به گزارش
زیست آنلاین، باشگاه صاحبنظران انرژی ایرانیان در روز یکشنبه، ۱۴ آذر ۱۴۰۰، وبیناری با موضوع "COP26 اتفاق و افتراق درکنفرانس اعضا" با ارائه دکتر ناصر مقدسی برگزار کرد. ناصر مقدسی سوابق کلیدی و اجرایی مهمی در خصوص مسئله تغییر اقلیم و محیط زیست از جمله مرجع ملی ایران نزد کنوانسیون مقابله با تخریب سرزمین و بیابانزایی، عضو هیئت رییسه مجمع محیط زیست ملل متحد، مذاکره کننده کنوانسیونهای تنوع زیستی و تغییر اقلیمی، عضو مدیریت صندوق مالی سازگاری از طرف منطقه آسیا واقیانوسیه و نائب رییس رکن اجرایی کنوانسیون تغییر اقلیم دارد. وی در این ارائه به بررسی کنفرانس COP26 در گلاسگو و همگرایی و واگرایی اعضای آن میپردازد.
از همگرایی تا واگرایی cop26 و نقشه راه ما
کنوانسیون سازمان ملل متحد در مورد تغییرات تغییرات اقلیمی UNFCCC
UNITED NATIONS FRAMEWORKCONVENTION ON CLIMATE CHANGE (UNFCCC)
در ذات خود یک تقسیمبندی بین اعضا داشته و شمولیت (فراگیری) آن در حد خود مجمع عمومی سازمان ملل است. نزدیک به ۲۰۰ کشور عضو این کنوانسیون هستند و یکی از گستردهترین کنوانسیونهایی است که تقریبا پوشش کامل جهان را دارد.
در این کنوانسیون کشورها به دو گروه کشورهای در حال توسعه و کشورهای توسعه یافته تقسیم شدهاند. هر ۲ گروه با وقوف به این مرزبندی و تعهدات مترتب بر آن معاهده را پذیرفتهاند. یک اصل بسیار مهم در کنوانسیون تحت عنوان مسئولیت مشترک و اما متفاوت (CBDR) بین این دو گروه تعریف شده و در ادبیات کنوانسیون جایگاه خاصی دارد. موضوعی که از افتراق مطرح میکنیم، از این قبیل تقسیمبندی و گروهبندی نیست. چرا که این موضوع در متن خود کنوانسیون پیشبینی شده و هر دو گروه با آگاهی عضویت کنوانسیون را پذیرفتهاند.
در مورد کنوانسیونهای محیط زیستی مولود اجلاس زمین در سال 1992، بحث همیشه بر سر این بوده که ضمانتهای اجرایی تصمیمات مجمع یا کنفرانس اعضا در چه سطحی است؟ ضریب نفوذ این تصمیمات در سطح ملی چقدر است و در صورت مباینت با قوانین ملی چه ساز و کاری پیش بینی شده است ؟
به طور کلی کنوانسیونهای زیست محیطی از این ویژگی برخوردار هستند که از روشهای خاصی نسبت به این که کشورها تعهد خود را انجام دهند استفاده می کنند.
کنوانسیون به عنوان مجموعهای از نرمها، معیارها و مقررات پذیرفته شده توسط کشورها است که در پرتو آن هدف مشترک و مشخصی را دنبال میکنند.
هر پیمان و موافقتنامهای که بین ۲ کشور منعقد شود به عنوان معاهدات ۲ جانبه (Bilateral Treaty) تعریف میشود. معاهداتی که با مجموعه کمتری از کشورها، به طور مثال بحث اکو یا برخی از پیمانهای منطقهای ایجاد شود، معاهده چند جانبه محدود (Plurilateral Treaty) نامیده میشود. اما زمانی که یک توافق شمولیت جهانی و بینالمللی پیدا کرد در گستره وسیع و جهانی (Multilateral treaty= convention) اطلاق میشود.
