زیست آنلاین: آقای اشرف غنی رییس جمهور افغانستان هنگام افتتاح سد کمالخان در 4 ام فروردین سالجاری فرمودند که دولت افغانستان کماکان متعهد به اجرای معاهده بین دو کشور است لذا در بهترین شرایط چنانچه حقابه 820 میلیون متر مکعبی متعلق به بخش کشاورزی رها سازی و وارد کشور شود سوال اصلی اینگونه مطرح است که آبگیری چاه نیمه ها چگونه در الویت است ؟ تا چه مقدار نیاز سالانه آب شرب با توجه به تبخیر سالیانه باید ذخیره سازی شود ؟ تا چه سطحی از طرح 46 هزار هکتاری با توجه به محدودیت منابع ، آب اندازی شود ؟ و اینکه گرچه نیاز تالاب هامون با این احجام آب فقط به یک سطح خیس شدگی در کف می رسد، آیا بهتر نیست برای جلوگیری از گسترش گرد و غبار نمک که اراضی کشاورزی را تهدید و به نابودی خواهد کشاند همین میزان آب را به هامون اختصاص داده و حداقل گوشه ای از ان را زنده نگه داریم ؟ اینها سوالاتی است که امید می رود مسئولین مرتبط هر چه سریعتر تصمیم گیری و اقدامات اجرایی به عمل آورند.
دشت سیستان هم مرز با کشور افغانستان با مساحتی بالغ بر 350 هزار هکتار ، عمدتا یک دشت سیلابی در پیرامون رودخانه هیرمند و تالاب هامون بوده و یکی از حاصلخیزترین دشت های کشور محسوب می شود. این دشت از گذشته های دور و از برکت وجود رودخانه هیرمند طی سالهای متمادی عنوان انبار غله ایران را بدوش کشیده تا اینکه با انجام اقداماتی در چند دهه اخیر به گونه ای شد که امروز کشاورزی، آب شرب و محیط زیست این منطقه با چالش های بزرگی روبرو شده است. آمارهای موجود حاکی است که رودخانه هیرمند طی چهل سال گذشته همواره دارای آوردهای متفاوت و یک روند کاهشی بوده به شکلی که به طور متوسط بین سالهای 60 تا 65 هر سال حدود 5 میلیارد مترمکعب ، بین سالهای 66 تا 70 هر سال حدود 3 میلیارد متر مکعب و از سالهای 71 تا سال گذشته به غیر از یک دوره سه ساله به طور متوسط هر سال حدود 2 میلیارد متر مکعب آب از طریق این رودخانه به دشت سیستان و تالاب هامون وارد شده است. تالاب هامون در سال 78 حدود 8 میلیارد مترمکعب آب داشته و از آن به بعد حجم آب رو به کاهش گذاشت تا اینکه در سالجاری تقریبا خشک شد.
طی معاهده سال 1351 یا 1972 بین دو کشور ایران و افغانستان یک حقابه 820 میلیون مترمکعبی ( 26 متر مکعب بر ثانیه ) از طریق رود هیرمند برای مصارف شرب و کشاورزی تخصیص داده میشود و در این معاهده تاکید می شود که سیلاب های طبیعی تا انتهای حوضه که تالاب هامون بوده باید ادامه یابد . شاید در آن زمان بدلیل ورود سیلاب های مکرر که به داخل هامون جریان داشت، در معاهده مذکور توجهی به ارزش های اکوسیستمی و خق آبه تالاب به عمل نیامد چون در واقع موانع خاصی برای جلوگیری از ورود سیلاب در خاک افغانستان وجود نداشت.
یک دیدگاه اینگونه است که انعقاد چنین قراردادی که دولت افغانستان را ملزم به ورود چنین حجم آبی بداخل خاک ایران می کرد وجود سد کجکی در حوزه هیرمند با حجم 8/2 میلیارد متر مکعب بود که حدود 20 سال قبل از انعقاد این معاهده یعنی در سال 1952 به بهره برداری رسید و اینگونه بود که در صورت انسداد دریچه های سد، جریان مداوم مورد تعهد دولت افغانستان قطع شده و کشاورزی عظیم سیستان دچار خسارت می گردید و دلیل بعدی این بود که احتمالا سیلاب های میان حوزه هیرمند و خصوصا شاخه فراه رود در آن دوران تالاب هامون را تغذیه می کرده و نیازی به یک معاهده جداگانه نبوده است.
