با توجه به پیشرفتهای فناوری، انبار کردن زباله دیگر روش مناسبی برای مدیریت پسماند نیست. عدم مدیریت صحیح زباله در جهان باعث شکلگیری آلودگیهای بزرگی همچون چرخاب زبالهٔ اقیانوس آرام شده است.
نکاتی در خصوص بحران زباله و تغییرات مورد نیاز
آیا مردم مقصران بحران زباله هستند؟
مرتضی قربانی
27 اسفند 1398 ساعت 10:34
با توجه به پیشرفتهای فناوری، انبار کردن زباله دیگر روش مناسبی برای مدیریت پسماند نیست. عدم مدیریت صحیح زباله در جهان باعث شکلگیری آلودگیهای بزرگی همچون چرخاب زبالهٔ اقیانوس آرام شده است.
زبالهها در ادامهٔ سفر خود از سطل زبالهٔ خانهٔ ما، به کدام سرزمین میروند؟ این سرزمین عجیب که گویی تا ابد برای میزبانی از زبالههای ما جا دارد کجاست؟ در مجموعهٔ تلویزیونی کلاه قرمزی، فامیل دور حرف آقای مجری در مورد دور ریختن زبالهها را به این شکل مورد انتقاد قرار داد که «چرا بریزید دور؟ مگه دور آشغالدونیه؟ چرا آشغالها و پسماندههاتون رو میریزید دور؟» حق با فامیل دور است، او به نکتهای اشاره میکند که برای شهروندان شهرهای بزرگتر چندان ملموس نیست. اینکه «دور» کجاست که هرچه زباله داریم به آنجا میریزیم و گویی مردمان آن مشکلی با این کار ندارند!
با توجه به پیشرفتهای فناوری، انبار کردن زباله دیگر روش مناسبی برای مدیریت پسماند نیست. با این وجود حجم عظیمی از زباله هر روز راهی عرصههای طبیعی میشود تا در لندفیلها (گورستان پسماند شهری/خاکچال) انباشته شود. مشکلات حاصل از انجام این کار در مناطقی با تراکم کم سکونتگاههای انسانی کمتر مشهود است. در این مناطق میتوان ناحیهای با فاصلهای نسبتاً مناسب از شهرها و روستاها برای انبار کردن زبالهها یافت، و از آنجا که تبدیل شدن مسئله به بحران زمان بیشتری میبرد، به مدیران فرصت بیشتری برای شانه خالی کردن از مسئولیتهای خود میدهد.
اما وقتی به مناطقی مانند نوار جنوبی دریای خزر میرسیم چنین اتفاقی سریعتر باعث ایجاد بحران میشود. شهرها و روستاهای این مناطق (به خصوص در بخش جلگهای و کوهپایهای) بسیار متراکم هستند. از طرفی، از اکثر زمینها برای کشت محصولات کشاورزی و چرای دام استفاده میشود. نتیجه اینکه یافتن محل مناسبی برای انبار کردن زبالههای تولید شده در شهرها تقریبا غیر ممکن است.
در این مناطق، «دور» آنقدرها هم دور نیست. کافی است حدود ۲۰ کیلومتر از شهر رشت به سمت جنوب حرکت کنید تا نمونهای تمامعیار از مدیریت ناکارآمد پسماند را مشاهده کنید. سالهای سال است از لندفیل سراوان در قلب جنگلهای هیرکانی برای دپوی زباله استفاده میشود، انباشت کوه ۷۰ تا ۸۰ متری زباله در این مکان باعث آلودگی آب رودخانهها و در پی آن آبخوانهای منطقه شده و رنج هر روزهٔ ساکنین روستاهای اطراف آن را در پی داشته است.
