زیست آنلاین: نظام سرمایه داری و سوسیالیسم هر دو مدعی هستند که آن دیگری مخرب محیط زیست است گفتگویی با بررسی این ادعاها توسط صاحبنظران این حوزه ارانه می گردد
به گزارش زیست آنلاین، آنچه که نظام سرمایه داری برای زمین و محیط زیست باقی گذاشته است جز تخریب و انواع بحران های محیط زیستی نیست. امروز این نظام که بر طبل تولید و سود بیشتر می کوبد سبب شده است تا با انتشار گازهای گلخانه ای بیشتر، گرمایش جهانی به عنوان یکی از مهمترین بحران های محیط زیستی امروز باشد. بحران زباله نیز ناشی از دفع پسماندهائی است که ناشی از این تولید بی رویه برای رشد بیشتر اقتصادی است.رشدی که نتوانسته است رفاه بیشتر بشر را سبب شود. اما آیا این برداشت از شرایط فعلی اقتصادی و محیط زیستی جهان درست است؟ طرفداران اقتصاد بازارمحور بر این نظر هستند که این روایتی نادرست از اوضاع جهان است و راوی آن سوسیالیست ها و دولت های اقتدارگرا هستند.
شهرام اتفاق و محمد رضا جعفری در دومین نشست از سلسله نشستهای بحران محیط زیست : سرمایه داری یا سوسیالیسم ضمن بیان مطالب فوق مباحث میزگرد اول (بحران محیط زیست : سرمایه داری یا سوسیالیسم -بخش اول ) را ادامه داده و با تبیین نقطه نظرات خود شواهدی را برای روشهای مدیریت محیط زیست در نظام های سرمایه داری و سوسیالیسم ارائه دادند. زیست آنلاین شما را به شنیدن فایل صوتی قسمت دوم این نشست دعوت می کند.
گزیده ای از صحبت های محمد رضا جعفری در این میزگرد:
- بحران محیط زیست معاصر را میتوان به افزایش گازهای گلخانهای در جو و گرمایش جهانی، بحران منابع و بحران زباله تقسیم کرد.
- مطالعات و مدلسازیها نشان میدهد ادامهی روند فعلی تولید و مصرف حتی با اِعمال سخت گیرانهترین قوانین و مالیاتها بر مصرف و کربن امکان مقابله با بحران پیشگفته میسر نیست.
- به عنوان نمونه در بحث گرمایش جهانی، سرمایهگذاری و تولید نفت به عنوان اصلیترین عامل انتشار گازهای گلخانهای نه تنها کاهش نداشته که تا سهدههی آینده که حیاتیترین زمان برای ثابت نگه داشتن دمای کره زمین است با افزایش قابل توجه مواجه خواهد شد.
- در مورد بحران زباله پیشبینی میشود حجم زباله تولیدی تا سال 2050 چهار برابر شود.
- از سوی دیگر علیرغم معاهدات بینالمللی، در چند سال گذشته، نه از حجم تخریبهای محیط زیستی کاسته شده و نه از انتشار گازهای گلخانهای. رکوردها نیز شکسته شده است.
- بدون تغییر زیربنایی در مولفههای ساختار سودمحور اقتصادی که نیاز به رشد ثابت و درنتیجه کار بیشتر و ورود منابع طبیعیِ بیشتر به فرآیند تولید است نمیتوان امید به تغییر در کلیت بحران محیط زیستی داشت.
- فرایند سودمحور با الزام به رشد، به دنبال منابع ارزان و بیشتر و بازار مصرف بیشتر هرچه گستردهتر دست به دستاندازی و تخریب طبیعت در همهی کشورها به ویژه کشورهای پیرامونی زده است.
- هزینهی آنچه توسعهی پایدار در کشورهای توسعه یافته غربی خوانده میشود از طریق نوعی تقسیم کار بینالمللی، به عنوان مثال با انتقال صنایع آلاینده یا توافق تجارت آزاد برای تامین مایحتاج کشورهای اروپایی، تامین شده است.
