زیست آنلاین: فرهنگ مردمی بعنوان یکی از بنیان های اصلی توسعه کم آب بر در جهان مطرح است. توسعه هر کشور در گرو توسعه فرهنگ مصرف آن کشور نهفته است و بر همین مبنا، جهت توسعه موفقیت آمیز کم آب بر در کشور باید مبانی فرهنگی آن مد نظر قرار گیرد.
فرهنگ مردم و توسعه کم آب بر
1 بهمن 1396 ساعت 12:39
زیست آنلاین: فرهنگ مردمی بعنوان یکی از بنیان های اصلی توسعه کم آب بر در جهان مطرح است. توسعه هر کشور در گرو توسعه فرهنگ مصرف آن کشور نهفته است و بر همین مبنا، جهت توسعه موفقیت آمیز کم آب بر در کشور باید مبانی فرهنگی آن مد نظر قرار گیرد.
مفهوم وسیع و انسان شناسانه فرهنگ
به گزارش زیست آنلاین، مقولات فرهنگی به مثابه عوامل انگیزه ساز و زمینه ساز مشترک و بین الاذهانی برای ساختن زیربنای ذهنی توسعه کم آب بر محسوب می شوند. اگر این عوامل از ابتدا در جامعه ای ایجاد یا توسعه نیابد، با هجوم تغییر و تحولات جدید، نه تنها آمادگی فرهنگی و مهارتی لازم در کنشگران اصلی و در سایر اقشار و گروه ها اجتماعی به درستی شکل نمی گیرد، بلکه زمینه های همگرایی خلاق برای رفع نیازهای توسعه ای، صنعتی و فرهنگی به وجود نخواهد آمد. به عبارت دقیق تر، این نگرانی وجود دارد که با گسترش فناوری های نو، مانند گذشته تعادل میان فرهنگ ابزاری و فرهنگ نمادین که دو بعد سرمایه فرهنگی هر کشوری محسوب می شود به نفع فرهنگ ابزاری بیش از پیش از میان برود. چون احتمال می رود که تدابیر برنامه ششم حول محور مسائل فناوری استقرار پیدا کند، می بایست با دلالت های وجه فرهنگی فناوری (فرهنگ ابزاری) و دیگر وجوه مهم فرهنگی که در جریان توسعه کشور ایران مغفول مانده و آثار آنها اکنون به پیامدهای زمین گیرکننده ای تبدیل شده آشنا شد و سپس با انتخاب رویکرد مناسبی از تکرار لغزش های گذشته در بر هم زدن تعادل ها در عرصه های جدید و آشفتگی و گسستگی های بیشتر فرهنگی پرهیز کرد.
به عقیده جامعه شناسان از جمله آقای قانعی راد، رشد مصرف کالاها و محصولات صنایع کارخانه ای در کشور ما عوارض فرهنگی خاصی را به دنبال داشته و نوعی گسستگی فرهنگی ایجاد کرده است و باعث تعارض فرهنگ های سنتی و جدید شده که هنوز ادامه دارد. در این پژوهش نیز این نگرانی وجود دارد که موج های پی در پی گسترش فناوری های نو برای شیرین کردن آب، اجرای ابر پروژه های انتقال آب و تدابیر فنی پیش بینی شده برای صرفهجویی در مصرف در مصارف خانگی، صنعت و کشاورزی، باز چرخانی و استفاده مجدد از آب در برنامه ششم توسعه، دامنه این تعارض را گستردهتر کند و با انتقال ارزش های فرهنگی ناسازگار با ریشه ها، معانی و ارزش های غایی ما، چنانکه اشاره شد، به کاهش بیشتر انسجام فرهنگی کشور بیانجامد. آقای قانعی راد یادآوری می کند که چون در ایران در کاربرد صنعت به مسایل فرهنگی توجه نمی شود، بین بخش صنعت و فرهنگ شکاف فرهنگی ایجاد می شود. رویکرد غالب در بخش صنعت یک رویکرد مهندسی است و رویکرد مسایل فرهنگی در حاشیه قرار میگیرد. توصیه او ایجاد ارتباط و پر کردن شکاف میان این دو بخشی است.