در دورههای رشد و رکود، تحریم و غیر تحریم بارها قولهایی برای تغییر این روند و رفع مشکل داده شد. در ماههای منتهی به انتخابات نیز صداهای مختلفی از مسئولان در حال قول دادن و نهیب زدن به دیگران شنیده میشود، اما آنها قبلا آزمون خود را پس دادهاند و این قولها و نهیبها در جهان واقعیت تغییری ایجاد نکرده. کامیونهای حمل زباله روز و شب در جادهٔ سراوان حرکت میکنند، کوه زباله متر به متر اوج میگیرد و توقفی برای این قطار متصور نیست.
بحران پسماند
پلاستیک به عنوان یکی از کاربردیترین مواد اولیه در عصر مدرن، از معضل آفرینترینها نیز هست، اگرچه طی دهههای اخیر درصد بازیافت و سوزاندن (به عنوان روشهای جایگزین دفع) زبالههای پلاستیکی در حال افزایش بوده، هنوز بخش بزرگی از زبالههای پلاستیکی به شیوهٔ قدیمی دفع میشود. عدم مدیریت صحیح زباله در جهان باعث شکلگیری آلودگیهای بزرگی همچون چرخاب زبالهٔ اقیانوس آرام شده که بالغ بر ۱٫۶ میلیون کیلومتر مربع وسعت دارد. تراکم زبالههای پلاستیکی در این چرخاب از ده تا صدها کیلوگرم بر کیلومتر مربع تخمین زده شده است.
یکی از تولیدات پلاستیکی بسیار رایج ساکهای پلاستیکی هستند. در سالهای ابتدایی دههٔ ۶۰ میلادی مهندس سوئدی استن گوستاو تولن روشی برای تولید ساک پلاستیکی ابداع کرد؛ این محصول در سال ۱۹۶۵ ثبت اختراع شد. یکی از اهداف ابداع و تولید ساک پلاستیکی در دورانی که پاکتهای کاغذی بسیار رایج بودند، جلوگیری از قطع درختان به عنوان مواد اولیهٔ پاکتهای کاغذی بود. نکتهٔ دیگر اینکه این محصول نه برای یکبار مصرف بودن، که به عنوان محصولی چندبارمصرف ساخته شد، این دغدغه به حدی برای مبدع آن مهم بوده که به گفتهٔ فرزندش، همیشه یک ساک پلاستیکی تا شده همراه داشت.[منبع]
پلاستیک: از نعمت تا نقمت
سهولت تولید و مصرف ساکهای پلاستیکی موجب فراگیر شدن سریع آن در زندگی روزمره شد و از قطع شدن درختان بسیاری جلوگیری کرد، اما بعدها این محصول تبدیل به آفت جان طبیعت شد. حتماً پیش آمده به طبیعتگردی رفته باشید و با حجمی از ساکهای پلاستیکی سرگردان مواجه شوید که چشمانداز را مخدوش کردهاند، زبالههایی که در مراتع رها شدهاند یا حجمی از پلاستیک که با جریان آب آمده و لابهلای درختان و بوتههای کرانهٔ رودخانه گیر افتاده است. یا زبالههایی از لندفیلهای غیر استاندارد که توسط باد در حاشیهٔ کویر مرکزی ایران پراکنده شده.
این تغییر در مناظر طبیعی ممکن است بیشتر به چشم بیاید، اما آسیب اصلی حاصل از ورود پلاستیک به زیستگاههای طبیعی را جانوران متحمل میشوند. تجزیهٔ پلاستیک حدود ۱۰۰۰ سال زمان میبرد، و بدن جانورانی که به واسطهٔ بلعیدن ساکهای پلاستیکی میمیرند زودتر از قاتل خود میپوسد و پس از آن ساک پلاستیکی دوباره به طبیعت باز میگردد تا باز هم قربانی بگیرد. حالا پلاستیک تبدیل به مخاطرهای برای محیط زیست و جانواران شده است.
