در سال ۲۰۱۶ سازمان منابع جهانی نقشهای منتشر کرد که نقشهی بحران آب کشورها نامیده شد و در آن کمبود آب سالم را در کشورهای مختلف جهان مقایسه میکرد.
این نقشه به روشنی نشان میدهد کمربند مغلی-عربی که شامل کشورهای آسیای مرکزی از جمله مغولستان، افغانستان، ایران، پاکستان و شبه جزیرهی عربستان میشود، با بحران شدید آب روبهرو هستند. با توجه به برخی از عوامل میتوان استدلال کرد که این کشورها به ناحیهای تعلق دارند که به زودی با بحران کمبود آب سالم مواجه میشوند.
به گزارش ایانا از سایت هاروارد، مطالعهای که توسط مجمع بینالمللی تغییرات آبوهوایی، زیر نظر سازمان مللمتحد انجام شد نشان میدهد که از آغاز قرن بیستم دمای هوا در این ناحیه ۱ تا ۲ درصد افزایش داشته است و میتوان انتظار داشت که در دهههای آینده ۲ تا ۴ درصد دیگر نیز افزایش پیدا کند. این روند ممکن است در ۲۰ سال آینده باعث کاهش ۱۱ درصدی تولید ناخالص ملی در این منطقه شود.
منابع اصلی آب در آسیای مرکزی حوضهی دو روخانهی اصلی آمودریا و سیردریا هستند که هر دو از شاخههای دریاچهی آرال محسوب میشوند. بنابر پیشبینیها و با توجه به ذوب شدن یخچالهای کوهستانی، آب رودخانهی آمودریا در مقایسه با متوسط آب ۱۰ سال گذشته به میزان ۳۰ درصد کاهش پیدا خواهد کرد. این موضوع منجر به افزایش روانآب رودخانه در فصل بهار میشود و در نتیجه سیلهای بیشتری اتفاق میافتد و نیز در فصل تابستان میزان آب به شدت کاهش مییابد که باعث افزایش خشکسالیها میشود. نیازی به گفتن نیست که این روند کشاورزی را که مهمترین بخش کشاورزی در ازبکستان، ترکمنستان و جنوب قزاقستان است، به شدت تحت تاثیر قرار میدهد.
آیا کشورهای این منطقه برای مقابله با این سناریو آماده شدهاند؟ آیا همهی آن ها به اندازهی کافی از این مسئله آگاه هستند؟ دست کم در حوزهی عمومی هیچ نشانهای از بحث در خصوص این موضوع وجود ندارد.
کمبود آب در آیندهی نزدیک تنها بخشی از مشکلات در آسیای مرکزی است. این مشکلات شامل کمبود آب برای کشاورزی و نیز آلودگی آب آمودریا و سیردریا به خاطر سطح بالای نمک و مواد شیمیایی ناشی از آب مصرفی در کشاورزی میشود. در نتیجه ما شاهد یک بحران اجتماعی و اقتصادی در منطقهای که در پایین دست این دو رود قرار دارند و نیز کاهش کیفیت زندگی در این نواحی خواهیم بود. چرا که جمعیت با کمبود آب روبهرو میشود و مجبور میشود آبی را مصرف کند که نمک زیادی دارد.
راه حلها در سطح ملی
راه حلهای دراز مدت برای مسئلهی آب در آسیای مرکزی تا حد زیادی به رویکرد دولتهای منطقه در سطح ملی بستگی دارد. در این مورد سه عامل بنیادین وجود دارد:
نخستین عامل رویکردهای دولت برای حفظ آبهای داخلی، به ویژه در پرتوی تاثیرات تغییرات آبوهوایی بر روی در دسترس بودن آب برای مصرف خانگی و اقتصادی است. هیچ نشانهای وجود ندارد که کشورهایی که به آمودریا و سیردریا متکی هستند تلاشی برای جیرهبندی منابع آب کرده باشند. هیچ تلاشی برای یادگیری از دیگر کشورهایی با کمبود آب دستوپنجه نرم کردهاند صورت نمیگیرد. در عوض کشاورزی محلی اتلاف منابع آب را افزایش داده است. به گفتهی یکی از متخصصان محلی در ازبکستان، آروستان ژولداسوف، بیش از ۵۰ درصد منابع آب در شبکهی آبیاری ازبکستان اتلاف میشود.
