استقبال از طرح مدارس طبیعت در شرایطی که شهرنشینی وجه غالب زندگی انسان امروزی است، جای بسی خشنودی دارد. تعداد مدارس طبیعت در ایران از ۶۰ گذشت و امروز همزمان در کاشان و لاهیجان دو مدرسه طبیعت رسماً آغاز به کار می کنند.
به گزارش زیست آنلاین، انسان قبل از ورود به دنیای متمدن برای میلیونها سال به عنوان شکارچی- گردآورنده در آفریقا زیسته است. سرزمینی که درختانش با فاصله از هم قرار دارد، بین آنها را علف میپوشاند و اینجا و آنجا در آن بیشههایی از درختچهها و بوتههای بلندتر روییده است. از قدیمیترین تاریخ خروج ما از آفریقا و گستردن در سراسر جهان بیش از ۵۰ هزار سال میگذرد اما از زمان ترک شیوه زندگی شکارچی-گردآورندگی و ورود به تمدن بیش از ۱۵ هزار سال نمیگذرد. نکته درخور توجه آن است که انسان هنوز آن زیستگاه را به قوت در خود دارد و روحیه، رفتار و زیباشناسیاش به شدت تحت تأثیر آن است. تا جایی که پارکها، قصرها و معابدش را در چنین چشماندازهایی برپا میکند.
اما چنین حافظهای از زیستگاه از کجا میآید؟ این بحثی مفصل است، اما همینقدر اشاره میشود که اگرچه در ما و بسیاری از جانوران حک شدن خصوصیات زیستگاهی محدود به دوران کودکی است اما تأثیر آن برای همه عمر ماندگار است. کودک انسان تا سنین ١١، ١٢ سالگی به خصوصیات معینی از طبیعت پیرامون که رگههایی از شباهت به زیستگاه اجدادیاش داشته باشد گرایشهای مثبت و منفی نشان میدهد، مثلاً به حرکت آب، باد، ابر، موج، درختان و حیوانات توجه ذاتی دارد، از ارتفاع، تاریکی، موجودات مارمانند و عنکبوت میترسد، از مردار و چیزهای متعفن پرهیز میکند و چشماندازهای پرگل با درختان فاصلهدار، یعنی چیزی شبیه به همان سرزمین اجدادیاش را دوست دارد.
اما این گرایشهای ذاتی در کودکی هنوز گنگ و نادقیقاند و شکل نهایی خود را در ترکیب با تجربیات بزرگسالان همراه، یعنی والدین یا مربیان، پیدا میکنند. نتیجه این ترکیب آن میشود که کودک، بسته به واکنش همراهان بزرگسالش نسبت به این عناصر طبیعت، در آینده فردی علاقهمند به محیطهای بیرون، دوستدار گیاهان و حیوانات، خلاق، ریسکپذیر و آماده برای تجارب مختلف باشد و از چیزی ترس یا پرهیز غیرمتعارف نداشته باشد و یا اینکه گریزان از طبیعت، محافظهکار و ریسکگریز و بیش از حد محتاط باشد و از هر جنبندهای پرهیز کند. باید در نظر داشت که کودکی یک دوره حساس و گذرا با تأثیر ماندگار است. یکی از شروط آنکه نسل آینده نسلی خلاق، فعال، شاد و علاقهمند به طبیعت باشد آن است که کودکان در بازه زمانی پیش گفته(تا ۱۱ ، ۱۲ سالگی) طبیعت را تجربه کنند. مفهوم مدرسه طبیعت میتواند راهی برای رسیدن به این دستاورد باشد.
مبنای شکلگیری مدارس طبیعت چیست؟مدارس طبیعت بر مبنای دو ایده کلی شکل گرفتهاند، یکی شیوه آموزش و تربیت نوع نگاه کودکان است و دیگری نحوه تعامل کودکان با طبیعت. درخصوص ایده اول باید گفت که در سیستم آموزشی رایج و مدارس عادی معمولاً راهحلها به کودک آموزش داده میشود، به این معنی که مسئله برای کودک طرح میشود و راهحل آن مسئله نیز به او یاد داده میشود. اما در مدارس طبیعت این اتفاق نمیافتد و به کودک اجازه و فرصت داده میشود تا راهحلها را «کشف کند». درحقیقت کودک میآموزد که چگونه از روشهای نظاممند برای کشف راهحلها استفاده کند.
نکته بعدی در مورد ایده دوم شکلگیری مدارس طبیعت است. این ایده بر مبنای پیوند دیرینه بین انسان و طبیعت استوار است. درواقع از پاسخی که انسان به محرکهای طبیعی میدهد برای تحریک کنجکاوی کودک استفاده میشود و او را وادار میکند که برای ارضاء حس کنجکاوی خود در پی راهحلها بگردد.
تفاوت مدرسه طبیعت با مدرسه عادی در این است که در مدرسه عادی دانشآموزان سر کلاس درس مینشینند و آموزش میبینند اما مدرسه طبیعت یعنی فراهم کردن امکانی برای بودنِ در طبیعت برای کودکان تا ۱۲ سال. مدرسه طبیعت میتواند هر جایی باشد که این نیاز را برآورده کند.
