با گذشت یک سال و نیم از تصویب طرح تنفس، هنوز برنامهای برای جنگل تدارک دیده نشده است
درست در روزهایی که نفس جنگل به شماره افتاده بود و این اکوسیستم دیگر توان تولید چوب نداشت، گروه کوچکی از کارشناسان به این جمعبندی رسیدند که باید بهرهبرداری چوب از جنگلهای شمال متوقف شود. در ماههای پایانی سال ۹۵، قانون توقف بهرهبرداری تجاری از جنگلهای شمال یا همان طرح تنفس جنگل، پس از کش و قوسهای فراوان به تصویب مجلس شورای اسلامی رسید. گرچه سه سال قبل از تصویب رسمی این قانون، به طور جدی بحث تنفس جنگل در سازمان متولی عرصههای طبیعی مطرح بود و به مدت یک سال قبل از تصویب قانون هم جلسات فشردهای برای تدوین دستورالعمل جایگزین مدیریت جنگلهای کشور با حضور استادان رشته جنگل و کارشناسان بخش تحقیق و اجرا برگزار میشد، اما هنوز طرح جدیدی برای مدیریت جنگل ارائه نشده است. تنها اقدام عملی سازمان جنگلها، دریافت بودجه برای حفظ نیروهای حفاظتی است تا مانع قاچاق چوب در جنگل شود. طی یک سالونیم گذشته، سرمایهگذاریهایی که برای ورود ماشینآلات بهرهبرداری از جنگل انجام شده بود، دچار مشکل شد. تعاونیهای شکل گرفته در چارچوب بهرهبرداری از جنگل، در آستانه فروپاشی قرار گرفتند و چند شرکت بزرگ بهرهبردار جنگل هم دست روی دست گذاشتهاند تا دولت برنامه جایگزین خود برای مدیریت این اکوسیستم را اعلام کند و این شرکتها بدانند آیا امکان تداوم همکاری با دولت وجود دارد یا نه. اما گویا متولیان خیال ارائه برنامه جدید ندارند. در آخرین اظهارات مسئولان، قرار است اوایل مهر دستورالعمل جایگزین ارائه شود؛ وعدهای که پیش از این هم تکرار شده بود.
تصویب طرح تنفس کار آسانی نبود. بیش از ۶۰ سال تجربه مدیریت جنگل با تکیه بر فروش چوب، یکباره باید کنار گذاشته میشد و طرحی تهیه میشد که جنگل را بدون درآمدهای چوبی مدیریت کند. نیمی از جنگلهای ایران فاقد طرح بود و نیمه دیگر با سرمایهگذاری بخش خصوصی مدیریت میشد. بنابراین در تدوین هر طرحی باید جذابیت برای بخش خصوصی هم لحاظ میشد. تا قبل از تصویب طرح تنفس، تمام طرحهای تهیه شده برای محصولات فرعی جنگل، بدون مشتری باقی مانده بود. از سوی دیگر کسی نمیدانست چگونه باید طرحی بدون تکیه بر درآمدهای حاصل از فروش چوب برای جنگل نوشته شود، زیرا در دانشگاهها هم چنین درسی تدریس نمیشد. همه ساختارهای مدیریت جنگل بر مبنای بهرهبرداری از چوب شکل گرفته بود. به همین دلیل تصویب طرح تنفس در مجلس شورای اسلامی هم با فراز و فرودهای زیادی همراه شد. این قانون در نهایت با دخالت شورای نگهبان و اصلاح ماده ۴۸ مکرر قانون برنامه ششم تبدیل به تکلیف دولت شد تا سازمان جنگلها، مراتع و آبخیزداری کشور با ارائه برنامه جایگزین برای مدیریت عرصههای جنگلی، این اکوسیستم را از حالت تکمحصولی و تکیه بر تولید چوب خارج کند و شیوه دیگری برای مدیریت جنگل، متکی بر سایر استعدادهای این اکوسیستم برگزیند. از تاریخ تصویب طرح تنفس تاکنون بیش از یک سال و نیم میگذرد، اما هنوز جنگل طرح جایگزین ندارد. پیش از تصویب رسمی قانون هم یکسال جلسات فشرده و مداوم به منظور تدوین طرح جایگزین برای مدیریت جنگل برگزار شده بود و مسئولان سازمان جنگلها هر روز وعده میدادند بزودی این طرح جایگزین به شرکتهای بهرهبردار ابلاغ خواهد شد، اما با آنکه نزدیک به پنج سالی از بحث جدی پیرامون توقف بهرهبرداری تجاری از جنگل میگذرد، همچنان جنگل بدون طرح جایگزین باقی مانده و هنوز چشمها به درآمدهای حاصل از فروش چوب درختان شکسته و افتاده دوخته شده است.