الزام و عدم الزام در کنوانسیون و موافقتنامه پاریس
درمورد الزامآور بودن یا نبودن کنوانسیون و موافقتنامه پاریس صاحبنظران معتقد هستند که یک مدل هیبرید وجود دارد؛ یعنی این نوع از معاهدات ترکیبی از مقررات نرم و سخت هستند. کنوانسیون رویکرد کلی خود را با اولویت بر مشارکت کشورها قرار داده و در عین حال از یک فشار برای کاهش گازهای گلخانهای استفاده میکند. نمونه مصداقی آن در هدف ۲ کنوانسیون به جای بهرهگیری از استانداردهای اجباری یا مقررات سخت و آمرانه، در به تثبیت گازهای گلخانهای اشاره میکند و فاقد هدفگذاری لازم، کمیسازی و استانداردسازی است. همچنین در موافقتنامه پاریس در ماده چهار بند 2 از لحن الزامآور استفاده شده مبنی بر اینکه که همه کشورها بایستی برنامه ملی مشارکت خود را تهیه و تدوین و به دبیرخانه گزارش نمایند. در ادامه در مواد سیزده موافقتنامه بحث شفافیت و ماده پانزده موضوع پایبندی اعضا به انجام تعهدات مطرح میشود ولیکن چهارچوب شفافیت غیرتزاحمی و غیرتنبیهی و مکانیسم شفافیت غیرمقابلهای و غیرتنبیهی است. اگر اعضا تعهدات خود را نقض کنند کنوانسیون نمیتواند اقدام حقوقی خاصی در قبال آنها انجام دهد. بنابراین به طور خلاصه وضعیت پرسش این که آیا این کنوانسیونها الزامآور هستند و یا غیرالزامآور، صورت ظاهر مسئله این است که این معاهدات الزام آور (Binding ) هستند. بخاطر این همین موضوع است که معمولا توسط پارلمان کشورها مورد تصویب (Ratify) یا پذیرش (Acceptance) قرار می گیرند. اما در اجرا هیچ نهاد داوری ویا محکمهای برای ارزیابی عملکرد کشورها وجود ندارد. منتها روشهای خاصی برای وادار کردن کشورها برای انجام تعهدات استفاده می شود.
رخدادهای پیش از COP26
معمولا در تمام رویدادهای مهم بینالمللی عقبههای پیش از تشکیل آن اجلاسها بر دستور کار اصلی تاثیرگذار است. این در همه موارد مصداق دارد. حتی در مذاکرات سیاسی ممکن است وقوع یک تحول یا حادثهای بر روی یک اجلاس بسیار مهم تاثیر گذاشته و دستور کار را جابجا نماید. به طور مثال مسئله همهگیری کرونا در سالهای اخیر به عنوان دستور کار اول در اجلاسهای مهم بین المللی که ماموریت آنها موضوعات دیگری بوده قرار گرفته است.
بنابراین برای این که ببینیم کاپ۲۶ با چه پیش زمینهای شروع شده به برخی از عقبههای پیش از کنفرانس اشاره میکنم. به نظر این موارد به طور مشخص بر روی مذاکرات کاپ۲۶ سایه انداخته و نهایتا در توافق اقلیمی گلاسگو هم تاثیرگذار بوده است.
یک مورد موضوع حوادث و بلایای مهلک و بیسابقه ۲۰۲۰ بود. سال ۲۰۲۰ یکی از سالهای بسیار ویرانگر از منظر وقوع پدیدههای حدی بوده است. به طور مثال در این سال آتشسوزیهای وسیع در استرالیا به مساحت بالغ بر ۱۸ میلیون هکتار را داشتیم که در آن حادثه بیش از ۴۰۰ نفر در آتش جان باختند. طغیان ملخ در سال ۲۰۲۰ در شرق آفریقا، هند و آسیا با جمعیت بیسابقه ۱۵۰ میلیون ملخ در یک کیلومتر مربع که غذای هزاران نفر را در یک ساعت تغذیه میکردند. باد گرم اروپا که حدود ۶ میلیارد دلار خسارت و ۳۰ نفر کشته به جای گذاشت. سیل عظیم اندونزی، هند و چین و ژاپن که حدود ۳۲ میلیارد خسارت به این کشورها تحمیل کرد و طوفان عظیم دریایی آمریکا که خسارت ۲۲ میلیارد دلاری در پی داشت. قحطی و فقدان امنیت غذایی، مهاجرت و خشکسالی در قاره آفریقا نیز یکی دیگر از این مسائل است. در ایران نیز سال گذشته از بدترین سالهای اقلیمی بوده و در پنجاه سال گذشته آب و هوایی ایران این مقدار از خشکسالی بیسابقه تجربه نشده است. بخشی از چالشهای امروز آب در حوزههای مختلف اقلیمی کشور متوجه تغییرات اقلیمی است. چرا که اساسا در حوزههای آبخیز فاقد انباشتهای تودههای عظیم برف هستیم که پیش از این در صدها کیلومتر، به طور مثال در زاگرس، زردکوه و در حوزههای آبخیز زاینده رود و کارون و کرخه وجود داشته است.
