برخلاف شرکتهای بزرگ کشاورزی که تککشتی است، کشاورزی خانوادگی بر کشت محصول، دام، ماهی، جنگلداری و سیستمهای کشاورزی مختلط استوار است. بنابراین، مزارع خانوادگی به راحتی میتوانند در امنیت تغذیهای و حفاظت از محیطزیست تأثیرگذار باشند. کشاورزی خانوادگی خاص یک منطقه در جهان نیست، حتی در کشورهای پیشرفته نیز به دلیل کوچکمقیاسبودن تولید، کشاورزی خانوادگی شکل گرفته است.
کشاورزان خردهپا در جهان برای افزایش کارایی و بهرهوری و افزایش درآمد و سود خود راهکارهای مختلفی را تجربه کردهاند. یکی از این راهکارها، کشاورزی خانوادگی است. اکثر کشاورزان در کشورهای در حال توسعه در مزارع خانوادگی کوچکمقیاس به صورت جمعی و خانوادگی کار میکنند که آنان بیش از سایر کشاورزان آسیبپذیرتر بوده و در معرض خطرند (از قبیل کمآبی، خشکسالی، امراض و بیماریهای کشاورزی، از بینرفتن منابع تولید، مهاجرت و خالیشدن روستاها از نیروی کار جوان و تحصیلکرده). اما در مقابل، همین کشاورزان خانوادگی بخش مهمی از غذای جهانی را تأمین میکنند. بیش از ٥٠٠ میلیون مزارع خانوادگی که بالغ بر دومیلیارد نفر است، در سراسر جهان وجود دارد و در حدود ٥٦ درصد اراضی زیرکشت متعلق به آنان بوده و انتظار میرود در حدود ٥٦ درصد تولیدات کشاورزی متعلق به این گروه باشد. کشاورزی خانوادگی به دلیل دانش بومی، شناخت از زمین و مکان تولید، آگاهی از محدودیتها و تنگناها و فرصتها و تعلق خاطر به شغل و حرفه به درستی مدیریت منابع و تولید را انجام داده و حداقل آسیبپذیری و خطر را به محیطزیست وارد میکند. رویکرد کشاورزی خانوادگی نگاه عالمانه به بهرهگیری از قابلیت و توان بالفعل و بالقوه آن در جهت ارتقای امنیت غذایی و کاهش فقر است. بسیاری از کشورهای جهان با بهرهگیری از این رویکرد و مشارکت زنان و مردان روستایی به صورت خانوادگی تاکنون توانستهاند در بسیاری از پروژههای توسعه روستایی و کشاورزی موفق شوند. در موضوعات آبخیزداری، حفاظت از جنگل و مرتع، زنجیره تولید و عرضه محصولات کشاورزی، تولیدات جمعی و گروهی محصولات کشاورزی، الگوی کشت و بسیاری دیگر، مشارکت خانواده در امر تولید و بازار و حفاظت از منابع و بهرهوری ثمربخش بوده است.
به دلیل اهمیت موضوع، سال ٢٠١٤ بهعنوان سال کشاورزی خانوادگی از سوی سازمان ملل نامگذاری شد تا به اهمیت کشاورزی خانوادگی به منظور کاهش فقر و بهبود امنیت غذایی در جهان رسمیت بخشد.
در واقع هدف از نامگذاری این سال بهعنوان کشاورزی خانوادگی آن است که با تدوین و ترویج سیاستهای منطقهای و ملی جدید، گرسنگی و فقر را از طریق کشاورزان کوچکمقیاس خانوادگی بهبود بخشد.
غلبه بر گرسنگی شامل توجه همزمان به محرومیت کالری، گرسنگی پروتئین و گرسنگی پنهان ناشی از کمبود ریزمغذی در رژیم غذایی است تا فرصتی فراهم شود که از امنیت غذایی به امنیت رژیم تغذیهای برسد.
برخلاف شرکتهای بزرگ کشاورزی که تککشتی است، کشاورزی خانوادگی بر کشت محصول، دام، ماهی، جنگلداری و سیستمهای کشاورزی مختلط استوار است. بنابراین، مزارع خانوادگی به راحتی میتوانند در امنیت تغذیهای و حفاظت از محیطزیست تأثیرگذار باشند. کشاورزی خانوادگی خاص یک منطقه در جهان نیست، حتی در کشورهای پیشرفته نیز به دلیل کوچکمقیاسبودن تولید، کشاورزی خانوادگی شکل گرفته است.
بهعنوان نمونه براساس گزارش آمار ملی کشاورزی آمریکا که در سال ٢٠١٥ منتشر شده است ٩٧ درصد از ٢,١ میلیون مزرعه در ایالات متحده آمریکا به صورت خانوادگی مدیریت میشود که در این میان ٨٨ درصد از مزارع، مزارع کوچک خانوادگی هستند. در اروپا، کشاورزی خانوادگی رایجترین مدل کشاورزی عملیاتی بوده و از اهمیت زیادی در اتحادیه اروپا برخوردار است. در حدود ١٢میلیون مزرعه خانوادگی در اروپا وجود دارد که این مزارع از نسلی به نسل دیگر منتقل میشود و به پایداری اجتماعی و اقتصادی و زیستمحیطی مناطق روستایی کمک شایانی میکنند.
مزارع خانوادگی در اتحادیه اروپا از نظر اندازه، فعالیت آنها، دسترسی به منابع، درجه یکپارچگی بازار، رقابت و ... بسیار متنوع است. این مزارع در زمینههای مختلف اقتصادی، اجتماعی، اشتغال، کشت دوستدار طبیعت و محیطزیست، حصول اطمینان به امنیت غذایی ملی و برآوردهکردن انتظارات رو به رشد اجتماعی درخصوص ایمنی موادغذایی، کیفیت و استانداردها، منشأ اصلیبودن غذا (دستکاری ژنتیکینشده) و تنوع غذا کمک مؤثری کرده و در نتیجه در راستای رشد هوشمند، پایدار و فراگیر کشاورزی و اقتصادی مشارکت و فعالیت میکنند. تحت شرایط مناسب و با سیاستهای حمایتی هدفمند، کشاورزان خانوادگی ثابت کردهاند که نوآورانه، مولد و انعطافپذیر بوده و بهخصوص اگر از آنها پشتیبانی شود به شیوه کشت دوستدار زیستمحیطی، گرایش مییابند.
این باعث میشود کشاورزان خانوادگی بازیکنان کلیدی در مقابله با مسائل زمان ما، مانند گرسنگی، غذای سالم، تغییرات آب و هوا و از دستدادن تنوع زیستی باشند.
فاطمه پاسبان. کارشناس کشاورزی