بهانه کمبود بودجه
طولانی شدن تدوین یک برنامه جایگزین برای مدیریت جنگل، غیرعادی به نظر میرسد، زیرا حتی اگر تجربهای در این رابطه وجود نداشته باشد، حداقل باید روی کاغذ برنامهای برای دریافت نظرات اهل فن ارائه میشد. باریس مجنونیان، عضو هیات علمی دانشگاه تهران درباره دلایل طولانی شدن تدوین طرح تنفس به ما میگوید: هیچ تحرکی وجود ندارد. متولیان همه چیز را به بودجه وصل میکنند، اما به نظر من این حرف بیربطی است.
آنطور که او میگوید وقتی وظایفی برای یک دستگاه تعریف شده است با بودجه یا بیبودجه باید این وظایف انجام شود. این درحالی است که هزینه خیلی بالایی برای تهیه چنین طرحهایی نیاز نیست. مشکل ایناست نه ارادهای در این رابطه وجود دارد و نه علاقه و امیدی.
به گفته مجنونیان، در تمام بخشهای کشور کارها با آزمون و خطا پیش میرود، جنگل هم آزمون و خطاهای زیادی را از سر گذرانده است، بنابراین باید به دور از آرمانگرایی برای جنگل طرح تهیه شود.
او ضعیف شدن پرسنل سازمان جنگلها به دلیل پشت میزنشینی و وقت گذراندن برای نامهنگاریهای اداری را هم دلیل دیگری میداند که سبب شده است بدنه کارشناسی تا حدودی از اصل کار دور شود و امروز نتواند برای جنگل طرح تهیه کند. استاد دانشگاه تهران تاکید میکند: باید اعلام شود برای ده یا ۲۰ سال بعد جنگل چه برنامهای داریم. میتوانیم روی کاغذ یک هدف دور بگذاریم و به استناد آن اهداف کوچکتر برای مدیریت جنگل در نظر بگیریم. ممکن است با توجه به اینکه در کشور ما هر روز یک چیزی عوض میشود، این اهداف محقق نشود، اما به هر حال باید نقشه راهی باشد که پنج سال بعد روی هدفی که مشخص شده بر اساس دادههای جدید، مروری انجام شود. وقتی چنین هدفی وجود ندارد، فقط کارها محدود به حرف زدن میشود.
وعده اول مهر یا سرخرمن
تا امروز هر ایدهای درباره مدیریت جنگلها مطرح شده است صرفا در قالب مصاحبههایی بوده که مسئولان سازمان جنگلها با رسانهها داشتهاند و هیچ برنامهای روی کاغذ در معرض دید کارشناسان
قرار نگرفته است. اما عباسعلی نوبخت، معاون امور جنگل سازمان جنگلها در گفتوگو با ما وعده میدهد: تدوین دستورالعمل اجرایی جنگل تا پایان شهریور و حداکثر نیمه اول مهر به پایان میرسد.
آنطور که او عنوان میکند: تدوین دستورالعمل تفصیلی و نیمه تفصیلی به پایان رسیده و فقط جزئیات آن باقی مانده است. طی یک یا دو جلسه دیگر جزئیات دستورالعمل هم به پایان میرسد.
نوبخت همچنین از وعده تخصیص صددرصدی اعتبار ۷۸ میلیارد و ۵۰۰ میلیون تومانی برای تامین حقوق نیروهای حفاظتی خبر میدهد و اعلام میکند: تاکنون بخشی از بودجه که به سازمان جنگلها اختصاص یافته، براساس برشهای استانی توزیع شده است.