مسئله بعدی اجلاس سران کشورها در حاشیه اجلاس هفتاد و پنجم مجمع عمومی سازمان ملل و بیانیه سیاستی دبیر کل است. وی در آنجا اعلام کرد که خالص صفر انتشار باید به یک هنجار جهانی، نه تنها برای دولتها، بلکه برای شرکتها و نهادهای مالی و برای کل جامعه مطرح شود. ایشان در آن بیانیه سیاستی مطرح میکند هیچ اقدامی که در جهت توسعه استفاده از زغال سنگ و سوختهای فسیلی باشد، اقدام در جهت بازسازی از کوید۱۹ محسوب نمیشود. هسته اولیه این تفکر که موضوع هدفگذاری ۱.۵ درجه افزایش دما در کاپ ۲۶ به طور مشخص برجسته شود، از همانجا پیریزی شد. در کاپ۲۵ اساسا درمورد گزارش IPCC و درمورد موضوع ۱.۵ درجه افزایش دما، مناقشه وجود داشت که آن را نوت Note) یا ولکام(Welcome) بکنیم. هر دوی اینها واژگان ضعیفی است. علی رغم این بسیاری از کشورها با مسئله ولکام مخالفت میکردند. درحالی که در سال ۲۰۲۰ رسما اعلام شد که مسئله ۱.۵ درجه بسیار مهم و هدف اصلی است و حتی دبیرکل میگوید برای این موضوع میجنگم و همه کشورها را برای این کار دعوت میکنم. پس از آن در آوریل سال ۲۰۲۱ مشخصا رئیسجمهور آمریکا حدود ۴۰ کشور را برای زمینهسازی کاپ ۲۶ دعوت میکند و هدفگذاری ۱.۵ درجه بسیار برجسته مطرح میشود.
در اجلاس گروه۲۰ که در اکتبر سال ۲۰۲۱ در ایتالیا بیانیه Declaration Leader-Rome صادر شد که در فصل انرژی و اقلیم آن ۸ پاراگراف درمورد مسائل اقلیمی وجود دارد و مجددا هدفگذاری ۱.۵ درجه مطرح میشود.
اثرات مخربتر افزایش ۲ درجه درمقایسه با ۱.۵ درجه
موضوع دیگر گزارش ارزیابی ششم کارگروه شماره ۱ IPCC ناظر بر اثرات گسترده و مخربتر افزایش ۲ درجه درمقایسه با ۱.۵ درجه بود. در آنجا IPCC تفاوت این ۲ درجه بر روی اکوسیستمها و به ویژه بر روی کشورهای جزیرهای مطرح میکند. این گزارشی است که در مذاکرات کاپ۲۶ عمده سخنرانان مبنای تصمیمگیریها قرار می دهند. در آنجا نتیجهگیری میکند که باید هدفگذاری نه برای ۲ درجه که برای افزایش ۱.۵ درجه سلسیوس انجام شود.
همینطور سنتز گزارش کشورها که توسط دبیرخانه هم انجام شد نشان داده میشود. که در پایان قرن به ۲.۷ سلیسیوس دمای زمین افزایش پیدا میکند. این رقم جزو موارد تاثیرگذار بر کاپ ۲۶ بود.
ورودی های پیش از COP26
موضوعات کاپ۲۶ بر اساس اهمیت حفظ هدف افزایش ۱.۵ درجه، نهایی کردن کتاب مقررات موافقتنامه پاریس، منابع مالی اقلیم، سازگاری و ارتقاء تاب آوری و زیان و خسارت مرتبط با تغییر اقلیم در دستور کار قرار گرفت:
سهم انتشار
۳ کشور چین، آمریکا و هندوستان ۵۰ درصد انتشار را عهدهدار هستند.