- تولید و رشد بیشتر برخلاف ادعای اقتصاددانان راستگرا به معنای رفاه بیشتر نیست. برای نمونه میتوان به آمار سازمان آکسفام پیرامون افزایش نابرابری در سطح جهان رجوع کرد.
- در کنار این بخش عظیمی از توان تولید صرف تولید کالاهای غیرضروری و بیدوام میشود. تبلیغات و تجارت آزاد، بازار مصرف این کالاها را مهیا میکند.
- بحران منابع در همهی تاریخ وجود داشته و منجر به از بین رفتن تمدنهای بسیاری شده است (کتاب تلهی پیشرفت). امروزه این بحران در مصرفی که باعث تخطی از مرزهای پایداری زمین (Over Shoot Day) شده خود را نشان میدهد. بحرانی که وسیعتر از همهی دورانهاست. اگر همهی دنیا مانند غرب مصرف کنند هرسال منابعی اندازهی 2.8 کره زمین نیاز است.
- برخلاف ادعاها، مدلسازیها نشان میدهد با ادامهداشتن شیوهی تولید و مصرف سرمایهداری، امکان تفکیک رشد اقتصادی از منابع ورودی وجود ندارد و وضعیت سال به سال وخیمتر خواهد شد.
- مصرف منابع از سال 1970 تاکنون 94درصد رشد داشته است.
- در واقع بدون در نظر گرفتن کلیت ساختار و منطقی که آن را به پیش میراند، اصلاحات جزئی از طریق قانونگذاری و افزایش سطح فناوری تغییری در وضعیت بحرانی ایجاد نخواهد کرد.
- پارادوکس جونز نشان میدهد افزایش سطح فناوری و بهرهوری نه تنها به کاهش مصرف مواد اولیه منتهی نشده که منجر به افزایش مصرف مواد اولیه میشود.
- در نتیجه هم برای رسیدن به رفاه و عدالت اجتماعی و هم کاستن از دامنههای بحران محیط زیست نیاز به تغییری رادیکال در شیوهی تولید و یک انقلاب زیستمحیطی جهانی نیاز است. تبدیل اقتصاد کمی به کیفی.
- دموکراسی اصل اساسی و اولیه برای چنین تغییری است. دموکراسی مشارکتی و افقی در هر دو ساحت اقتصادی و سیاسی و در همهی سطوح محلی، منطقهای و ملی
- اولویتبندی تخصیص منابع برای تولید کالاهای ضروری و عمومی باید از طریق مباحثات دموکراتیک صورت گیرد.
- چنین تغییر اساسی و جهانی را میتوان به کمک گرایش اکوسوسیالیستی آغاز کرد.
گزیده ای از صحبت های شهرام اتفاق در این میزگرد:
- ما با دو نوع خطای سهوی یا عمدی مواجه هستیم: برخی از طرفداران نظام بازار و سرمایه داری، سهواً یا عمداً ادعا میکنن که اساساً مشکل یا بحرانی در محیط زیست وجود ندارد و همهچیز عادی است یا دعاوی محیط زیستی، فقط یک ادعای دروغین متعلق به چپهاست. انکار تغییرات اقلیمی و گرمایش زمین نمونه هایی از این رویکرد است. در سوی دیگه برخی از طرفداران سوسیالیسم هم سهواً یا عمداً جوری اوضاع جهان را وانمود میکنند که گویی دنیا در حال نابودی کامل است و آخرالزمان شده و تنها چاره کار سوسیالیسم است و به محض اینکه نظام سوسیالیستی مستقر شود، تخریب های محیط زیستی متوقف خواهد شد و دنیا بهشت میشود.. ما بحران محیط زیستی داریم اما این به معنی این نیست که دنیا به آخر رسیده. واقعیت این است که تا همین پنجاه سال پیش، موضوع محیط زیست هنوز برای بشر جدی نشده بود ، به طوری که اولین نشست بین المللی درباره محیط زیست، سال 1985 برای لایه اوزون تشکیل شده بود. منظورم این نیست که بحران محیط زیستی را جدی نگیریم. اما منظورم این است که بشر هنوز فرصت های زیادی را برای پشت سر گذاشتن این بحران دارد.
