سدها مروج نوعی از مصرف زدگی به آب مجازی وحقیقی شده اند که فرمی غیر طبیعی ومعتادگونه را بوچود آورده است
((خمار آب))
3 تير 1396 ساعت 1:19
سدها مروج نوعی از مصرف زدگی به آب مجازی وحقیقی شده اند که فرمی غیر طبیعی ومعتادگونه را بوچود آورده است
درنشستهایی گاه وبیگاه بین مسیولین وزارت نیرو ومنتقدین آنها، یک جمله خصوصا از طرف برخی صاحب اختیاران آب ،بسیار تکرار میشود ((سدهم مانند داروست ،اگر زیاد استعمال شود مضر است والبته درجای خود ضروری وشفابخش ))قطعا غرض ازاین تشبیه اینست که ماجرای سد را سفید وسیاه نبینیم واز مطلق گرایی پرهیز کنیم .یک سمت این خطابه میتواند سیاست مداران وبدنه فنی حوضه آب بوده ،که از نگاه ناجی محض به سدها فاصله گرفته واز افراط در رویکردهای سازه ای خودداری نمایند .چیزی که در عمل اتفاق نمی افتد وانها مخاطب این پند راطرف مقابل انگاشته شده وهمچنان دیواره های بلند سداست که ازرودهای بی رمق این سرزمین بالامیرود .پس این قیاس میماند برای کسانیکه منتقد سدها ونگاه سازه ای در مدیریت آب هستند .
آیا براستی سدها مطلقا بد هستند ؟اگر سدها نبود چگونه میتوانستیم شهرهایی با جمعیت دهها میلیونی داشته باشیم ؟اگر سدها نبودند چگونه میتوانستیم این میزان آب مجازی وحقیقی را با دست ودلبازی مصرف کرده وازرفاهیات آن بهره مندشویم ؟ایا براستی امکان فراهم آوردن این سطح از بهداشت که آب در آن نفش محوری بازی میکند ،برای اجتماعات انسانی فراهم بود ؟حقیقت آنست که جدی ترین طرفدران محیط زیست ومنتقدین سدسازی هم به نوعی جز مشتریان آبی هستند که از طرف سدها در اختیار آنها قرار گرفته است .لیک این نوع الگوی مصرف سدساخته، بیشتر از انکه شکلی طبیعی از احتیاج به آب را نمایان سازد تداعی کننده نوعی اعتیاد است .بلی، سدها مروج نوعی از مصرف زدگی به آب مجازی وحقیقی شده اند که فرمی غیر طبیعی ومعتادگونه را بوچود آورده است .این ((بازار مصرف تخدیر شده ))قطعا وابستگی شدیدی هم به تولید کننده وتوزیع کننده مواد داشته که این مهم به عهده سازه های سیمانی آب اندوز است.پس بیهوده نبود که این تمثیل دارو آز طرف توجیه کنندگان سدسازی با تاکید مورد استفاده قرار میگیرد ،زیرا آنها بخوبی میدانند پیکر مصرف زده جوامع ،بشدت محتاج دردمند دارویی است که سدها نیاز افراطی به آنرا برساخته اند.
اما نکته اینجاست که اگر این اقرار از سر نیاز ،از طرف بخشی از جوامع انسانی بپذیریم واز نگاه مطلق به سدها اجتناب کرده وبجای رنگ سیاه به رنگ خاکستری قناعت کنیم .آِیا این نگاه قابل تعمیم به همه موجودیتهای زمین خواهد بود.برکره خاکی ،جانوران ،گیاهان ،میکروارگانیسمها ،مظاهر طبیعی ،اکوسیستمها ،سرزمینها وسامانه هایی وجود دارند که از وجود این سازه های پهن پیکر متاثر میشوند .آیا هرگز از آنها پرسیده ایم ،سد خوبی هم وجود دارد ؟!برخی از پاسخهابه این پرسش را ،به سهولت میتوان حدس زد .