از منظر انباشت تجمع CO2 از شروع سال ۱۸۵۰ آمریکا با پمپ ۵۰۹ بیلیون تن متریک CO2 معادل ۲۰.۳ درصد از انتشار کل مسئول ۰.۲ درجه سلسیوس از گرمایش جهانی است. چین در سال ۲۰۰۰ در انتشار از آمریکا پیشی گرفت و در حال حاضر با سهم تجمعی ۱۱.۴ انتشار جهانی و ایجاد افزایش ۰.۱ درجه سلسیوس در مقام دوم است.
چین، آمریکا و هندوستان با انتشار ۵۰% CO2 عملا نقش تعیین کنندهای در شکست و یا موفقیت کاپ ایفا می کنند. چین و آمریکا به رغم تنازعات شدید سیاسی در حوزه اقتصادی و اقدامات مداخله جویانه آمریکا در امور هنگ کنگ و تایوان و حضور در دریای چین که شرایط را تا سطح درگیری احتمالی پیش برده است مبادرت به تهیه بیانیه مشترکUS-China Joint Glasgow Declaration Enhancing Climate Action in The 2020s کرده و بیان اینکه آیا دیپلماسی محیط زیستی راهی در تشنج زدایی و برقراری صلح و امنیت میباشد را تداعی می کند. آمریکا با هدف تشویق هندوستان قول همکاری تکنولوژی و سرمایه گذاری در ایجاد ۵۰۰ گیگاوات انرژی تجدیدپذیر را تا ۲۰۳۰ می دهد. عملا مثلث آمریکا و چین و هندوستان سایه سنگین خود را بر کاپ تحمیل می کنند. چیزی که تعدادی از کشورها در روز اختتامیه از COP26 بعنوان غیرشفافخرین نشست از آن نام می برند.
نکات مهم بیانیه
نکات مهم بیانیه مشترک چین و آمریکا به شرح ذیل است:
- دو کشور هشدار IPCC در گزارش منتشره را جدی تلقی کرده و گامهای سریع در دهه پیش رو برای جلوگیری از تأثیرات مهلک اقلیمی را بعمل خواهند آورد.
- دو طرف اقدامات انفرادی و یا مشترک خود را برای سرعت بخشیدن به انتقال اقتصادی به سوی اقتصاد جهانی با خالص صفر کربن و با بهره گیری از تکنولوژیهای نوین به عمل خواهند آورد.
- چهارچوب تصمیم گیری و استانداردهای محیط زیستی در کاهش انتشار در دهه پیشرو، اقتصاد بازچرخانی و مشوق های اقتصادی موافقت دارد تا در بازنگری NDC کاهش قابل مالحظه متان را در دهه پیش رو به عمل آورد.
- ایالت متحده آمریکا هدف گذاری خود را بر دستیابی به ۱۰۰٪ سیستم برق رسانی با صفر کربن در ۲۰۳۵ اعلام نمود.
- چین اعلام می نماید که برنامه کاهش مصرف زغال سنگ را در خلال پانزدهمین برنامه توسعه خود شروع نماید.
- دو طرف تصمیم گرفتند تا با ایجاد کارگروه مشترک، ارتقاء بخشی اقدامات اقلیمی در دهه ۲۰۲۱-۲۰۳۰ با برگزاری جلسات منظم و با بهره گیری از محافل علمی و اتاقهای فکر نسبت به مدیریت بحرانهای اقلیمی اقدام نمایند.
موضع چین در کاپ۲۶
رئیس جمهور چین، جین پینگ شعاری را مطرح میکند مبنی بر اتحاد برای اقدام و حفاظت از سیاره زمین نوانسیون و موافقتنامه پاریس، بنیاد قانونی این همکاری است. کشورهای توسعه یافته نباید صرفا برای خود در روند کربن زدایی عمل کنند بلکه باید به مدد علم و تکنولوژی، کشورهای در حال توسعه را در این مسیر همراهی نمایند. چین فلسفه توسعه اقتصادی خود را بر دو رویکرد استوار کرده است. اول؛ اجرای برنامه پیک انتشار تا قبل از ۲۰۳۰ و دوم؛ اجرای برنامه دستیابی به خالص صفر انتشار تا قبل از ۲۰۶۰. ما در این مورد مصمم هستیم همچنانکه یک ضرب المثل قدیمی می گوید حکمرانی موفق وابسته به اقدام قاطع است.
