به گزارش زیست آنلاین، مافیای سدسازی مدتی است گریبان استانهای شمالی کشور را گرفته است. دولت در بودجه سال ۹۸، برای ساخت سه سد بر روی رودخانه تجن بودجه اختصاص داده است. وزارت نیرو به بهانه مهار سیلابها در دهههای گذشته پروژههای عظیم سدسازی را در نقاط گرم و خشک ایران اجرایی کرده است. پروژههایی که به گفته وزارت نیروییها در ذخیره آبی کشور موثر بودهاند، اما شواهد از بحران بزرگ آبی در کشور سخن میگویند.
وزارت نیرو سد می سازد، جنگلهای هیرکانی تاوان میدهند!اگر فرض را براین بگذاریم که سدسازی در اقلیم گرم و خشک ایران مفید بوده است، بهانه سدسازی وزارت نیرو در استانهای شمالی چه است؟ آیا هم در اقلیم گرم و خشک ایران نیاز به سد داریم و هم اقلیم بارانی؟ اگر بهانه مهار سیلاب است، جنگلتراشی عامل اصلی وقوع سیلابها در استانهای شمالی بوده است و سدسازی خود عاملی است بر قطع درختان و دامن زدن به این ماجرا. اگر بهانه انتقال آب به استانهای مرکزی ایران است، به نظر میرسد پروژه انتقال آب خزر کافی باشد!
خسارات سدسازی، از منافع آن بیشتر استمحمد درویش، کارشناس محیط زیست و از منتقدان سدسازی در استانهای شمالی است به خبرنگار اقتصادآنلاین گفت: باور ما بر این است خسارت هر نوع فعالیتی که منجر به تخریب پوشش گیاهی رویشگاه ارزشمند هیرکانی در شمال کشور شود، بیشتر از منافع آن خواهد بود. بهتر است به سمت هدایت و بازمهندسی چیدمانی از توسعه در شمال برویم که نیاز به چنین کاتالیزورهایی نداشته باشد. این سدسازی ها شاید در کوتاه مدت بتواند مشکلات را حل کند، اما تجربه نشان داده است که عموما مشکلات بیشتری را ایجاد میکند. هدف این سدسازیها عملا انتقال آب به سمت سمنان است، و این انتقال آب با توجه به تجربههای مشابهی که در اصفهان و یزد داشتیم، بارگذاری های بیشتری را ایجاد خواهد کرد و عملا سمنان را نیز مانند اصفهان و یزد از منظر ملاحظات پدافندغیرعامل آسیبپذیرتر و شکننده تر خواهد کرد.
مردم باید یادبگیرند چگونه با توجه به تواناییهای بومشناختی سرزمینی که در آن زندگی میکنند به حیات خود ادامه دهند. سمنان نیز میتواند با تکیه بر صنایع هایتک، گسترش زیرساختهای توسعه گردشگری در حوزههای تاریخی و طبیعی، استحصال انرژیهای نو و بدون استفاده از منابع آبی بیشتر از توان این استان، به حیات خود ادامه دهد. اگر آب را به سمنان منتقل کنیم، یعنی سمنان را میخواهیم به یک استان مهاجرپذیر تبدیل کنیم که این اتفاق خود تبعات ویرانگر بیشتری را به همراه دارد.
سدسازیهای وزارت نیرو بدون در نظر گرفتن زیرساختها، به بزهکاری و ناامنی دامن زده است.وزارت نیرو در ساخت سدها زیرساختهای فرهنگی، اجتماعی، و عوامل انسانی دخیل در این اقدام را در نظر نگرفته است، در همین رابطه محمد درویش به خبرنگار اقتصادآنلاین میگوید: همین حالا در یزد که زمانی امنترین استان کشور بود و تمام شاخصها در بهترین وضعیت بود، شاهد افزایش میزان ناامنی، قاچاق و بزهکاریهای مختلف هستیم. اینها نشان میدهد اگر مردم را در جایی ساکن کنید که تعلق خاطری به آنجا ندارند و زیرساختها را لحاظ نکنید، شاهد بروز مشکلات جدیتری خواهیم بود.