مدتی هست که استفاده از ساکهای پلاستیکی و خرید محصولات با بستهبندیهای یکبار مصرف در کشورهای مختلف مذموم تلقی میشود، و استفاده از گزینههای جایگزین مانند ساک پارچهای یا کاغذی در حال محبوبتر شدن است. حالا در مراجعهٔ هر روزهمان به فروشگاهها بیشتر و بیشتر با شعارها و جملاتی مانند «نه به پلاستیک!» و «کیسههای پلاستیکی را حذف کنیم.» روبرو میشویم. اما آیا هزینههای محیط زیستی گزینههای جایگزین واقعا از ساکهای پلاستیکی رایج کمتر است؟
پژوهشی در مورد هزینههای محیط زیستی ساکهای خرید
در سال ۲۰۱۸ سازمان حفاظت از محیط زیست دانمارک پژوهشی در مورد چرخهٔ عمر ساکهای خرید (از جمله ساکهای پلاستیکی، کاغذی و پارچهای) منتشر کرد. هدف این پژوهش برآورد هزینههای محیط زیستی این ساکها با توجه به مراحل مختلف چرخهٔ عمر آنها (تولید، پخش، مصرف و دفع) و تاثیرشان بر محیط زیست بود، تا در نهایت بهترین گزینه برای استفاده در فروشگاههای بزرگ دانمارک تعیین شود. در کنار این، بهترین روش دفع (در پایان چرخهٔ عمر) هر کدام از انواع ساکها نیز تعیین شد.
طبق بررسی انجام شده توسط دپارتمان محیط زیست دانشگاه فنی دانمارک، با اینکه در فروشگاههای بزرگ دانمارک ساکهای چند بار مصرف مختلفی به عنوان جایگزین به خریداران عرضه میشود، ساکهای LDPE در تمام فروشگاهها در دسترس است. از این رو ساکهای LDPE به عنوان مبنای این پژوهش انتخاب شدند. برای مقایسهٔ ساکهای مختلف، اینکه چه تعداد از هر نوع ساک نیاز است تا کارایی آن با ساکهای LDPE برابر باشد نیز در نظر گرفته شد. کارایی مبنا به این شکل تعریف شد: یک بار حمل خرید منزل، به حجم متوسط ۲۲ لیتر و وزن متوسط ۱۲ کیلوگرم، و حمل از سوپرمارکت به منزل در سال ۲۰۱۷ با یک ساک نو.
این ارزیابی محیط زیستی بر اساس روش ارزیابی چرخهٔ عمر (Life Cycle Assessment) انجام شده. این روش استانداردسازی شده تا تاثیرات محیط زیستی بالقوهٔ ناشی از منابع مورد نیاز برای تولید، پخش، مصرف و دفع یک محصول را در نظر بگیرد.
حداقل دفعاتی که ساکهای مختلف باید مورد استفادهٔ مجدد قرار گیرند تا هزینههای محیط زیستی زنجیرهٔ تولید تا دفعشان با ساکهای یکبار مصرف برابر گردد طبق نتایج پژوهش در اینفوگرافیک زیر آمده است. برای مثال، تاثیر چرخهٔ عمر یک ساک پارچهای متعارف بر تغییرات اقلیمی (با در نظر گرفتن فقط یک شاخص: میزان انتشار گازهای گلخانهای) در صورتی با هزینهٔ یک ساک پلاستیکی LDPE برابر خواهد بود که ۵۲ بار مورد استفاده قرار گیرد. این دفعات با در نظر گرفتن تمامی شاخصهای محیط زیستی ۷۱۰۰ بار خواهد بود. شاخصهای محیط زیستی مورد بررسی در این پژوهش عبارت است از: تغییرات اقلیمی، کاهش ازون، مسمومیت انسانی (تاثیرات سرطانزا)، مسمومیت انسانی (غیرسرطانزا)، تشکیل فتوشیمیایی ازون، تابش یوننده، ذرات معلق، اسیدیسازی خاک، هوپرورش خاک، هوپرورش آب شیرین، هوپرورش دریا، مسمومیت اکوسیستم، تقلیل منابع (فسیلی)، تقلیل منابع (غیر زنده)، تقلیل منابع آبی.