همچنین چین در نظر دارد تا ظرفیت انرژی بادی و خورشیدی خود را به ظرفیت ۱۲۰۰ گیگاوات برساند.
خانه مشترک ما. نسخه مقابله با تهدید جهانی مانند تغییر اقلیم چند جانبه گرایی است
موضع هند در کاپ
نخست وزیر هند آقای مودی گفته است شعارهای تامین مالی تاکنون توخالی بوده است. به موازات برداشتن گامهای بلندپروازانه اقلیمی، الزامی است تا تأمین مالی بلندپروازانه صورت گیرد. هند اعتقاد دارد که کشورهای توسعه یافته بایستی مبلغ یک تریلیون دلار به سرعت برای انتقال به سمت تکنولوژی کم کربن تأمین کنند. تا سال ۲۰۳۰، ۵۰% از کل انرژی هند از تجدیدپذیرها خواهد بود و میزان آن به ۵۰۰ گیگاوات خواهد رسید. هند ۱۷% جمعیت جهان را داراست و سهم آن در انتشار فقط ۵% است. تا سال ۲۰۳۰ شدت انرژی خود را به ۴۵% کاهش داده و در سال ۲۰۷۰ به خالص صفر انتشار خواهیم رسید.
موضع آمریکا در کاپ
جان کری، نماینده ویژه دولت آمریکا گفته گلاسکو نقشه راه ما است. از اکنون تا ۲۰۳۰ و از ۲۰۳۰ تا ۲۰۵۰ از ۴۵% کاهش تا ۱۰۰% کاهش برای دستیابی به هدف ۱.۵ درجه حرکت می کنیم. ما اعلام می کنیم هیچ دولتی در سطح جهان قادر به تأمین منابع مالی کافی از بودجه عمومی خود برای پروسه انتقال نیست. Gap Financial UN میزان بودجه و سرمایه مورد نیاز را در محدوده ۲.۶ تا ۴.۶ تریلیون دلار سالیانه اعلام کرده است و بایستی بخش خصوصی، بانکها و سایر دست اندرکاران را به خدمت گرفت. جریان کربن زدایی از اقتصاد و صنعت آمریکا بسیار قوی است. حتی در زمان خروج جمهوریخواهان از موافقتنامه پاریس ۳۷ فرماندار به توسعه تجدیدپذیرها ادامه دادند و بخش زیادی از برق تجدیدپذیر در دوره چهارساله آنها اتفاق افتاد. ممکن است گروههایی طالب متنی قوی تر از توافق گالسکو بودند، اما بین دو سناریو فقدان توافق و یا داشتن آن، دومی را انتخاب کردیم. از Phase down شروع کرده ایم و سپس فشار را برایout phase وارد می کنیم. هدف ۱.۵ درجه مسئولیت اخلاقی و اجتماعی همه اعضا است، عدم پایبندی به آن به معنی وقوع سیلها، آتش سوزیها، طوفانها و بحرانها خواهد بود و اعضایی که همراه نباشند بایستی به افکار عمومی، شبکه ها و تشکل ها پاسخگو باشند و من معتقدم هیچ کشوری تمایل ندارد در این وضعیت قرار گیرد.
اتفاق و افتراق
مذاکرات در کاپ عمدتا در قالب بلوکها و گروههای سیاسی و بر اساس منافع مشترک گروهها صورت می گیرد گرچه حق اظهار نظر انفرادی برای کشورها محفوظ است در مذاکرات گروهبندیهای زیادی وجود دارد. یک گروه مهم از کشورهای جنوب که 130 کشور را شامل می شود گروه ۷۷ و چین است که جمهوری اسلامی نیز همراه با این گروه است. اهداف این گروه کربن زدایی از اقتصاد کشورهای صنعتی، و مطالبه از آنها در انجام تعهدات معوقه از جمله تأمین ۱۰۰ میلیارد دلار سالیانه و ظرفیت سازی و انتقال تکنولوژی و توجه بیشتر به موضوع سازگاری است.
