تاریخ انتشار :پنجشنبه ۳ آبان ۱۳۹۷ ساعت ۰۱:۳۱
کد مطلب : 79048
تغییرات محدود و گام‌‌‌به‌‌‌گام برای تثبیت نظام اقلیمی کرۀ زمین کافی نیست. برای کاستن از خطر عبور از نقطۀ بی‌‌‌بازگشت، احتمالاً تغییرات بنیادین و سریع و گسترده لازم است.
با آشغال‌‌ جمع‌ کردن از ساحل، محیط‌‌‌‌ زیست نجات پیدا نمی‌‌‌کند
«فعال محیط‌‌‌زیست» کیست؟ کسی که پلاستیک‌‌‌به‌‌‌دست می‌‌‌رود توی ساحل و جنگل، و آشغال جمع می‌‌‌کند؟ یا فردی که از خانه با خودش ظرف به بازار می‌‌‌برد تا از پلاستیک استفاده نکند؟ یا آن‌‌‌که دائماً به مردم دربارۀ خطرات زیست‌‌‌محیطی هشدار می‌‌‌دهد؟ اگر بدانیم بیشتر از ۹۰درصد از زباله‌‌‌هایی که در محیط‌‌‌زیست رها می‌‌‌شوند محصول فعالیت صنایع بزرگ است و نه افراد، احتمالاً الگویمان در مبارزه با آلودگی کرۀ زمین تغییر می‌‌‌کند.

بیشتر بخوانید: جدی‌ترین اثرهای تغییر اقلیم در ایران

جورج مونبیو، گاردین — آیا به معجزه باور دارید؟ اگر بله، بروید انتهای صف! بسیاری از مردم فکر می‌‌‌کنند می‌‌‌توان وضع فعلی را ادامه داد، اگر ماده‌‌‌ای را جایگزینِ ماده‌‌‌ای دیگر کنیم. ماه پیش، در توییتی از استارباکس و کوستا۱ درخواست شده بود لیوان‌‌‌های پلاستیکی قهوه را با لیوان‌‌‌هایی جایگزین کنند که از نشاستۀ ذرت ساخته شده‌‌‌اند. این توییت، پیش از اینکه حذف شود، ۶۰هزار بار ریتوییت شده بود.

کسانی که از این فراخوان حمایت می‌‌‌کردند از خود نپرسیده بودند که ذرت نشاسته از کجا خواهد آمد و چه مقدار زمین برای کشت آن باید اختصاص یابد یا اینکه با انجام این کار چقدر از کشت سایر مواد غذایی کاسته خواهد شد. آن‌‌‌ها آسیب حاصل از این کشت را نادیده گرفته بودند: کاشت ذرت شدیداً باعث فرسایش خاک می‌‌‌شود و معمولاً مقدار زیادی سموم و کود کشاورزی می‌‌‌طلبد.

مشکل فقط پلاستیک نیست: مشکل فرهنگ توده‌‌‌ایِ یک‌‌‌بار‌‌‌مصرفی است. به بیان دیگر، پیروی از سبک زندگیِ چهار‌‌‌سیاره‌‌‌ای۲ در تنها سیاره‌‌‌ای است که بستر حیات است. جدای از اینکه چه چیزی مصرف می‌‌‌کنیم، حجم عظیم مصرف فراتر از توان سیستم‌‌‌های زندۀ کرۀ زمین است.

سوء‌‌‌تفاهم نشود، حرص ما به استفاده از پلاستیک یک آفت زیست‌‌‌محیطی جدی است و انگیزه‌‌‌هایی نیک در پس پویش‌‌‌هایی است که برای محدودسازی استفاده از پلاستیک انجام می‌‌‌شوند و گاهی نیز این یوش‌‌‌ها مؤثر هستند. ولی صرفاً با جایگزین‌‌‌کردن ماده‌‌‌ای، که بیش‌‌‌از‌‌‌حد مصرف می‌‌‌شود، با ماده‌‌‌ای دیگر نمی‌‌‌توانیم کاری برای بحران زیست‌‌‌محیطی انجام دهیم. وقتی من این فراخوان را به چالش کشیدم، برخی از من پرسیدند «خب پس به‌‌‌جای پلاستیک باید از چی استفاده کنیم؟»

نجات محیط ریست

 

ولی پرسش درست این است که «چگونه باید زندگی کنیم؟» گویا تفکر نظام‌‌‌مند رو به انقراض است.