استفادهی نامناسب و اتلاف منابع آب یکی از ویژگیهای کشورهای این منطقه است. به گفتهی پروفسور اولی واریس، ترکمنستان به ازای هر نفر ۵٫۵ هزار متر مکعب آب مصرف میکند که بالاترین نرخ در جهان را دارا است. این رقم چهار برابر بیشتر از سرآنه مصرف آب در آمریکا و ۱۳ برابر بیشتر از چین است. ازبکستان و قرقیزستان سالانه دو هزار متر مکعب آب به ازای هر نفر مصرف میکنند و به ترتیب در رتبهی چهارم و پنجم پرمصرفترین کشورها در جهان قرار دارند. تاجیکستان و قزاقستان نیز به ترتیب در رتبههای هفتم و یازدهم قرار دارند.
عامل دوم نرخ بالای زادولد در این منطقه است که تقاضای کلی برای آب سالم را افزایش داده است. با وجود این که بارداری در منطقه به طور مرتب در حال کاهش است، اما رشد کلی جمعیت در حال افزایش است. برای مثال در ازبکستان تعداد تولدها به ازای هر ۱۰۰ نفر، از ۳۵ نفر در سال ۱۹۹۱ به ۱۹-۲۰ نفر در سال ۲۰۱۵ کاهش داشته است، اما جمعیت ازبکستان ۱٫۵ درصد رشد داشته است. در طول ۵ یا ۶ سال اخیر نرخ رشد جمعیت سالانه در این کشور ۴۱۰هزار تا ۴۴۰هزار نفر بوده است.
بیشترین مشارکت در نرخ بالای تولد مربوط به جمعیت بزرگ مناطق روستایی در هر منطقه است. برای مثال در ازبکستان ۶۴ درصد شهروندان در مناطق روستایی زندگی میکنند. این جمعیت روستایی به شدت به کشاورزی وابسته هستند و ۹۱٫۳ درصد تقاضای آب در این منطقه را شامل میشوند. در مقایسه با این رقم بخش صنعتی و خانگی به ترتیب ۴٫۳ و ۴٫۴ درصد مصرف میکنند.
ماهیت ملکی کشورهای آسیای مرکزی سومین عامل بنیادینی است که در مشکل کمبود آب نقش ایفا میکند. شهریسازی میتواند یک راه حل برای مقابله یا کمبود آب این منطقه باشد. اما این کار نیازمند شغلهای بیشتری در بخش صنعت و خدمات است. متاسفانه سیاستهای اقتصادی معیوب در ازبکستان و ترکمنستان اجازه نمیدهد که یک اقتصاد خدمات محور در این منطقه رشد کند. هر دو کشور عناصر اقتصاد دستوری را حفظ کردهاند که با فساد بالا همراه است و مانع توسعهی کسبوکارها میشود. در ازبکستان نیز کشاورزان با مقررات اجباری تولید روبهرو هستند و دولت قیمتها را مشخص میکند که باعث کاهش انگیزه برای سرمایهگذاری در تکنولوژیهای صرفهجویی در مصرف آب شده است.
مشکل همکاری منطقهای
در چند دههی اخیر تعدادی موسسات ملی و منطقهای برای مبارزه با بحران آب تاسیس شده است. برای مثال صندوق بینالمللی برای حفظ دریاچهی آرال، کمیسیون هماهنگی آب در آسیای مرکزی و مرکز تحقیقات و اطلاعات؛ این سازمانها و نیز برای تعدادی از پروژههای مدیریت آب از آژانسها و خیرین بینالمللی از آلمان، سوئیس، آژانسهای توسعهی بینالمللی امریکایی، برنامهی توسعهی سازمان ملل، بانک جهانی، بانک توسعهی آسیایی و اتحادیهاروپا کمکهای مالی و تکنیکی دریافت کردهاند. به بیان دیگر کمبودی در منابع مالی و فکر برای حل این مشکل وجود ندارد.
