نشست سالانهی مجمع عمومی سازمان ملل امسال در کنار مرور تمام اتفاقات یک سال اخیر، نکته تازه و شاید عجیبی برای ما ایرانیها داشت. برای اولین بار یک مقام بلند پایه کشورمان دغدغههای محیط زیستی را بیان کرد یا دستکم برای نخستین بار بود که یک مقام ایرانی نگرانیهای خود را در این سطح از نشست سران کشورها ابراز کرد.
برای من و بسیاری از دوستداران و دغدغهمندان محیط زیست این اتفاق به مثابه بارقه امیدی برای مسیر پیش روی زیست بوم فلات ایران است. البته اینکه پس از چندین دهه تخریب و بعد از نابودی مساحت و منابع کلانی از آب و خاک و زیست بوم و جمعیت حیات وحش ایران، تازه محیط زیست به عنوان «مسئله» مطرح میشود هم باعث تاسف و هم جای امیدواری است.
به گزارش ایسنا، رئیس جمهور ایران در حالی نسبت به تحریم نشدن محیط زیست ابراز امیدواری کرد که خوشبختانه یا متأسفانه منشأ گرفتاریهای زیست محیطی ایران اغلب از بیتدبیری تصمیمگیران و مدیریت غیر علمی و همچنین «فانتزی» دانستن مسئله محیط زیست در تاریخ چند دهه اخیر کشور است.
اینکه امروز خوزستان با سیل مهاجرت و بحرانهای اجتماعی مواجه است، محصول دههها اشتباه محاسباتی و برداشت بیرویه از منابع آب و خاک سرزمینی است که برای هزاران سال تامینکننده منابع غذایی بومیان و مردمان پیرامون خود بوده است. "هورالعظیم" را نه تحریمها بلکه بی ملاحظگی مدیرانی خشکاند که نفت را بر پایداری زیست بوم این تالاب ترجیح دادند. از این دست نمونهها بسیار است، از دریاچه ارومیه گرفته تا جنگلهای شمال و صنایع نفت و گاز مستقر در زیست بوم خلیجفارس...
برای نجات محیط زیست ایران اولویت نه رفع تحریمها که مبارزه با مافیای اقتصادی و صنعتی است. بسیاری از زیستبومهای منحصر به فرد این سرزمین به دست صنایعی نابود شدند که هیچ منع قانونی سد راهشان نبود یا در بهترین حالت با لابیهای خود توانستهاند قوانین نه چندان سختگیرانه موجود را دور بزنند.
بنابراین اولویت دولتمردان در گام اول نگاه «مسئله»گونه به موضوع محیط زیست و در قدم بعد بازنگری در قوانین زیست محیطی و سختگیری دو چندان در اجرای طرحها و پروژههای توسعهای است.
طرح آمایش سرزمینی که هیچگاه در برنامهریزیهای کلان جایی نداشته و یا با لابی نمایندگان استانهای مختلف نادیده گرفته شده است میتواند یکی از نسخههای نجات بخش برای محیط زیست کشور باشد. راهاندازی صنایع پرمصرف و آببر همچون فولاد و آلومینیوم در دل استانهای کویری همانقدر برای محیط زیست زیانبار است که آتشسوزی جنگلها یا نابودی و فرسایش خاک و فرونشست و انواع آلودگی.
همچنین گونههای جانوری را اگر میخواهیم به سرنوشت ببر مازندران دچار نشوند باید بیش از گذشته محافظت کرد.
تغییرات اقلیمی، فرونشست زمین و فروپاشی سرزمینی پدیدههایی هستند که بحرانهای اجتماعی را به دنبال خواهند داشت، بنابراین برنامهریزیها در سطح کلان باید به سمت محافظت و کاهش اثرات مخرب تغییرات اقلیمی رود.
تحریمهای اقتصادی البته به شکل غیر مستقیم بر محیط زیست ایران اثرگذار بوده است. مشکلات معیشتی و اقتصادی باعث شده است که گهگاه بدون لحاظ داشتن جنبههای محیط زیستی، پروژهای برای رفع موقت اثرات تحریم اقتصادی و تنگناهای زیستی بر مردم مناطق مختلف، به بهرهبرداری برسد. این دست پروژهها که اغلب در حوزه آب شکل میگیرند در دراز مدت موجب بروز نارضایتیهای جدیدی در مناطق دیگر میشوند.
در نگاهی به آنچه که بر محیط زیست مظلوم و بیپناه ایران رفته است در مییابیم که درصد قابل توجهی از عوامل زیانبار و مشکلات آن به داخل برمیگردد و در نتیجه بازبینی و نگاه جدیتر به رویکردها و تصمیمات کلان در این حوزه ضرورت دارد.
بازتعریف حدود و حریم زیستگاههای در معرض خطر و رفع کانالهای لابیگری و رانتی برای برخی سرمایهداران جهت دور زدن مصوبات محیط زیستی، هماهنگی بین بخشی برای توقف پروژههای مخرب، نگاه ویژه به خلیجفارس و دریای خزر برای جلوگیری از ورود آلایندهها به آنها و تهدید اکوسیستم دریایی، حفاظت از گونههای در معرض خطر جانوری، توسعه و ارتقاء توان مقابله با آتشسوزیهای مناطق کوهستانی همچون زاگرس جنوبی، مبارزه جدی با پدیده قاچاق چوب و دهها مورد دیگر نیازمند عزم جدی و اراده قوی در سطح کلان مدیریتی کشور است. مشکلاتی که گرچه برای حل آنها دیر شده اما همین امروز هم اگر نسخه شفابخشی برایشان پیچیده شود تا حد زیادی نجاتبخش محیط زیست بیمار ما خواهد بود./ *حیدر کاشف /روزنامهنگار