بخشی از مشکل به ریشۀ این کارزارهای ضد‌‌‌پلاستیک برمی‌‌‌گردد: سریال مستند دیوید آتنبرو با نام «سیارۀ آبی ۲»۳. شش قسمت نخست این سریال روایتی قوی و منسجم دارند. ولی قسمت هفتم، که به تهدیدهای پیشِ روی موجودات شگفت‌‌‌انگیزی اختصاص دارد که این سریال به ما نشان داده است، از موضوعی به موضوع دیگر می‌‌‌پرد. می‌‌‌گوید می‌‌‌توانیم «کاری کنیم» برای جلوگیری از تخریب حیات در اقیانوس‌‌‌ها، ولی نمی‌‌‌گوید چه کاری. توضیحی در کار نیست که چرا این مشکلات پدید آمده‌‌‌اند و چه نیروهایی مسئول‌‌‌اند و چه کار می‌‌‌توانند بکنند.

میان این آشفتگی‌‌‌ها، یکی از مصاحبه‌‌‌شوندگان در این مستند می‌‌‌گوید «به نظر من، این وظیفۀ تک‌‌‌تک ماست که مسئولیت انتخاب‌‌‌های شخصی‌‌‌مان در زندگی روزمره را بپذیریم. این تنها چیزی است که از ما انتظار می‌‌‌رود». این جملات به‌‌‌خوبی نمایانگرِ باوری نادرست است که شکل بهتری از مصرف‌‌‌گرایی به نجات کرۀ زمین می‌‌‌انجامد. ولی ما با مشکلی ساختاری رو‌‌‌به‌‌‌روییم: نظامی سیاسی که در چنگِ منافع تجاری است و نظامی اقتصادی که در پیِ رشدِ بی‌‌‌انتهاست. البته که باید سهم خود در این بحران را کاهش دهیم، ولی صرفاً با «پذیرفتن مسئولیتِ» آنچه مصرف می‌‌‌کنیم نمی‌‌‌توان به مصاف این نیروها رفت. متأسفانه بی‌‌‌بی‌‌‌سی در کل، و در اینجا آتنبرو، عمداً از برخی مسائل پرهیز می‌‌‌کنند. از بسیاری جهات از دیوید آتنبرو خوشم می‌‌‌آید، ولی از محیط‌‌‌زیست‌‌‌گرایی به‌‌‌سبک او خوشم نمی‌‌‌آید. سالیانِ سال حتی نمی‌‌‌دانستیم که او محیط‌‌‌زیست‌‌‌گراست و وقتی هم بالأخره شروع به صحبت از باورهایش کرد، از به‌‌‌چالش‌‌‌کشیدنِ گروه‌‌‌های قدرتمند اجتناب کرد، یا مبهم حرف می‌‌‌زد یا به مشکلاتی می‌‌‌پرداخت که این گروه‌‌‌های قدرتمند مسئولش نبودند. این روش آتنبرو مشخص می‌‌‌کند چرا سریال «سیارۀ آبی» به برخی مشکلات آشکار اشاره نمی‌‌‌کند.

مشخص‌‌‌ترینِ این مشکلات صنعت ماهی‌‌‌گیری است که آن موجودات زیبایی که این مستند به تصویر کشیده را تبدیل به غذاهای دریایی می‌‌‌کند. این صنعت، که موتور محرکش ذائقۀ ماست و دولت‌‌‌ها نیز از آن حمایت می‌‌‌کنند، باعث فروپاشی اکولوژیکی سراسر اقیانوس‌‌‌ها شده است. با‌‌‌این‌‌‌حال، تنها مکان ماهی‌‌‌گیری، که این مستند نشان می‌‌‌دهد، جزو یک درصد مکان‌‌‌هایی است که در حال ترمیم هستند. دیدن اینکه چطور قایق‌‌‌های ماهی‌‌‌گیریِ نروژی در تلاش‌‌‌اند تا نهنگ‌‌‌های اورکا را نکشند لذت‌‌‌بخش بود، ولی مستند چیزی از این نمی‌‌‌گفت که این رفتار چقدر نادر است.