اکنون زمان مطرح کردن این پرسش است که آیا این اقدامات خروجیهای موثری داشتهاند یا خیر. کمک مالی برای حفظ دریاچهی آرال صرف جلوگیری از کاهش بیشتر سطح این دریاچه شد که یکی از چهار منبع بزرگ آب در جهان است. اما بنابر اطلاعاتی که در سال ۲۰۱۶ به دست آمدند بیش از ۹۰ درصد سطح آب این دریاچه از بین رفته است.
در نتیجه میتوان گفت منابع آب این منطقه بین دو دسته از کشورها تقسیم شده است. دستهی اول کشورهایی هستند که در بالا دست رودهای اصلی منطقه قرار دارند و به همین دلیل کمبود آب را تجربه نمیکنند و دستهی دوم کشورهایی که در پایین دست این رودها قرار دارند. گروه اول کشورهای قرقیزستان و تاجیکستان هستند که بخش زیادی از قلمروشان در سرزمینهای مرتفع قرار دارد. گروه دوم که شامل قزاقستان، ترکمنستان و ازبکستان میشود که اقلیمی خشک و دشتها و بیابانهای فراوان دارند.
قرقیزستان و تاجیکستان با هم ۸۵ درصد گردش سالانهی آب رودخانهها و مخارن آب حوضهی آبریز دریاچهی آرال را شامل میشوند و تنها ۱۵ درصد آن برای سه کشور دیگر باقی میماند. اگر اعداد را به صورت منابع آب سالانه برای هر نفر تعریف کنیم، گروه کشورهای اول ۶۰۰۰ متر مکعب از آب رودخانه استفاده میکنند در حالی که گروه دوم تنها ۳۰۴ متر مکعب، یعنی ۲۳ برابر کمتر.
به نظر میرسد که با توجه به توزیع نامتناسب منابع آب میان این دو گروه از کشورها، حل مسئلهی آب در این منطقه به مشارکت نزدیکتری نیاز دارد. اما در طول ۲۵ سال گذشته سطح همکاریهای منطقهای به شدت پایین بوده است. تعارضهای منطقهای مسئله را پیچیدهتر کرده است، بهطوریکه کشورها گهگاه درگیر تعارضهای گستردهتری شدهاند. برای مثال مسدود کردن منابع گاز در مرزها و دعوا بر سر پروژههای نیروگاههای برقابی.
در زمان شوروی، مسکو بر تناسب توزیع منابع آب و انرژی در این منطقه نظارت میکرد. از یک سو برای هر کشوری سهمی از آب در نظر گرفته شده بود و مسکو تضمین میکرد که این سهمبندی رعایت شود. از سوی دیگر ازبکستان برای کشورهایی که در بالا دست قرار داشتند گاز تهیه میکرد که نیاز این دو کشور به برق را در زمستان رفع میکرد و در نتیجه نیازی به جاری شدن حجم زیادی از منابع آب را در زمستان برای تامین برق نبود. با فروپاشی شوروی و شکلگیری کشورهای مستقل هر یک از این کشورها منافع خودشان را در پیش گرفتند و در نتیجه تعادل پیشین بر هم خورد.
همچنان که مشاهده کردیم راه حلی که برای حفظ و استفادهی عقلانی از منابع آب وجود دارد مستلزم مجموعهی پیچیدهای از اقدامات در سطح ملی و منطقهای و مهمتر از آن ایجاد موسسات قدرتمند است. اگر شکلگیری موسسات در سطح ملی موفق نباشد، احتمالا نمیتوانیم شاهد ظهور موسسات توانا در سطح منطقهای باشیم. به نظر میرسد که دولتهای محلی و مردم این مناطق برای مقابله با این چالش و جلوگیری از بحران آب آماده نیستند. با توجه به وضع موجود به نظر میرسد امیدی به حل مشکل کمبود آب در این منطقه نیست؛ مگر این که اگر مردم این منطقه واقعا مشکل کمبود آب را تجربه و بتوانند دولتها را متقاعد کنند که سیاستهای قویتری اتخاد کرده و به دنبال تغییر وضعیت باشند.