وی برای نشان دادن راه حل اساسی می افزاید که برای پاسخ به این مشکل و مشکل کلی تر یا معضل توسعه (صنعتی) باید مفهوم وسیع و انسان شناسانه ای از فرهنگ اتخاذ کرد که شیوه های زندگی و سبک های تولید، توزیع و مصرف در حوزه های آموزشی، ارتباطات، صنعت و فناوری را نیز در بر گیرد. از این رو، در تبیین تولید و مصرف فناوری بهتر است به منزله بخشی از زندگی، شیوه زیست و ارزشهای خاص به آن نگاه شود. چون فناوری قبل از آنکه به عنوان ابزار و وسیله، با انگیزههای انسان ابزارساز اقتصادی ارتباط پیدا کند، با ارزشها، انگیزه ها و معانی دیگر بشری و در ارزش های ذوقی و تفریحی و ورزشی ریشه دارد. بدین ترتیب استفاده از فناوری و فعالیت های صنعتی تنها جنبه ابزاری ندارند بلکه از ابعاد معنایی، مقاومت و هویت یابی آنها نباید غفلت شود.
میراث فرهنگی و خلاقیت
در دوره تکوین پارادایم های جدید صنعتی / توسعه ای، میراث فرهنگی و فرهنگ عمومی در پیشبرد طرح ها نقش اساسی تری دارند. برخلاف دانش تخصصی که در بازار محدود عرضه می شود و تولید، توزیع و مصرف آن به اهل دانش محدود است، محصولات فناورانه و صنعتی از خارج وارد کشور می شود و در بازار وسیع تری عرضه می شوند و مستقیم با مردم و جامعه ارتباط پیدا می کنند و به این دلیل نقش نیازها، تقاضاها، ارزش ها و نگرش های گروه های مختلف مردم در تولید، توزیع و مصرف آنها به شدت تأثیر می گذارد. صرف نظر از شکاف فرهنگی و دخالت فرهنگ عموم مردم در استفاده از فناوری ها و شروع فعالیتهای جدید اقتصادی در مسیر توسعه کم آب بر، نقش فرهنگ در خلاقیتها و نوآوری ها را نمی توان نادیده گرفت. چون فرهنگ به مثابه هستی ارتباطی و بین الاذهانی که در رفتارها، نگرشها، دیدگاه ها و ارزش های جامعه بروز پیدا می کند، دارای موجودیتی خلاق و پیش رونده است. در عین حال فرهنگ از یک سو، حاصل و حامل خلاقیت است و از سوی دیگر، میتواند اندیشه را به بند کشد. از این رو تنها گسترش نگاه فرهنگی به توسعه کمک نمی کند، بلکه تنوع و تعدد این نگاه ها باید واکاوی و تشخیص داده شود تا توجهات به تکثر نگاه های فرهنگی معطوف شود.
فرهنگ و ریشه گیری توسعه کم آب بر
شایان توجه است که مفهوم دیدمان یا پارادایم فناورانه توسط کار لو تا پرز، کریستوفر فریمن و جیوانی دوسی با اقتباس از تحلیل نظریه انقلاب های علمی تامس کوهن بسط پیدا کرده است. سپس پژوهشگرانی چون لادریر بر استقلال منطق نهادی جدید تأکید کرده اند. آقای قانعی راد از این مباحث برای تمایز بین مراحل ریشه گیری و استقلال استفاده کرده است. به اعتقادی وی، با شروع ریشه گیری پارادایم توسعه هر فناوری، چون هنوز منطق نهادی جدید شکل نگرفته است، این مرحله با انعطاف پذیری در حال صورت بندی است و این صورت بندی، مایه های اصلی خود را از عناصر فرهنگی محیط اجتماعی وسیع تر کسب می کند. در این مرحله خلاقیت فرهنگی و رابطه با فرهنگ وسیع تر، بسیار تأثیرگذار است. در مرحله بعدی است که با شکل گیری سبک فناورانه جدید، فناوری تا حد زیادی به پویایی درونی الگوها و فرهنگ خصوصی فناوران وابسته می شود.