حتی مشکل زباله‌‌‌های پلاستیکی در اقیانوس‌‌‌ها نیز تا ‌‌‌حدود ‌‌‌زیادی مربوط به صنعت ماهی‌‌‌گیری است. مشخص شده که ۴۶درصد از زباله‌‌‌دانِ بزرگ اقیانوس آرام۴ را -که نمادی شده از جامعۀ یک‌‌‌بار‌‌‌مصرفیِ ما- تورهای ماهی‌‌‌گیری تشکیل می‌‌‌دهند و بخش بزرگی از ۵۴ درصد باقیمانده نیز لوازم مربوط به ماهی‌‌‌گیری است. وسایل ماهی‌‌‌گیری که به اقیانوس انداخته می‌‌‌شوند بسیار بیشتر از سایر زباله‌‌‌ها برای حیات اقیانوسی خطرناک‌‌‌اند. درست است که کیسه‌‌‌ها و بطری‌‌‌های پلاستیکی به این فاجعه دامن می‌‌‌زنند، ولی بخش عمدۀ این مشکل ناشی از جوامع جهان سوم است که سیستم دفع زبالۀ خوبی ندارند. ولی چون به این موضوع اشاره‌‌‌ای نشده است، راه‌‌‌حل را در جایی نادرست می‌‌‌جوییم.

حفاظت محیط زیست

از این گمراهی در پیداکردن راه‌‌‌حل، هزاران انحراف به وجود می‌‌‌آید. یکی از محیط‌‌‌زیست‌‌‌گرایانِ سرسخت عکسی از شاه‌‌‌میگوهایی که خریده بود را در توییتر منتشر کرد و خوشحال بود که سوپرمارکت را قانع کرده آن شاه‌‌‌میگوها را در ظرفی پلاستیکی قرار دهد که او با خودش از خانه آورده بود و نه در کیسۀ پلاستیکی و این کار خود را به حفاظت از دریاها مربوط می‌‌‌دانست. ولی نکته اینجاست که برای حیات اقیانوس، خرید شاه‌‌‌میگو بسیار مضرتر از هر پلاستیکی است که شاه‌‌‌میگوها پس از خرید درونشان قرار می‌‌‌گیرند. صیدِ میگو بالاترین نرخ صید ناخواسته را میان تمام انواع صید دارد و تعداد زیادی لاک‌‌‌پشت و سایر انواع گونه‌‌‌های در خطر حین صید میگو تلف می‌‌‌شوند. پرورش میگو هم اصلاً وضع بهتری ندارد و جنگل‌‌‌های کرنا۵ را از بین می‌‌‌برد، جنگل‌‌‌هایی که بستر زندگی هزاران گونۀ حیوانی هستند.

ما را بسیار ناآگاه به این مسائل نگه داشته‌‌‌اند. در مقام مصرف‌‌‌کننده، سردرگم و گول‌‌‌خورده و تقریباً بی‌‌‌توان هستیم و صنایع قدرتمند نقش بسیاری در قانع‌‌‌کردن ما برای قبول این موقعیت ایفا کرده‌‌‌اند. رویکرد بی‌‌‌بی‌‌‌سی به موضوعات محیط‌‌‌زیستی نیز بسیار جانبدارانه و در راستای نظامی است که می‌‌‌خواهد مسئولیت را از دوش قدرت‌‌‌های ساختاری به دوش خریداران خرد منتقل کند. درنهایت، فقط زمانی می‌‌‌توانیم تغییراتی معنادار ایجاد کنیم که شهروندانی باشیم که فعالیت سیاسی می‌‌‌کنند.

پاسخ به پرسش «چگونه باید زندگی کنیم؟» «ساده» است. ولی ساده‌‌‌زیستن خیلی پیچیده است. در رُماندنیای قشنگ نو۶ از آلدوس هاکسلی، حکومتْ تمام ساده‌‌‌زیستان را قتل‌‌‌عام کرده است ولی اینک نیازی به این کار نیست: امروزه به‌‌‌راحتی می‌‌‌توان اینان را به حاشیه راند و نادیده گرفت و به آن‌‌‌ها توهین کرد. ایدئولوژیِ مصرف چنان شایع است که نامرئی شده است: استخری از پلاستیک است که درونش شنا می‌‌‌کنیم.

