آتش سوزی استرالیا، ترور فرمانده و سقوط هواپیما؛ پرسش هایی از والدین امروز درباره آینده جمعی
زیست آنلاین: پدران و مادرانی را می شناسم که کودکانشان را به مهدکودک ها و مدارس دوزبانه می فرستند، در هنگام بارداری برای کودک به دنیا نیامده خود موسیقی های کلاسیک اروپایی مثل بتهوون پخش می کنند تا هوش و گوش موسیقیایی جنین تقویت شود،اگر مذهبی باشند همین عمل را با پخش قرآن تکرار می کنند تا کودکشان در آینده حیات معنوی قوی تری داشته باشند، فرزند پنج ساله خود را به کلاس های ورزشی می فرستند تا شاید در آینده ورزشکاری موفق باشد، حتی شاید به شیوه ثروتمندان امروز ایران از اساس فرزندشان را در کشور خارجی به دنیا آورندتا به خیال خود آینده او را با پاسپورت کشور خارجی تامین کنند. مثال های بسیار دیگری را می توانم بیاورم از دوستان و آشنایانی که برای موفقیت فرزند خود در بزرگسالی از همین امروز برنامه ریزی و تدارک می بینند.
اما آیا این کارها می تواند تضمینی برای آینده فرزندان این والدین باشد؟ شاید بد نباشد مثال های دیگری را از گذشته بنویسیم تا بدانیم آیا این اقدامات فردی برای خوشبختی آینده کودکان اثرخواهد داشت یا خیر؟
مشهور است یکی از شرکت های بیمه لهستانی در سال 1935 ده ها هزار "طرح مستمری ویژه کودکان" به لهستانی ها فروخته بود به این ترتیب که والدین از زمان تولد تا بیست سالگی به نام فرزندانشان مبلغی را واریز می کردند و فرزندانشان از بیست سالگی تا چهل سالگی دارای مستمری می شدند. در همین زمان احتمالا والدین آلمانی یا ژاپنی زیادی بوده اند که سخت بر فرزندانشان فشار می آورده اند تا اجازه تحصیل در بهترین دانشگاه های جهان را کسب کنند. در آن تاریخ مسلما پدران یهودی در آلمان و لهستان و فرانسه بوده اند که سعی داشتند از زمان کودکی رموز تجارت و کاسبی را به فرزندان ذکور خود بیاموزند. والدین دیگری نیز در روسیه، چین، آمریکا چنین تصورات و آرزوهایی برای آینده کودکانشان در سر داشتند. اما بعد از شروع جنگ جهانی دوم طبق آمارها نزدیک به هشتاد میلیون نفر کشته شدند. احتمالا خیلی هاشان جزو افرادی بودند که شرحشان رفت.
بگذارید جلوتر بیاییم. به تاریخ امروز. خانواده هایی که در خشکسالی یا سیل های خوزستان هستی شان را از دست داده اند نیز امیدهای زیادی برای آینده فرزندانشان داشتند یا خود امید و آرزوی بزرگی برای والدینشان بوده اند.
آن هایی که با صرف هزینه های زیاد فرزندان خود را به ایالت ویکتوریای استرالیا فرستاده وبه این کشور امید بسته بوند مجبور به نجدیدنظر در آینده فرزند خود هستند.
می خواهید فرزند خود را به کشوری فراری دهید که شاید امن ترین جای دنیاست؟ کانادا خوب است؟ تعداد دانشجویان و اساتید و مسافران ایرانی که به مقصد کانادا در پرواز تهران کیف حضور داشتند و جان خود را از دست دادند را ببینید.
ما در کنار «آینده های فردی» دارای «آینده های جمعی» نیز هستیم که بسیار با اهمیت ترند. آینده های جمعی حاصل جمع جبری آینده های فردی نیستند و جنس و خاصیت دیگری دارند. آینده های جمعی ما شامل آینده جمعی جامعه محلی اطراف خودمان، شهر، کشور و کره زمینی است که در آن زندگی می کنیم. شاید بشود برای فراز از آینده جامعه ای محلی به جامعه ای دیگر، برای فرار از آینده شهر به شهری دیگر و برای فرار از آینده کشور به کشوری دیگر گریخت اما برای فرار از آینده زمین جای دیگری را سراغ دارید؟
تاسیس یک پروژه تجاری بزرگ و نامتناسب با ترافیک محل، آلودگی مکرر هوای کلان شهرها، ترور بالاترین مقام نظامی ایران، خطر جنگ در منطقه، خشکسالی و سیل های ناشی از سوئ مدیریت حکمرانی آب، آتش سوزی استرالیا، تغییر اقلیم و گرمایش جهانی و دهها اتفاق دیگر از جمله حوادثی هستند که باعث دگرگونی آینده های جمعی در سطوح خُرد یا کلان می شوند و می توانند تمام پیش بینی ها و تلاش ها و امیدهای ما را برای زندگی راحت خود یا فرزندانمان در آینده ناکام بگذارند.
این منطقی نیست که ما به فکر تحصیل فرزندانمان در بهترین دانشگاه ها باشیم و همزمان از اموری غفلت کنیم که بسیار در ساختن آینده او مهم تر هستند یا بدتر از آن کارهایی را بکنم که باعث سخت تر شدن شرایط زندگی او در آینده خواهد شد.
وقتی والدین از فرزندان خود به صورت فردی خوب مراقبت می کنند بدون اینکه نگران آینده جمعی فرزندانشان باشند شبیه مراقبت آلمانی ها و لهستانی ها و ...از فرزندانشان قبل از جنگ جهانی دوم است!
حالا سوال اساسی این است که آیا ما همان طور که در تصمیم گیری درباره آینده فردی خود و فرزندانمان مختار و قادریم، تصمیم گیری درباره آینده جمعی نیز در حوزه اختیار و قدرت ما هست؟
این سوالی است که این یادداشت با آن به پایان می رسد، چون پاسخ دادن به آن تابع متغیرهای فراوانی مثل نگاه افراد به قدرت کنش های فردی و واقعیت موجود سیستم های سیاسی و ده ها مورد دیگر است. /ساحت زیست