به هر ترتیب با گذشت زمان، دریاچه هامون در لیست 22 تالاب کنوانسیون رامسر قرار گرفت و به عنوان ذخیره گاه زیستکره مورد تایید یونسکو واقع شد ولی مجددا گذشت زمان این خطه از میهن اسلامی را دچار تغییراتی نمود بدین نحو که به طور مداوم در خاک افغانستان مصارف آب کشاورزی و شرب افزایش یافت و سد کجکی با حجم 8/2 میلیارد متر مکعبی و شبکه آبیاری 180 هزار هکتاری به عنوان مهمترین سد این حوزه آبریز بیشتر مورد توجه قرار گرفت و سد دهله در منطقه شاه کوت ولی و نزدیکی قندهار در سال 1352 یکسال بعد از انعقاد معاهده با حجم 480 میلیون متر مکعب به بهره برداری رسید و شبکه آبیاری وسیع ارغنداب را زیر پوشش قرار داد.
رشد تکنولوژی و طبعا استفاده مردم و دولت افغانستان از ایستگاههای پمپاز مقدار بیشتری از آب را به مصارف مختلف اختصاص داد و طبعا از جریانات پایه و سیلابی هیرمند کاسته شد و این وضع ادامه داشت تا سالجاری که با احداث سد کمالخان در نزدیکی مرز ایران و بر روی رودخانه هیرمند آخرین امید ها نسبت به برقراری ورود سیلاب بداخل سیستان نیز قطع گردید. لازم بذکر است که سد کمالخان با حجم 50 میلیون متر مکعبی خود به عنوان یک سد ذخیره ای عمل نکرده بلکه در ایفای نقش به عنوان یک سد انحرافی قادر است صد ها میلیون مترمکعب از احجام سیلاب را به منطقه ای به نام گود زره منتقل نماید.
در این سوی مرز یعنی ایران اسلامی نیز سه رخداد مهم را در چهل سال اخیر می توان نام برد 1) احداث و بهره برداری از چاه نیمه های 1 ، 2 ، 3 و 4 با حجم تقریبی در مجموع 5/1 میلیارد متر مکعب که قادر است قسمتی از سیلاب های وارد شده به خاک ایران را ذخیره سازی نموده و عندالزوم برای شرب و کشاورزی در سالهای خشک مورد استفاده قرار دهد. 2) افزایش جمعیت شهری و روستایی و به ناچار تامین آب شرب سالم به نحوی که برای سیستان شامل شهر زابل ، 5 شهر تابعه آن و 900 روستا و تامین آب شهرستان زاهدان که در مجموع به 60 میلیون متر مکعب آب شرب نیاز دارند.3) احداث و بهره برداری یک شبکه مدرن ابیاری موسوم به طرح 46 هزار هکتاری که در سالیان اخیر و با هزینه 850 میلیون دلاری از منابع صندوق توسعه ملی انجام شده و برای بهره برداری سالیانه آن به 400 میلیون متر مکعب آب نیازمند است.
آقای اشرف غنی رییس جمهور افغانستان هنگام افتتاح سد کمالخان در 4 ام فروردین سالجاری فرمودند که دولت افغانستان کماکان متعهد به اجرای معاهده بین دو کشور است لذا در بهترین شرایط چنانچه حقابه 820 میلیون متر مکعبی متعلق به بخش کشاورزی رها سازی و وارد کشور شود سوال اصلی اینگونه مطرح است که آبگیری چاه نیمه ها چگونه در الویت است ؟ تا چه مقدار نیاز سالانه آب شرب با توجه به تبخیر سالیانه باید ذخیره سازی شود ؟ تا چه سطحی از طرح 46 هزار هکتاری با توجه به محدودیت منابع ، آب اندازی شود ؟ و اینکه گرچه نیاز تالاب هامون با این احجام آب فقط به یک سطح خیس شدگی در کف می رسد، آیا بهتر نیست برای جلوگیری از گسترش گرد و غبار نمک که اراضی کشاورزی را تهدید و به نابودی خواهد کشاند همین میزان آب را به هامون اختصاص داده و حداقل گوشه ای از ان را زنده نگه داریم ؟ اینها سوالاتی است که امید می رود مسئولین مرتبط هر چه سریعتر تصمیم گیری و اقدامات اجرایی به عمل آورند.