سبک زندگیِ تک‌‌‌سیاره‌‌‌ای فقط به معنای کاستن از مصرف شخصی نیست، بلکه به معنای بسیج عمومی علیه نظامی است که موج عظیم زباله را تشدید می‌‌‌کند. یعنی مبارزه علیه قدرتِ شرکت‌‌‌های بزرگ و به‌‌‌چالش‌‌‌کشیدنِ نظامِ رشدمحور و جهانخواری که به آن می‌‌‌گوییم نظام سرمایه‌‌‌داری.

مقاله‌‌‌ای ماه گذشته دربارۀ زمین گلخانه‌‌‌ای و انتشار گازهای گلخانه ای منتشر شده که دربارۀ سوق‌‌‌دادن کرۀ زمین به وضعیت اقلیمی جدید و بازگشت‌‌‌ناپذیر هشدار می‌‌‌دهد. چنین نتیجه‌‌‌گیری کرده‌‌‌اند «تغییرات محدود و گام‌‌‌به‌‌‌گام برای تثبیت نظام اقلیمی کرۀ زمین کافی نیست. برای کاستن از خطر عبور از نقطۀ بی‌‌‌بازگشت، احتمالاً تغییرات بنیادین و سریع و گسترده لازم است.»

لیوان‌‌‌های یک‌‌‌بار‌‌‌مصرفی که از ماده‌‌‌ای جدید ساخته شده‌‌‌اند، نه‌‌‌تنها یک ناراه‌‌‌حل بلکه استمرار مشکل‌‌‌اند. دفاع از سیاره یعنی تغییر دنیا./ساحت زیست

پی‌‌‌نوشت‌‌‌ها:

• این مطلب را جورج مونبیو نوشته است و در تاریخ ۶ سپتامبر ۲۰۱۸ با عنوان «We won’t save the Earth with a better kind of disposable coffee cup» در وب‌‌‌سایت گاردین منتشر شده است. وب‌‌‌سایت ترجمان آن را در تاریخ ۱ آبان ۱۳۹۷ با عنوان «با آشغال جمع‌کردن از ساحل، محیط‌‌‌‌زیست نجات پیدا نمی‌‌‌کند»‌‌‌ و ترجمۀ بابک طهماسبی منتشر کرده است.

•• جورج مونبیو (George Monbiot) نویسندۀ کتاب‌‌‌های پرفروش وحشیانه: تغییر زمین، دریا و زندگی انسانی (Feral: rewilding the land, sea and human life) و عصر توافق: مانیفستی برای یک نظم جدید جهانی (The Age of Consent: A Manifesto for a New World Order) است. آخرین کتاب اوچطور در این مخمصه گرفتار شدیم: سیاست، برابری، طبیعت (How Did We Get into This Mess? Politics, Equality, Nature) نام دارد.

[۱] دو شرکت تولیدکنندۀ قهوه، با کافی‌شاپ‌های متعدد در سراسر جهان [مترجم].

[۲] four-planet lifestyle: اشاره به این نکته که اگر تمام انسان‌های روی زمین بخواهند به اندازۀ شهروندان آمریکا مصرف کنند، برای تأمین نیازهایشان به چهار سیاره به اندازۀ زمین نیاز خواهیم داشت [مترجم].

[۳] Blue Planet II

[۴] Great Pacific Garbage Patch: چرخاب زبالۀ اقیانوس آرام بزرگ‌ترین زباله‌دان آبی از شش زباله‌دان بزرگ در اقیانوس‌هاست. وسعت آن سه برابر کشور فرانسه تخمین زده می‌شود و برآورد شده است که حداقل ۸۰ هزار تن پلاستیک در آن باشد [مترجم].

[۵] Mangrove forests: جنگل‌های مانگرو در سواحل مناطق گرمسیری رشد می‌کنند و دو گونۀ مشهور حرا و چندل دارند [مترجم].

[۶] Brave New World

https://zistonline.com/vdch6vnq.23nwkdftt2.html
ارسال نظر
نام شما
آدرس ايميل شما