گروههای دیگر اتحادیه اروپا، گروه Environmental Integrity Group، گروهUMBERELA Group و گروه کشورهای جزیره ای و گروه کشورهای آفریقایی و آمریکای جنوبی و گروه کشورهای همفکر که در چند سال گذشته نقش مهمی در مذاکرات داشته است
اینها گروهبندیهایی هستند که در داخل کاپ نمایندگانی برای مذاکرات با منافع مشترک و متفاوت دارند.
نشست اختتامیه- اوج افتراق
آلوک شارما، رئیس کاپ، از ۲ سال پیش کار خود را شروع کرده بود. جان کری نیز در سخنرانی خود اعلام میکند من در این ۲ سال به شکورهای بسیار متعددی رفتم و آنها را با خودم همراه کردم.
در روز ۱۲ نوامبر که روز پایانی نشست بود علیرغم تمام تلاشها مذاکرات به نتیجهای نرسید. هر کشوری که میزبان است علاقهمند است آن کاپ نشست موفقی باشد و از لحاظ پرستیژ سیاسی برای میزبان حائز اهمیت است. در ۱۲ نوامبر این نشست به توافق نمیرسد و به روز سیزدهم کشیده میشود. در این روز آلوک شارما خطاب به کنفرانس میگوید:
دوستان وقت تصمیم گیری است. موفقیت شکننده ولیکن تاریخی بدست آورده ایم و توانستیم ۱.۵ درجه را زنده نگهداریم. هم اکنون افتخار دارم که از کنفرانس اعضا تصویب climate Glasgow pact را تقاضا کنم.
دقایق آخر جلسه سکوت میشود. سند بسته شده و فقط منتظر هستند که رئیس کاپ چکش بزند. در اینجا چین اعلام میکند با هند، آفریقای جنوبی، LMDC و تعدادی از کشورهای در حال توسعه مذاکره داشتیم و نظرات را به رئیس دادهایم. از همه شرکت کنندگان برای انعطافشان تشکر می کنم.
هند میگوید درمورد پاراگراف 20 اصلاحیه داریم. بجای حذف سوبسید سوختهای فسیلی و خارج کردن زغال سنگ عبارتِ
phase out inefficient fossil fuel and Phase down unabated coal power جایگزین شود
سوئیس در واکنش به هند اظهار تأسف عمیق از دستکاری متن اولیه میکند و میگوید: اصلاحیه نتیجه یک پروسه غیرشفاف میباشد. این اصلاحیه ما را از هدف ۱.۵ درجه دور می کند ولیکن ریسک عدم توافق را انجام نمی دهیم.
اتحادیه اروپامیگوید: همه مطلع هستند که موضع ما رادیکالتر از متن اولیه بود. ثروت اروپا بر اساس زغال سنگ شکل گرفت و مرگ اروپا هم بر ادامه مصرف زغال سنگ خواهد بود. هر مقدار خروج زغال سنگ را به تأخیر اندازیم فشار را بر محیط زیست و اقتصاد خود بیشتر می کنیم. زیرا زغال سنگ یک گزینه هوشمند اقتصادی نیست. از اصلاحیه، اعلام تأسف میکنیم ولیکن معتقدیم نباید متوقف شویم.
مکزیک نیز میگوید: در حاشیه برده شدیم و فرآیند اصلاحیه شفاف نبود.
مارشال آیلند میگوید: عمیقأ از تغییر متن متأسفیم. یکی از مهمترین بخشهای متن تغییر کرده است.
آلوک شارما نیز اظهار میکند: از اعضای محترم بخاطر روندی که گذشت عذرخواهی می کنم و عمیقا متاسفم. من نومیدی عمیق بعضی ها را درک می کنم. اما فکر می کنم همانطوری که همگان پذیرفته اند حفظ این بسته ( pact Glasgow pact ) حیاتی است. ما نیازمند آن هستیم که این بسته را حفظ کنیم. من پیشنهاد می کنم که متن با اصلاحیه ای که گفته شد پذیرفته شود. مخالفتی نمی بینم، تصویب شد.