برای همه رودخانه های عالم که سرشت آنها گریز وآزادی است ، هیچ زندان بتونی ،دلخواهی وجودندارد.
هیچکدام از آن جنگلها ،مراتع ،دشتهاودره های سرسبزی که درمخازن گسترده سدها مدفون شده اند ،نشانی ازسدخوب سراغ ندارند.
تمامی تالابها ،دریاچه ها ،دریاهایی که در چشم انتظاری رودها خشکیدند ومرگ یک به یک ساکنین خود را به نظاره نشستند از همه سدهابه یک میزان ناخرسندند.
تمامی اکوسیستمهایی که در دوسوی سدها وتاسیسات پیرامونی از هم جدا مانده ودرحال تحلیل وحتی نابودی هستند این سازه ها را موجودیتهایی منفور میپندارند.
تمامی سیلابدشتهایی که با آمدن سیل بهاری خوان نعمت میگستراندند وسرسبزترین پهنه های گیتی خلق میکردند با حبس این هجوم پربرکت در پس سدها موافق نیستند .
برای ماهیانی که سدها مسیر تولید مثل آنهارابسته اند این دیواره ها بدترین مانع عالمند .
برای گیاهانی که اخرین گونه های انها در کف دره ها بوسیله پر شدن مخازن نابود شد ،سدخوب بی معناست.
تمامی جانورانی که زیستگاه خودراازدست داده اند ویا به علت وجود دریاچه ها وجاده های پیرامونی سدها قادر به گدار نبوده ودچار معایب ژنتیکی شده اند هرسدی دشمن است.
برای تمامی زیست مندانی که در پایین دست سدها درخمار جرعه های آب جان میدهند ،این تندیسهای توسعه، الهه های مرگ قلمداد میشوند.
برای تمام عرصه هایی که بواسطه تغییرات هیدرولوژیکی سدها درپیکره های آب زیرزمینی دچار آب ماندگی ،نمک زدگی ویا افت سطح آب شده اند رنگ بتونی سدها خاکستری نیست بلکه کاملا سیاه است.
سدها برای بسیاری انسانها نیز رنگی جز سیاهی وتباهی نداشته است.
آنانکه که خانه هایشان ،روستاها ،زمینها ،مراتع ،قبرستانها ومعابدشان به زور یا مکر ، دراختیار کارگاهای سد سازی قرار گرفت .همانهایی که پس از حبس آب در مخازن سدها والویت بندیهای ساحت قدرت از حقابه های طبیعی وتاریخی خود محروم شدند .زمینهایشان نمک سود شد ویا درجایی دیگربا افت آبهای زیرزمینی مواجه شده وازسرناچاری آواره شهرها وحاشیه آنها شدند.
آن مردمان شریفی که معیشت خرد وطبیعت سازگار آنها در گروی سلامت اکوسیستمهایی بود که لگد کوب سدهاگردیده است.
برای آنها که به خیال راحت در خانه خوابیدند در سیلهای رها شده از سدهای پرشده ویا شکسته که بمراتب مخربتر از سیلابهای طبیعی است مرگهای دسته جمعی را تجربه کردند، همه سدها به یک میزان مخرب وکشنده بودند.
بسیاری ازاهل فن ،سدها را صرفا یک تکنیک دانسته که دارای ذات نبوده وبسته به محل استفاده میتواند خوب یابد باشد ولی برای کثیری از ساکنین کشتی زندگی این موجودات بیذات ره آوردی جز بدی ونکبت نداشته است .
سدسازیهای گسترده پس از گرمایش زمین دومین تاثیر گذاری ژرف انسان مدرن بر طبیعت است.آیا ازخود پرسیده ایم ، مادر زمین به بیشمار بستن رگهای حیاتش،قطع دستان پرسخاوت رودهایش،توزیع ناعادلانه آب وتحمیل عطش بر بیشتر گونه های حیات چه نگاهی خواهدداشت ؟
زیست آنلاین
کد مطلب: 62996