زیست آنلاین: نطق شد که درد هواي تهران را تنها باد درمان خواهد کرد. خود قصه افاضات شيخ و شيريني شکر را خوب و به درستي به خاطر نشاند. اينکه تا کي نظام تصميمگيري شهري و ديگر ارگانهاي مسئول، سخاوت طبيعت و البته قهر آن، را براي عبور از مشکلات، دليلي بر بروز بلايا، به استمداد بطلبد و از ورود به بررسي دقيق دلايل و عوامل بروز چنين شرايطي و روشن کردن نقش هر کدام از عوامل، مشخص کردن مسئوليتها در بوجود آمدن اين وضعيت و همت عملي و عيني و مشارکت جويانه براي حل مسئله سر باز زند، گويا خدا ميداند.
اينکه چه کسي جوابگوي اين همه هزينههاي اقتصادي، رواني، روحي، فکري و اجتماعي و غيره بر تن و روح همه طبقات جامعه شهري شامل فقير و غني، با سواد و بي سواد، کافر و مومن وغيره است که به دليل ندانمکاري يا شيادي برخي جاهلان يا سوداگران در صنعت خودروسازي ما گرفته تا نهادهاي نظارتي و دولتي و تصميمگيران شهري و غيره به تنگ آمدهاند، کسي نميداند. دردمان را به چه کسي بگويم و زخمهاي تن و روح و فکرمان را به چه کسي نشان دهيم. گفته ميشود گويا «باد» جوابگوست. با اين استدلال و سطح درک و توانايي مديريت جامعه ما نيز گويا تنها توسل به قضا را راهحل بايد بدانيم. البته که:
از هر کرانه تير دعا کردهام روان باشد کز آن ميانه يکي کارگر شود
اما، با اطلاع از نظر دادستان کل کشور مبني بر اينکه «دستگاههاي مختلف درباره آلودگي هوا به وظيفهشان درست عمل نميکنند.» و داستان آلودگي هوا را در دستور کار «معاونت حقوق عامه» قرار دادهاند، نوري در دلم روشن شد، با اين اميد در دل که اين حرف تنها شعاري براي جلوهگري واعظي بر منبري نباشد و ديدم که باز بايد دست به دامن قضا و همراه او شد. البته ميان اين «قضا» تا آن «قضا» تفاوت به اندازه همت مطالبهگري ما و همراهيمان با دستگاه قضا است. در عمل به همت آن دستگاه و مطالبهگري عمومي، به ويژه همکاري سازمانهاي غيردولتي، اين پيام و دعوت بايد جدي گرفته شده و به صورت جدي پيگيري شود. فرصت براي انجام گفتوگوي اجتماعي و همراهي دستگاه قضا مغتنم است. در اين نقطه مشارکت جدي سمنها و دانشگاهيان و صاحبنظران براي بررسي دقيق مسئله آلودگي هوا و راهحل آن به کمک جامعه خواهد آمد. اما نه با انجام مطالعات علمي، که اين مطالعات يا الان وجود دارد و نيازي به انجام آن کارها نيست يا اگر تنها به انجام مطالعه موضوع را کاهش دهيم اين ميشود که بودجهاي اختصاص مييابد و براي عدهاي ناني بر سر سفره ميآورد و محصول کار تنها گزارشاتي براي خاکخوردن در فقسهها ميشود. به نظر ميرسد الان فصل گفتوگو و همانديشي با حضور همه دستگاههاي مسئول و دعوت از و مشارکت افرادي از دستگاه قضا براي بررسي همه عوامل و مسئوليتها است. اين کار وظيفه اصلي اين روزهاي سمنهاي محيطزيستي در قالب مطالبهگريشان است.
از رسانهها، به ويژه رسانههاي مستقل محيطزيستي، نيز به عنوان يکي از ارکان اصلي ايجاد بستر مناسب و آزاد براي طرح مسائل وپيگيري مطالبات نياز به همراهي سمنها و دستگاه قضا، دارند.
اين خود تلاشي است مقدس که با همراهي قضا بايد راهحلي براي حل دستآورد بيخردي مديريتمان در مسئله آلودگي هوا بدانيم. حل مسئله آلودگي هوا نقطه شروعي کوچک يا بزرگ است براي اينکه با هم کار کنيم. تمرکز بر آن در اين مقطع لازم بوده تا با گرفتن نتايج ملموس قابل رويت همراهي بيشتري را مطالبه کنيم. از همين کوچکها شروع کنيم تا ياد بگيريم با «قضا» چشممان براي حل مسائلمان ديگر به دنبال «قضا» نباشد و بازي جاهلان و شيادان را بر هم بزنيم.
از هر فرصتي مدد بجوييم و فرصتهاي اندک براي تغيير را غنيمت شمريم. تنها نور، تاريکي را ميراند. گفتوگو و مطالبهگري نور است بر تاريکي بيکنشي جامعه و بيخردي مسئولان فرافکن.