اعتراض به جمع بندی و نتایج کاپ
یک NGO به نام Climate justice در اعتراض به نتیجه کاپ میگوید: ابراز خشم و فرسایش از کلمات تو خالی درمورد اورژانسی بودن شرایط و رویاپردازیهای دروغ. پانصد سال استعمار سفید و برتری جویی و چپاول منابع کشورهای فقیر را انجام دادهاید و هنوز بر ارزشهای خود تاکید می کنید. ثروتمندان از پرداخت سهم عادلانه خود اجتناب میکنند. کلمات توخالی در مورد تأمین مالی محرومترین جوامع که از کووید، اقتصاد و اقلیم در رنج هستند، این خیلی غیراخلاقی است که ثروتمندان درمورد آینده فرزندان و نوادگان خود صحبت می کنند، درحالیکه بچه های کشورهای فقیر هم اکنون در حال مرگاند.
چین و گروه ۷۷ اعلام کرده: از عدم تحقق خواسته هایمان متاسف هستیم. به دنبال تشکیل مکانیسم مالی خاص برای زیان و خسارت بودیم. برای ما جنگ با تغییر اقلیم به معنای جنگ با فقر است. جنگ برای تغییر اقلیم را نمی توان با جنگ برای عدالت جدا نمود. کشورهای ما نقش اندکی در وضعیت گرمایش داشته اند ولیکن فرزندانمان قربانی تغییر اقلیم هستند. کشورهای توسعه یافته در تأمین مالی، انتقال تکنولوژی و ظرفیت سازی عدم پایبندی داشتهاند.
جمعبندی: محور و هدف نهایی کاپ
۱. کاپ همچنان کاهش انتشار محور است. تاکید و تکرار هدف ۱.۵ درجه به عنوان مقصد نهایی در همه اسناد ظهور دارد.
۲. فرمول این مسیر عبارت است از:
• مبنا قرار دادن یافته های علمی گزارش ششم ارزیابی کارگروه شماره ۱
IPCC •
• تدوین برنامه مشارکت ملی ارتقاء یافته و آرمانی
• سیاستگذاریهای مناسب در سطح ملی با مشارکت بخش خصوصی، نهادهای علمی و مدنی و سایر دستاندرکاران با دولت در اجرای برنامه
۳. توافق اقلیمی گلاسگو ذیل ۸ موضوع و ۷۱ پاراگراف با قرار دادن موضوع سازگاری در بالا تلاش کرده تا به نوعی بالانس این بخش با موضوع کاهش انتشار را به طور شکلی نشان دهد. پاراگراف ۲۰ بحث مناقشهانگیز کاهش لجام گسیخته مصرف زغال سنگ در مقابل از چرخه خارج کردن آن که در متن اولیه بوده از مواد مهم این توافق است.
۴. چشم انداز تامین مالی برای اقدامات سازگاری که از مطالبات اصلی کشورهای در حال توسعه از کشورهای توسعه یافته به لحاظ نقش تاریخی آنان در افزایش دما به میزان ۱.۱ سلسیوس بوده است. علیرغم مصوبات مکرر کنفرانس اعضا کاملا ناامید کننده است. اختصاص مبلغ ۱۰۰ میلیارد دلار که مقرر بوده از سال ۲۰۲۰ در اجرای موافقتنامه پاریس توسط کشورهای توسعه یافته تامین شود عملیاتی نشده و این کشورها با نادیده گرفتن تعهدات وعده پرداخت آن را به ۲۰۲۳ احاله داده اند. گردش مالی اعتبارات اقیلمی در سال ۲۰۱۷-۲۰۱۸، ۸۰۰ میلیارد بوده که عمدتا توسط کشورهای توسعه یافته در طرح های انرژیهای تجدیدپذیر و بهینهسازی مصرف انرژی در بخشهای اقتصادی مسکن حمل ونقل صنایع و...هزینه گردیده است. موضوعات مهم نظیر Response measure, Loss and damage پیشرفتی نداشته و به نظر میرسد که کشورهای توسعه یافته راه خود را حداقل در حوزه تامین مالی از کشورهای توسعه یافته جدا کردهاند. وضعیتی که کشورهای جنوب بایستی در اجلاسهای آینده با خط مشیگذاری و مطالبه گری هدفمند تعقیب نمایند.
