1-ایدئولوژی های زمینهساز بروز:
نظام تولید غذا در هر دو ایدئولوژی به شدت ضد محیط زیستی است. فرق نمیکند کمونیست و چپ باشند یا راست و لیبرال، فرق نمیکند نیت آنها از فشار به منابع زیستی برای تولید غذای بیشتر عدالت در توزیع غذا باشد یا حداکثر رساندن سود سرمایهداری متکی بر مصرف بیشتر. در هر دو حال ظرفیت منابع طبیعی برای تامین غذا نامحدود و استفاده از شیوه های غیرطبیعی برای تولید خوراک اجتنابناپذیر است. این شیوه غیرطبیعی اگر در غرب باشد نتیجهاش جنون گاوی است و اگر در شرق باشد پیامدش کرونا.
2سوسیالیسم؛ ایدئولوژی ناتوان از مهار:
چینیها دروغ گفتند از همان ابتدا تا انتهای کار. انتشار ویروس را مخفی کردند. آمار را دستکاری کردند.حتی در اعلام پایان آن هم معلوم نیست که راست گفته باشند. نظامهای برآمده از آرمان کمونیسم هیچگاه نمیتوانند مانع بحرانها شوند زیرا آنها معلولیت ذاتی سیاستگذاری دارند به این معنا که مانع جریان روان انتقال اطلاعات به عنوان ضروری یک سیاستگذاری کارآمد میشوند. باید متذکر شد مفهومی به نام اقتدارگرائی کارآمد وجود ندارد و جعلی سیاسی برای مشروعیت بخشیدن به نظام هایی است که به علت اقتدارگرائی اساسا مشروعیت درازمدت خود را از دست داده یا خواهند داد. چه کسی ادعا کرده چینها در مهار ویروس موفق بودهاند؟ مهار موفقیتآمیز اساساً بر مبنای اعتماد به داده ها و اطلاعات شفاف است. امری که در نظامهای اقتدارگرا ناممکن است.
3لیبرالیسم؛ ایدئولوژی ناتوان از کاهش آسیبهای اجتماعی:
این یک اصل پذیرفته شده است که نهتنها کرونا که هیچ ویروس و آلودگی و بلای طبیعی نیست که دموکراتیک عمل کند. انباشت تجربه زیسته بشر نیز نشان داده که «هر چی سنگه برای پای لنگه.» ویروسهایی از جنس کرونا نهتنها به علل مختلف قربانیان خود را از بین فقرا انتخاب می کنند بلکه حتی اگر آنان طعمه این ویروس نشوند، ممکن است تا مدتها اسیر پیامدهای اجتماعی و اقتصادی ویروس شوند.
تأثیرات اقتصادی و اجتماعی ظهور بلایای چون کرونا برای مردم فقیر بسیار بیشتر است. از طرفی کوتهاندیشی منطق بازاری سرمایهداری که همراه با خصلت غیرایستا و تهاجمیاش در پی بلعیدن منابع ثروت به نفع سرمایهدار است و در این راه بزرگترین دشمن خود را دولت میبیند، باعث شده تا کوچک و ضعیفسازی دولت با ترفند خصوصی سازی در جزئیترین امور اجتماعی پیاده شود.
وقتی در چنین بستری ویروس و بلایی چون کرونا پدید میآید، نظامهای حمایتی برای کاهش آسیبهای اجتماعی وجود ندارد و دست دولت برای پشتیبانی کوتاه است (اگر اساساً دستی برای دولت مانده باشد وگرنه دولت بیدست و پا مدینه فاضله سرمایهداری است) در این وضعیت آش چنان شور میشود که حتی شورای سردبیری فاینشیال تایمز، حامی سرسخت سیاستهای اقتصاد آزاد لب به اعتراض گشوده و در یادداشتی تاریخی اعلام کرده که نیاز به دخالت بیشتر دولت، اصلاحات رادیکال در اقتصاد و بازگشت به سیاستهایی مثل یارانه نقدی و مالیات بر ثروت که پیشتر تصور میشد منسوخ شدهاند وجود دارد. ورود جریان اصلی رسانه از این جهت اهمیت دارد که ضعفهای نظم اقتصاد سیاسی جهان غرب را میپذیرد و از نیاز به تغییرات اساسی و افزایش نقش دولت سخن میگوید.
4زیستبومگرائی فراسوی چپ و راست:
سادهاندیشانه است اگر اندیشه سیاسی سبز را خالی از خطا بدانیم بهخصوص آنکه هنوز نظام سیاسی مرتبط با آن شکل نگرفته و بسیاری از تعارضات آن پنهان است. اما دست کم در بحرانهای اینچنینی ایدئولوژی سبز در هر سه مسیر به گونهای متفاوت عمل میکند. اولاً که به علت اصل اساسی برابری انسان با سایر جانداران اجازه رفتارهای غیرطبیعی با حیوانات را نمیدهد و به این ترتیب مانع تولد ویروس میشود. دوم اینکه با الگوبرداری از طبیعت اصل تنوع و تکثر و وابستگی متقابل را میپذیرد و نمیتواند با اقتدارگرایی و تکصدائی به معنای امروزین آن همراه شود. سوم اینکه باز هم با الگوبرداری از طبیعت برابری همه انسانها با هم و همه انسانها با اکوسیستم را سرلوحه دستورالعمل سیاسی خود قرار داده و فقر و نابرابری اقتصادی را نه تنها عملی غیراخلاقی بلکه با زنجیرهای از رویدادها منجر به تباهی محیط زیست میداند.
در پایان باید گفت که جهان بعد از کرونا بهترین فرصت برای آزمودن ایدئولوژیهای ناآزموده است نه تجربه مجدد آزمودههای سودنابرده که به قول حافظ:
هر چند کآزمودم از وی نبود سودم