرار و مدفوع، گازهای روده و بوی اعضای درونی باقیمانده از حیوانات ذبح شده است که در انتظار کامیونِ مخصوصِ پردازشِ اجساد در یخچال قرار داده شدهاند و با این حال، در حال گندیدناند. از بار این کامیون بویی متصاعد میشود که به طور غیر قابل تصوری زننده و غیر قابل تحمل است. از باقیماندهٔ اعضای درونی حیوانات برای تولید غذای حیوانات، صابون و بقیهٔ چیزهایی که از تصور آدم هم خارج است استفاده میشود.
نقاط مشترک بسیاری بین رفتارهای انسانها و حیوانات دیگر وجود دارد. شرایط یکسان، واکنشهای یکسان ایجاد میکنند. استرس که نه فقط از ترس بلکه از تنگی جا، سر رفتن حوصله و سرکوب کردن مدوام شهوت ناشی میشود، باعث حالتهای تهاجمی میشود. وقتی در چنین شرایطی یک نفر از خود حالتهای تهاجمی نشان میدهد خیلی زود دیگران هم به او میپیوندند.
استرس و وحشت همان نشانههایی را در یک گاو ایجاد می کند که در یک انسان: نبض تند، تنفس تند و رفتارهای کم و بیش دستپاچه. این مثل وحشت است، مثل وحشت هم اثر میکند.
بعضی از حیوانات در کشتارگاه مدام یک شخص خاص را با چشمهایشان دنبال میکنند و حتی سعی میکنند دنبال او بروند و اگر آن شخص از زاویهٔ دیدشان خارج شود فریاد میکشند.
برای حیوان مورد نظر این شخص به هر دلیلی قابل اعتماد است و او امیدوار است که این شخص او را نجات دهد. شاید این شخص از نظر ظاهری یا صدا به کسی که قبلاً از حیوان مراقبت کرده و حیوان به او اعتماد داشته شباهت دارد.
مسلماً ممکن است انواع و اقسام رفتارها با هم ترکیب شوند و یک حالت به حالت دیگر بیانجامد. مثلاً بسیار میبینم که ترس همراه با امید به لرزیدن و اشک ریختن تبدیل میشود. مخصوصاً گوسالههای گرسنه این رفتارها را بیشتر بروز میدهند. آنها با دیدن آدمهایی که به آدمهای مورد اعتمادشان شبیهاند فکر میکنند که حالا برای آنها غذا و کمک میرسد و همه چیز خوب میشود. آنها به طور همزمان دو احساس کاملاً متفاوت را نشان میدهند: ترس و اعتماد. آنها آنقدر بچه و بیتجربه و ناتواناند که حتی در میان دشمنانشان دنبال کمک می گردند./ساحت زیست