پرسش و پاسخ
در انتهای جلسه نیز از سوی شنونده گان وبینار سوالاتی مطرح و توسط استاد پاسخ داده شد:
نظر شما در خصوص پیوستن ایران به موافقتنامه پاریس چیست؟
جهان مسیر کربن زدایی و فاصله گرفتن از سوخت های فسیلی و جایگزینی آن با انرژیهای تجدید پذیر را به دلیل جلوگیری از انهدام زمین و یا دلیل اقتصادی انتخاب کرده است. این جریان را چه فرصت و چه تهدید برای اقتصاد ملی تلقی کنیم تفاوتی در فرجام کارنخواهد داشت رویکرد ما بایستی در بعد خارجی تامین منافع ملی با اتخاذ سیاست های هوشمندانه درعرصه بین المللی و حضور فعال و عدم ترک صحنه و متحد سازی کشورهای جنوب به عنوان قربانیان گرمایش جهانی ناشی از توسعه لجام گسیخته صنعتی کشورهای توسعه یافته و پیگیری مطالبه تامین مالی و انتقال تکنولوژی و بهره گیری از تجارب موفق سایر کشورها برای مقاوم سازی زیر ساختها و منابع حیاتی کشور باشد. ایران مشمول بند 8 ماده 4 کنواسیون از نظر آسیب پذیری خشکی محیطی و اقتصاد نفتی در گروه کشورهایی قرار می گیرد که بایستی مورد حمایت قرار گیرد بنابراین با توجه به شرایط خاص کشور می توان با تدوین برنامه مشارکت ملی مدیریت انتشار متضمن دستیابی به اهداف کلان توسعه اقتصادی ملی و با شاخص گذاری کیفی مبتنی بر قوانین و اسناد بالادستی مناسب است تا الحاق کشور به موافقتنامه به تصویب مجلس شورای اسلامی برسد.
برخی معتقد هستند با توجه به رویکرد جهانی در خصوص کاهش انتشار کربن و به تبع آن کاهش مصرف سوختهای فسیلی، ایران یک بازه دهه ساله دارد تا منابع نفت و گاز را با حداکثر امکانات تکنولوژی و دیپلماسی بفروشد و ماحصل درآمد خود را در انرژیهای پاک برای دهه بعد سرمایهگذاری کند. نظر شما در این خصوص چیست؟
بگذارید عربستان سعودی را مثال بزنم. عربستان در خصوص سوختهای فسیلی دو سناریو برای خود پیشبینی کرده است. سناریوی اول این است که در ۱۰ سال پیش رو تولید را با هدف صادرات نفت و گاز داشته باشد تا با استفاده از منابع حاصله به سمت انرژیهای تجدیدپذیر و تنوع بخشی اقتصادی به ویژه فعالیتهایی که ارزش افزوده بالاتری دارند از جمله توریسم و فناوری اطلاعات و شهرهای هوشمند بهداشت و درمان حوزه های مالی حرکت کند سناریوی دیگر تولید نفت وگاز و مصرف آن در داخل بر روی صنایع سنگین و آهن سیمان معادن خودروسازی است تفاوت این دو سناریو این است که در سناریو اول عمده تولید صادر می شود و در محاسبات به عنوان انتشار ان کشور محسوب نمی شود ولیکن در سناریو دوم عمده تولید مصرف داخلی داشته و در محاسبه انتشار آن کشور لحاظ خواهد شد. من فکر میکنم گرایش عربستان بیشتر به سمت سناریوی اول و یا ترکیبی از هر دو با اولویت سناریو اول باشد.
در مورد کشورمان ایران تنظیم موازنه بین اهداف ملی از جمله پیش بینی رشد ۸ درصدی به عنوان مهمترین شاخص کلان در برنامههای توسعه و محرومیتزدایی ورفاه اجتماعی با روندهای جهانی کربن زدایی و کاهش وابستگی به انرژی فسیلی واجد اهمیت است. در این زمینه تنوع بخشی اقتصادی با توجه به ظرفیت ها و مزیت های ملی و آمایش سرزمینی و خط مشی گذاری دقیق بخش انرژی و تعیین خطوط کلی اقتصاد بدون نفت با نگاه آینده نگرانه به تحولات داخلی و خارجی مقوله ای است که باید در اتاقهای فکر و نهاد های تضمیم ساز مورد مداقه و برنامه ریزی راهبردی قرارگیرد.