او درباره دلایل تاخیر در تدوین طرح جایگزین برای مدیریت جنگلهای شمال ادامه میدهد: ما شرح خدمات را به شورایعالی جنگل تحویل دادیم و این شرح خدمات در ۲۸ اسفند ۹۶ نهایی شد. البته در جریان انجام کارها ترکیب شورایعالی جنگل هم به طور کامل تغییر کرد. با این اوصاف از زمان تصویب شرح خدمات حدود پنج ماه گذشته است، اما توانستیم دستورالعمل نهایی را تدوین و به این نهاد تصمیمگیر ارسال کنیم.
نیاز به کمکهای دولتی
دستورالعمل اجرایی مدیریت جنگلها چه ویژگیهایی دارد؟ و تکلیف درختان شکسته و افتاده و عملیات پرورشی در دستورالعمل جدید چیست؟ محمدعلی معصومی، مدیرکل دفتر جنگلداری و امور بهرهبرداری سازمان جنگلها در پاسخ به این مسائل به ما میگوید: در دستورالعمل، طرح جایگزین تهیه میکنیم. این دستورالعمل طرح مدیریت پایدار جنگل است که بر اساس هفت معیار و ۶۳ شاخص تدوین شده است. برای هریک از معیارها یک کارگروه تشکیل دادیم و در هر کارگروه دو دستورالعمل نیمه تفصیلی و تفصیلی تهیه شد. به گفته او، در هفت معیاری که برای مدیریت جنگل وجود دارد، جنگلکاری و عملیات پرورشی و… گنجانده شده است. طرح بر اساس اصول علمی تهیه میشود و درآمدزایی جنگل صرفا از محل برداشت چوب نخواهد بود و از سایر استعدادهای جنگل غیر از چوب هم استفاده خواهد شد. آن طور که مدیر کل دفتر جنگلداری و امور بهرهبرداری سازمان جنگلها توضیح میدهد اگر سیاستهای سازمان تغییر کرد و بهرهبرداری از چوب را مد نظر قرار داد که این مساله داخل طرح دیده شده است. در غیر این صورت، درآمدزایی از محل برداشت قارچ، آبزیپروری، گردشگری و… انجام خواهد شد.
معصومی عنوان میکند: اگر بیلان طرح مثبت شود، برای اجرای آن مجری از بخش خصوصی میگیر یم و اگر بیلان مثبت نباشد، باید دولت به چنین طرحهایی کمک کند.
مسیری که طرح تنفس طی کرد
دولت در آذر ۹۲ «برنامه بهینهسازی پایش، حفظ، بهرهبرداری و مدیریت جنگلهای کشور» را به تصویب رساند. براساس این برنامه، بهرهبرداری چوب از طرحهای مدیریتی جنگلهای شمال باید حذف میشد. اما با این مصوبه، هیچگاه تصمیم هیات دولت به مرحله اجرا نرسید تا اینکه بحث توقف بهرهبرداری از جنگلهای شمال در قالب برنامه ششم مطرح شد و نمایندگان در جلسه علنی ۲۳ دی ۹۵ در قالب بند ۴۸ قانون برنامه ششم به توقف بهرهبرداری از جنگلها رای دادند. اما در این قانون بندی گنجانده شده بود که میتوانست به بهرهبرداری از جنگل تداوم بخشد. بر اساس یکی از بندهای ماده ۴۸ جمعآوری و بهرهبرداری از درختان جنگلی با هدف بهداشت، حفاظت و پرورش جنگل از درختان پیر، خشک سرپا، افتاده، لاپی، آفتزده و غیرقابل احیا صرفا با مجوز سازمان جنگلها، مراتع و آبخیزداری کشور مجاز اعلام شده بود. چون این بند با روح تنفس جنگل منافات داشت، با اعتراض کارشناسان مواجه شد و کار به شورای نگهبان کشید. سرانجام ماده ۴۸ قانون برنامه ششم پس از بررسی توسط شورای نگهبان مغایر با قوانین شناخته و به مجلس برای اصلاح بازگردانده شد. در نهایت ماده ۴۸ مکرر با اصلاحاتی که مد نظر مدافعان تنفس بود در ۲۶ بهمن ۹۵ به تصویب مجلس شورای اسلامی رسید و به عنوان تکلیف دولت به سازمان جنگلها ابلاغ شد. از این تاریخ به بعد هر گونه بهرهبرداری تجاری از جنگلهای شمال ممنوع اعلام شد.