جایگاه فرهنگ در علم اقتصاد
علاوه بر نگاه جامعه شناسانه، در اقتصاد توسعه و اقتصاد نهادی نیز به عوامل فرهنگی کمابیش توجه می شود. به نظر اقتصاددانان توسعه، رفتارها و نگرش های مؤثر در مسایل اقتصادی و الزامات توسعه صنعتی در کشورهای توسعه یافته و در حال توسعه متفاوت است. یا داگلاس نورث با اتخاذ یک رویکرد نهادگرایی جدید در اقتصاد، اهمیت هنجارها (که مقوله فرهنگی است) را در زندگی اقتصادی مطرح می کند. برای نمونه از دیدگاه نورث، فرهنگ، قواعد بازی در هر جامعه را شکل می دهد و محدودیت های غیر رسمی برای تعاملات برقرار می کند. این قواعد در کاهش هزینه های معاملاتی مؤثر بوده و کارآیی را ارتقا می دهد.
تأخیر اصلاحات فرهنگی و نظم جدید
دیگر تجربه های برنامه ریزی توسعه در یک قرن اخیر نیز به قدر کافی به ما آموخته است که دادن اولویت به اصلاحات درازمدت فرهنگی و پرهیز از به تأخیر انداختن تدابیر و اقدامات مربوط به آن چقدر اهمیت دارد. فرهنگ به خاطر تأثیر و نفوذی که بر رفتارهای فردی و جمعی انسانها دارد موضوعی تعیین کننده در ارزیابی از محدودیت ها و امکانات موجود و بالاخره آینده نگری در کلیه حوزه ها و به ویژه حوزه آب به شمار میرود. چرا که «فرهنگ یک قوم و میراث اجتماعی آن مجموعه ای است که از گذشته مشترک گروهی از آدمیان بازمانده، در اکنون ایشان عمل می کند و آینده آنها را شکل میدهد. جامعه از طریق میراث اجتماعی یا میراث فرهنگی خود، به ارگانیسمهای انسانی نظام میبخشد و فرد را به رنگ خود در می آورد و ناگزیر به رفتارهای معین می کند». بی تردید تغییرات فرهنگی جدید از حدود یک قرن پیش (دوران مشروطیت) در ایران آغاز شده است. این تغییرات در پاسخ به نیاز زمانه و برای ایجاد هویت فرهنگی جدید و پویا و سازگار با تحولات عظیم نهادی و تکنولوژیک جهان امروز در حال انجام است. اما در ایران سرعت تحولات اقتصادی و اجتماعی از روند نوسازی فرهنگی پیشی گرفت و با تنگناها و محدودیت هایی که پیدا کرد، موانع جدیدی برای تداوم و تکامل نوسازی فرهنگی ایجاد نمود. ظاهراً عقب بودن فرهنگ از سایر جنبه ها در نوسازی ها در کشور مخالفی ندارد، اما رسم است که مدیران و کارگزاران اجرایی به اشارهای کوتاه به این فاصله یا تأخیر بسنده میکنند و سپس به دلیل زمان بر بودن تغییرات در این حیطه و یا شاید مشخص نبودن متولی، حل و فصل مسایل آن در اولویت کمتری قرار میگیرد و به فراموشی سپرده می شود. در نتیجه عملاً از اثر تعیین کننده این تأخیر بر نتایج اقدامات چشم پوشی و غفلت می شود.
منبع: توسعه کم آب بر: تأملی در بازسازی مسیر توسعه کشور. انوش نوری اسفندیاری
کد مطلب: 67755