با در نظر گرفتن تمامی شاخصها، به وضوح مشخص است که ساکهای یکبار مصرف LDPE (در صورتی که به صورت استاندارد دفع شوند) همچنان کمترین هزینهٔ محیط زیستی را دارند. این نتیجهگیری نه در تایید استفادهٔ بیرویه از ساکهای پلاستیکی، که شفاف کردن این نکته است که صرف جایگزین کردن ساکها با نوعی دیگر کم شدن آسیب محیط زیستی را تضمین نمیکند، بلکه فقط آسیبها را به نقطهٔ دیگری از زمین منتقل میکند.
از این رو میتوان گفت راه حل مسالهٔ پلاستیک نه در جنس ساکی که استفاده میکنیم، که در سیستم مدیریت پسماند و نوع رفتار ما در چرخهٔ عمر آنهاست. در وضعیت موجود و حتی بدون تغییر ساکهای پلاستیکی به دیگر انواع آن هم امکان بهبود قابل توجهی در زمینهٔ آلایندگی محیط زیستی وجود دارد. بهبود شرایط مشروط به تغییرات دیگری است که پیچیده نیستند، اما اگر اولویتهای نهادهای مسئول چیزی متفاوت از کیفیت زیست شهروندان باشد شرایط پیچیده خواهد شد.
بخشی از راهحل این مشکل «کاهش آلودگیهای حاصل از فرایند تولید» به واسطهٔ تعیین و پایش استاندارد مواد اولیهٔ مصرفی و بهروز کردن ابزارآلات تولید است. بخش دیگری از راهحل سامان دادن سیستم مدیریت پسماند کشور به شکلی است که با استفاده از فناوریهای نوین هر سال سهم بیشتری از زبالههای جمعآوری شده بازیافت یا به روشهای استاندارد دفع شود. توسعهٔ قوانین و زیرساختهای فنی این موضوع نیازمند توجه ویژه و سرمایهگذاری از سوی نهادهای حاکمیتی است.
از دیگر نکاتی که میتواند در بلند مدت تاثیر مثبتی بر نگرش و رفتار شهروندان بگذارد گنجاندن مسالهٔ محافظت از محیط زیست و کاهش آلودگیهای محیط زیستی در سرفصلهای آموزشی مدارس کشور است. آموزش عمومی به شهروندان از طریق رسانههای سراسری نیز بخت موفقیت در این مساله را افزایش میدهد.
یک تجربهٔ موفق
مرور تجربهای از کشور اتیوپی به شفافتر شدن نقش نهادهای حاکمیتی در بهبود وضعیت محیط زیست و کیفیت زیست شهروندان کمک خواهد کرد. تا سال ۲۰۱۸ تمام زبالههای آدیس آبابا (شهری با جمعیتی ۵ میلیونی) به یک لندفیل به وسعت ۳۶ زمین فوتبال ریخته میشد. این لندفیل باعث آلودگی شدید رودخانهها و زمینهای منطقه شده بود. در سال ۲۰۱۷ در حادثهٔ رانش زبالهها ۱۱۴ زبالهگرد جان خود را از دست دادند.
