به گزارش زیست آنلاین، مكاتب اقتصادی مختلف با توجه به آنچه كه به عنوان هدف نهائی برای خود برمی گزینند نسبت به عوامل تولید، تركیب آنها با یكدیگر برای تامین نیازهای بشر و مدیریت تقاضا دیدگاه های مختلفی دارند. اما آنجا كه به منشا تولید می رسند چگونه دیدگاهای خود را در مورد آن ارائه می دهند؟ محیط زیست با سه كاركرد عمده خود در خصوص تامین منابع اولیه برای تولید، ایجاد تفریح برای مردم و عملكرد خود به عنوان محل دفع پسماندهای ناشی از تولید و مصرف یكی از مهمترین مواردی است كه در نظام های اقتصادی میتوان مورد توجه قرار داد.
از یك سو مكاتب منتسب به نگاه چپ و جریان اكوسوسیالیم ، مكاتب منتسب به سرمایه داری را به سبب تشویق مصرف به جای تامین نیاز، عامل بهره برداری بیش از حد ازمنابع موجود در محیط زیست دانسته، درنتیجه آن مسئولیت ایجاد آلودگی ها را به نگاه اقتصادی سرمایه داری منتسب می كنند ونتیجه آن را بحران های فعلی محیط زیست می دانند. اما در آن سوی دیگر نگاه مكاتب سرمایه گذاری قرار دارد كه تامین نیازهای بشر را ضروری دانسته و و در عین حال در راستای حداكثر كردن سود تلاش می كند. اما به نظر می رسد نگاه های نوینی در نظریه های اقتصادی سرمایه داری وجود دارد كه ضمن نقد نگاه اكوسوسیالیسم، از رویكرد محیط زیستی مكاتب سرمایه داری می گوید.
زیست آنلاین در راستای رسالت خود در جهت آگاهی بخشی و تعمیق مفاهیم اقتصاد محیط زیست، سلسله گفتگوهایی را با هدف ایجاد بستری برای بیان جنبه های مختلف این دودیدگاه، برنامه ریزی كرده است. در اولین جلسه از این گفتگوها ،شهرام اتفاق نویسنده كتاب اقتصاد سیاسی محیط زیست حضور دارد كه بررسی این كتاب و سایر نوشته های ایشان نشان می دهد كه تفكرات ایشان به مكاتب سرمایه داری نزدیك است. و مهمان دیگر ما محمد رضا جعفری است كه در سالهای اخیر تمركز خود را بر تبیین مفاهیم اكوسوسیالیم گذاشته و مقالاتی را در این خصوص ترجمه و تالیف كرده كه در فضای مجازی قابل دسترسی است.
گزیده ای از صحبت های محمد رضا جعفری در این میزگرد:
- تفاوت بحران محیط زیستی حال حاضر با آن چه در طول تاریخ اتفاق افتاده است گستردگی، شدت و همه جانبه بودن آن است.
- این شدت و گستردگی ما را به سمت بررسی راهها و منطق ساختاری که مسبب بحرانهاست سوق میدهد.
- شیوهی تولید سرمایه داری با منطق تولید برای سودآوری همهی عرصه های طبیعی و انسانی را درون خود میکشد.
- چرخهی انباشت سرمایه همواره رو به گسترش بوده و در این راه برای غلبه بر بحران انباشت و اضافه تولید خود با جایگزینی ارزش مبادله به جای ارزش مصرف و خلق کالاهای نالازم و کم دوام سازی برنامه ریزیشده فشار مضاعفی بر منابع طبیعی وارد میآورد.
- رفاه نسبی در کشورهای غربی به مدد انباشت اولیه از راه استعمار و گسترش امپریالیستی سرمایه به جهان سوم و کشورهای در حال توسعه میسر شده است. نتیجهی آن تخریب گسترده محیط زیست در کشورهای پیرامونی و نابرابری های اقتصادی بوده است به طوری که به عنوان مثال در سال گذشته 82 درصد ثروت تولیدی به 1 درصد افراد بالای جامعه تعلق گرفته است.
- هدف تولید افزایش رفاه انسان، کاهش ساعت کار و ایجاد فراغت برای شکوفایی نیروهای درونی انسان در همه جای جهان است. واقعیت سرمایه داری اما افزایش نابرابری علیرغم افزایش تولید در یک قرن اخیر است.