آنچه مدرسه طبیعت میخواهد آن است که:*امکان بازی، تخیل و کاوش شادمانه و رها برای کودکان در محیطی امن و سالم فراهم شود.
*به تحقق استعدادهای حسی، حرکتی، عاطفی و شناختی کودکان از طریق فراهم آوردن امکانات لازم کمک شود.
*مهارتها و سازگاریهای اجتماعی کودکان از طریق بازیها و فعالیتهای جمعی در طبیعت تقویت شود.
*عشق به طبیعت در نهاد کودکان پرورده شود.
و از این طریق به تربیت نسلی از شهروندان خلاق، سرزنده و شایسته زمین کمک رساند.
اما آنچه مدرسه طبیعت نمیخواهد آن است که:*نمیخواهد کودکان در زمینه طبیعت و محیطزیست آموزش ببینند. معلوم شده که اینگونه آموزشها در رویکرد و رفتار بزرگسالی آنها نسبت به محیطزیست تأثیر معنیداری ندارد. به کودکان همانقدر میتوان چنین آموزشهایی را داد که به ضبط صوت.
*نمیخواهد به کودکان مفاهیمی انتزاعی مثل گرم شدن زمین، کاهش تنوع زیستی، آلودگی و مانند آن گفته شود. کودکان در این سنین قدرت درک مفاهیم انتزاعی را ندارند.
*نمیخواهد کودکان در معرض اخبار ناگواری مثل شکار، کشتار، از بین رفتن جنگلها و امثال آن قرار بگیرند. کودکان تحمل هضم اینگونه اخبار ناگوار را ندارند و واکنش طبیعی آنها ترس، یأس و دوری از طبیعت خواهد بود.
برای کودک در مدرسه طبیعت هیچگونه بازی از قبل طراحی شدهای وجود ندارد و هیچگونه کارگاه موضوعی بهعنوان برنامه مدرسه اعلام نمیشود. در این مدارس تسهیلگر در کنار کودک قرار میگیرد که نقش او آموزش به کودک نیست بلکه صرفاً به این منظور حضور دارد که ارتباط بهتری بین کودک و محیط اطرافش برقرار سازد. تسهیلگر در کار کودک مداخله نمیکند مگر در مواردی که خطر جانی برایش داشته باشد. درواقع او به کودک اجازه میدهد که هر چیزی را تجربه کند.
دلیل استقبال از طرح مدرسه طبیعت این است که کودکان در محیطهای شهری از طبیعت دور افتادهاند و پدر و مادرها این انگیزه را پیدا کردهاند که کودکانشان شکل متفاوتی از آموزشی که خودشان تجربه کردهاند را تجربه کنند.
سازمان حفاظت محیط زیست و سازمان آموزش و پرورش نیز از این طرح حمایت کردهاند و درخصوص تأسیس مدارس جامع محیط زیستی (مدارس جم) در زمان مدیریت محمد درویش، مدیرکل سابق دفتر مشارکتهای مردمی تفاهمنامهای امضاء کردهاند و قرار است که علاوه بر مدارس طبیعت، مدارس جامع محیط زیستی نیز تأسیس شوند. همچنین تفاهمنامه دیگری به امضاء رسیده مبنی بر آنکه در مدارس عادی بچهها حداقل هفتهای نیم ساعت طبیعت را بلاواسطه و بهطور مستقیم تجربه کنند. البته این ایده هنوز اجرایی نشده است اما خوشبختانه در نوبت انتظار است.
تفاوت کودکان در مدارس طبیعت با کودکان در مدارس عادی چیست؟در مجموع باید گفت، تفاوت کودکی که از مدرسه طبیعت فارغالتحصیل میشود با کودکی که در مدرسه عادی درس میخواند در این است که در مدرسه طبیعت، کودک علاوه بر درسهای رایج مثل فیزیک و ریاضی و ... شیوه برخورد با حل مسائل را آموزش دیده است و نسبت به طبیعت دیدگاه معتدلی پیدا کرده است. او یاد میگیرد که نه نسبت به طبیعت احساساتی باشد و نه دست به تخریب آن بزند، بلکه از طبیعت به اندازه نیازش بهرهبرداری کند و این نیاز را بهشکل پایدار و درستی حفظ کند.
در نظام فعلی آموزشی رایج کشور، شیوه حل مسئله شاید یکی از مهمترین معضلات ما باشد. چراکه ما اساساً جوابها را به کودکان آموزش میدهیم بدون آنکه راه رسیدن به آن جوابها را به آنها بیاموزیم. درحقیقت میتوان گفت که در مدارس عادی به کودکان به جای علم، دانش آموزش داده میشود. علم روشی است برای پاسخ دادن به سؤالات کودک، اما ما مستقیماً پاسخها را در اختیار او میگذاریم و تنها دانش به او ارائه میکنیم. در حالی که ما باید به کودک آموزش بدهیم که چگونه بهشکل نظاممند فکر کند و خودش پاسخ سؤالاتش را بیابد./ منبع: سینا پرس