جایزه سدسازان به تنبلها!بزرگترین بهانه سدسازی در مازندران آبرسانی به استان سمنان است. در حالی که از دریای خزر هم قرار است آب انتقال دهیم. استان سمنان چقدر به آب احتیاج دارد که علاوه بر چند سد در استان مازندران، آب خزر را هم باید انتقال دهیم! در شرایطی که مازندران نیز از خشکسالیهای اخیر بی نصیب نبوده است. خالی کردن آب در شمال، خطه خزری را هم به سمت جیرهبندی آب میبرد. درویش معتقد است راههای مناسبتری برای تامین آب در استان سمنان وجود دارد. او به نظر استاندار پیشین سمنان در مهار آب در بخش کشاورزی اشاره کرد و گفت: استاندار پیشین سمنان گفته بود اگر بتوانیم میزان هدر رفت در بخش کشاورزی را سامان دهیم (حدود ۵۰۰ میلیون مترمکعب)، یعنی راندمان آبیاری در بخش کشاورزی ارتقا پیدا کند و تبخیر نیز کاهش یابد، این تقریبا معادل همان مقدار آّبی است که قرار است از خزر به سمنان انتقال پیدا کند. اما استاندار عوض شد. الان استان یزد که آب را به آنجا انتقال میدهیم، از نظر کیفت بهرهبرداری از آّب، استان بیست و ششم کشور است، یعنی جزو پنج استان اولی است که بیشترین هدر رفت آب را در آن داریم، چرا این اتفاق میافتد؟ چون انگیزهای برای حفظ آب در یزد قائل نشدیم! یزد مانند فرزند لوسی شده است که خانواده همه امکانات را برای آن تامین میکند و هیچ انگیزهای برای سختی کشیدن و مطالعه ندارد. در ماجرای آب هم همین است، ما با چنین روندهایی به تنبلها جایزه می دهیم! پروژه های انتقال آب، فرصت بروز خلاقیت و تطابق با شرایط اقلیمی را فراهم نمیکند.
بیشتر بخوانید: افزایش نگرانیها نسبت به تالاب انزلی با سدسازی سدسازی پاسخگوی مهار سیلاب در استانهای شمالی نیستاز موضع استان مازندران نیز، بهانه سدسازی مهار آب حاصل از سیلاب است، که در چند سال اخیر شاهد رشد آن هستیم. مهار آب در این استان نیازی به ساخت سد ندارد، از آنجایی که تجربه سدشفارود در گیلان نشان میدهد که نه تنها در مهار سیلاب موثر نبود، بلکه مقایسه نقشههای هوایی نشان میدهد سد شفارود بخشهای مهمی از جنگلهای هیرکانی را نیز هدر داد. عاقلانه نیست که آب را در پشت سدها در خطه آبخیز کشور نگه داریم، در عوض جنگلها را از دست دهیم! درویش دراینباره با اشاره به اینکه جنگلها خود بهترین پتانسیل در ذخیره آب هستند گفت: خود جنگلهای هیرکانی سالانه چهارمیلیارد متر مکعب آب در خود ذخیره میکنند و هرچقدر که این جنگلها وضعیت بهتری داشته باشند، بهترین عامل در مقابله با سیلخیزی هستند. ما هرگز شاهد چنین سیلهایی که امروزه شاهد آن هستیم نبودیم، زیرا پوششهای گیاهی در ارتفاعات وضعیت بهتری داشته است. اگر نگرانی اصلی مهار سیلاب است، بهتر است ارادهای به وجود آید تا طرح تنفس جنگل به درستی اجرا شود، نه اینکه آب را در پشت سدها ذخیره کنیم.