- کشورهای موسوم به سوسیالیسم واقعا موجود در اثر بنیان سیاسی بوروکراتیک، توسعه نیافتگی نیروهای تولیدی، جنگ، تهدیدهای خارجی، رقابت در صنایع نظامی و تلاش برای فتح فضا، به تولیدگرایی و بارگذاری بیش از حد بر طبیعت و منابع طبیعی متوسل شدند.
- نقش سیستم سرمایه داری در تخریب محیط زیست، به عنوان نمونه از طریق انتشار گازهای گلخانهای بنا به آمار، بسیار بیش از کشورهای سوسیالیستی بوده است.
- اکوسوسیالیسم فراروی هم از تولیدگرایی بوروکراتیک و هم از سیستم سودمحور از طریق سازمان نهادن ساختاری دموکراتیک در اولویت بندی تولید و تخصیص منابع است.
گزیده ای از صحبت های شهرام اتفاق در این میزگرد:
تولید و مصرف یک عدد همبرگر یا یک تن سیمان، ارسال یک عدد ایمیل، یا شستن ظروف و لباس، می تواند منجر به تخریب محیط زیست بشود و این در هر نظام اقتصادی رخ خواهد داد. بنابراین برخلاف دعاوی ای که تخریب محیط زیست را مترادف با نظام اقتصادی مبتنی بر بازار آزاد یا سرمایه داری تلقی می کنند، می خواهم تصریح کنم که هیچ نظامی مصون از تخریب محیط زیست نیست. از این رو، اصل مناقشه می تواند بر سر این موضوع باشد که کدام نظام اقتصادی بیشتر مخرب محیط زیست است و کدام نظام به لحاظ ساختاری، صیانت بیشتری از محیط زیست می کند؟
هنگامی که یک بیمارستان احداث می کنیم، تولید همه اجزای آن بیمارستان، از سیمانی که در ساختمان آن به کار رفته است تا چاقوی جراحی یا مواد ضد عفونی کننده در آن بیمارستان، مخرب محیط زیست هستند. اما ما برای بقا و حفظ سلامت خودمان به بیمارستان، چاقوی جراحی و مواد ضد عفونی کننده نیاز داریم. بنابراین تولید انبوه کالاها از یک سو منجر به رفاه می شود و از سوی دیگر ممکن است مخرب محیط زیست هم باشد. البته در گذشته رابطه بین مقدار تولید و تخریب محیط زیست رابطه متناظر و مستقیم بوده است، اما رفته رفته این نسبت در حال تغییر است و حتی معکوس می شود.
از زمانی که آدم و هوا آن سیب کذایی را گاز زدند تا سال 1700، جمعیت بشر فقط 600 میلیون نفر بوده است و صرفاً طی 300 سال اخیر، 7 میلیارد و 100 میلیون نفر دیگر به این جمعیت اضافه شده است. تردیدی نیست که این رشد شگفت انگیز جمعیت در همین دوران سرمایه داری رخ داده است و بی شک این رشد جمعیت در این 200 تا 300 سال اخیر، مدیون گسترش فزایندهی سطح بهداشت عمومی و خدمات درمانی، افزایش کیفیت تغذیه، بهبود محل سکونت، توسعهی امکانات ورزشی، افزایش سواد و آگاهی های عمومی و نظایر آن بوده است.
وجود منفعت و انگیزه های شخصی می تواند سودمند باشد، چون رقابت منجر به کاهش ضایعات، کاهش پسماندها، کاهش مصرف انرژی، افزایش کارآمدی و کاهش تخریب های محیط زیستی خواهد شد. اگر این ادعا صحت داشت که حذف سازوکار بازار آزاد یا حذف منفعت شخصی و سود از فعالیتهای اقتصادی، منجر به بهبود محیط زیست شود، شاهد حجم تخریب های گسترده محیط زیست در سوسیالیسم تجربه شده در جهان نبودیم. اما تخریب های گسترده محیط زیستی در کشورهای سوسیالیستی از 1917 تا کنون، صدق این دعاوی را رد می کند.
به همین دلیل شاهد وضعیتی هستیم که هر جا خود سوسیالیسم، مسئولیت اداره امور جامعه را برعهده گرفته است، با مشکلاتی عظیم تر مواجه شده است و کارنامه عملکردش در محیط زیست بسیار بدتر بوده است.
بنابراین قوانین دیگری بر اقتصاد محیط زیست حاکم است که آن را توضیح خواهم داد.
زیست آنلاین شما را به شنیدن فایل صوتی این میزگرد دعوت می کند.
اینجا کلیک کنید ( فایل صوتی )