در سال ۲۰۱۴، با توافق دولت اتیوپی و شرکت صنایع کمبریج مقرر شد نیروگاه برقی روی زمینهای این لندفیل ساخته شود. این نیروگاه که اواسط سال ۲۰۱۸ شروع به کار کرده ۸۰٪ (روزانه ۱٬۴۰۰ تن) از زبالههای شهر را مصرف، ۳۰٪ از برق مورد نیاز شهر را تامین و صدها شغل پایدار ایجاد کرده است. این مجموعه ظرفیت تصفیهٔ روزانه ۲۲۰ هزار لیتر شیرابه را نیز دارد.[منبع]
در صورتی که چنین اتفاقی نمیافتاد هر سال زمین بیشتری برای انباشت زباله به کار میرفت. و زمینی که میتواند برای سکونت، تولید و کاربردهای سودمند دیگر استفاده شود از دسترس خارج میشد. موفقیت چنین پروژههایی لزوم وجود لندفیلها را از بین میبرد و امکانی جدید برای تغییر به جهان عرضه میکند. این تغییر علاوه بر اینکه تحولی مثبت برای محیط زیست و کیفیت زندگی انسانهای منطقه است، قدمی مثبت برای کند کردن گرمایش جهانی نیز هست. چرا که طبق آمارهای سال ۲۰۱۰ لندفیلها منبع انتشار ۱۱٪ از گاز متان مرتبط با فعالیت انسانی هستند.[منبع]
حال چه باید کرد؟
تغییرات مورد نیاز در این حوزه آنچنان اساسی است که در نبود رسانههای آزاد، آگاهی عمومی و تشکلهای مردمی قدرتمند، حتی مطالبهٔ آنها توسط شهروندان عادی به آسانی امکانپذیر نیست. اینجا نقش نهادهای حاکمیتی در حل مشکل و سوق دادن جامعه به سوی شکل بهتری از زیست تعیین کننده است. دولت، مجلس و نهادهای مسئول باید با استفاده از جایگاه حقوقی و قدرت حاصل از آن ضوابطی را تعیین کنند که به پیشبرد اهداف محیط زیستی عامالمنفعه کمک کند.
فراموش نکنیم که بخش بزرگی از جامعه درگیر تامین نیازهای اولیهٔ خود است، به طوری که حتی فرصت فکر کردن به مسائل تاثیرگذار بلندمدتی همچون آلودگی محیط زیستی را ندارد. در این شرایط «تحلیلگرانی» که بخش بزرگی از مسئولیت حل مشکلات را بر دوش «مردم» قرار میدهند و بیش از اندازه به نقش شهروندان عادی در رفع آنها تاکید میکنند، عملا در حال کمک به نهادهای حاکمیتی برای فرار از زیر بار مسئولیت هستند.
با اینکه تشویق افراد جامعه به استفادهٔ کمتر از پلاستیک و تغییر الگوی مصرف احتمالاً با نیتی خیرخواهانه انجام میگیرد، حتی اگر تمام این توصیهها (که معمولا معطوف به شهروندان عادی است) اجرایی شود، بدون تغییر رویکرد نهادهای حاکمیتی به مساله و انجام وظایف قانونیشان نمیتوان کاهش آلودگیهای محیط زیستی و رفع مشکلات را تضمین کرد.
هدفگذاریهای محیط زیستی باید در روند تمام تصمیمگیریها شفاف باشد و فرصت به چالش کشیده شدن آنها توسط متخصصین این حوزه و جامعه وجود داشته باشد. همچنین باید تناسبی میان توان تاثیرگذاری تصمیمگیران و پاسخگویی آنها در مقابل جامعه برقرار گردد تا در صورتی که آگاهانه یا ناآگاهانه در آسیب به کیفیت زیست مردم دخیل بودهاند در معرض قضاوت قرار گیرند.
برآورده کردن نیازهای اولیهٔ جامعه به طوری که همهٔ افراد بتوانند به مسائل تاثیرگذار کلانتر بیاندیشد و آگاهیبخشی نسبت به اهمیت مسالهٔ محیط زیست نیز از پیشنیازها است، همهٔ نکاتی که گفته شد در کنار هم میتواند رنج مضاعفی که به واسطهٔ آسیبهای محیط زیستی و نتایجش (از جمله تغییرات اقلیمی) بر انسانها و طبیعت تحمیل میشود را کاهش دهد. حالا که تغییرات اقلیمی در حال گذار از نقطهٔ بیبازگشت است، راهی نیست جز به هم پیوستن تمام نیروهای بشر برای کاهش رنجهای حاصل از آن.
نویسنده: مرتضی قربانی
کد مطلب: 82410