- از جمله دستآوردهای شگرفت در مسیر فائق آمدن بر بحرانهای محیط زیستی، ظهور پدیدهی «گسستگی انرژی Energy Decoupling » و «گسستگی کربن Carbon Decoupling » است. یعنی در گذشته تولید هر واحد کالا یا هر واحد رشد اقتصادی منجر به مصرف مقدار متوازنی از انرژی و انتشار مقدار متوازنی آلاینده می شد. اما الان این روند در کشورهای توسعه یافته متوقف یا معکوس شده و کشورهای در حال توسعه هم به تدریج از این رویکرد پیروی می کنند. این تحولات حاصل مجموعه عظیمی از اقدامات محیط زیستی در جهان است. از جمله در گذشته بیش از 90 درصد برق جهان از محل احتراق سوخت فسیلی تولید می شد ولی الان این نسبت به شدت کاهش پیدا کرده و برق با استفاده از منابع پاک تولید می شود.
- در عصر هجر هم افزایش رشد اقتصادی منجر به افزایش مصرف سنگ شده بوده بود، اما به قول دکتر شمس بزرگوار، عصر هَجَر به این دلیل خاتمه نیافت که هجر یا سنگ تمام شد. بلکه به این دلیل تمام شد که انسان های اولیه منابع جدیدی مثل فلزات را برای ساخت ابزار و تجهیزات یافتند و آن ها را جایگزین کردند. همچنان که ما امروز شاهد کاهش روز افزون اهمیت نفت در دنیا هستیم و میدانیم که مواد جدیدی مانند لیتیوم مورد نیاز باتری ها در دنیا داره اهمیت پیدا میکنند به بیان دیگر، مواد تجدیدناپذیر قبلی تمام نشدند، اما اهمیت خودشان را رفته رفته از دست میدهند و منابع تجدید ناپذیر جدیدی اهمیت پیدا می کنند.
- اما در نظام بازار آزاد، تولید ثروت در گرو تولید کالایی است که منجر به صرفه جویی در مصرف منابع شود، چون در نظام بازار مصرف کننده حق انتخاب را دارد، اما در نظام سوسیالیستی وضع به گونه ی دیگری است. آقای گورباچف، رهبر شوروی سوسیالیستی در سال 1987 اوضاع یک کشور سوسیالیستی را اینچنین برای ما توضیح داده بودند: (عین متن از کتاب ایشان می خوانم):
کارگر یا کارگاهی که بیش از همه، نیروی کار، مواد، و پول به مصرف میرساند، به سادگی بهترین تلقی میشد. درحالیکه طبیعی است که تولیدکننده باید مصرفکننده را «راضی» کند، اما در کشور ما، مصرفکننده بهطور کامل به رحم و شفقت تولیدکننده وابسته بود، و میبایست بدانچه تولیدکننده تمایل به عرضهی آن میداشت، بسازد . . . ما از سایر کشورهای پیشرفته، در تولید یک واحد، مقدار بیشتری مواد خام، انرژی و سایر وسایل تولید را مصرف میکردیم و هنوز هم مصرف می کنیم.
- دوستان چپ ما ادعا می کنند که اگر یک تولیدکننده، از محل تولید و فروش یک محصول ثروت مند شود، آن شرکت یا سهامدارانش، به نسبت ثروتی که به دست آورده اند مسئول تخریب محیط زیست هستند. به همین دلیل تولید ثروت نکوهش می شود. خب این نظام استدلالی هم اشکالات متعددی دارد:
این ادعا صحیح است که تولید هر یک واحد کالا می تواند منجر به مقدار مشخصی تخریب محیط زیست شود.
این ادعا هم موجه است که تولید هر کالا می تواند تولیدکننده کالا را مقداری ثروتمندتر کند.
اما این مقدمات به این معنا نیست که ثروت بیشتر معادل و متناظر با تخریب محیط زیست بیشتر است.
در واقع نه تنها هر یک واحد تولید ثروت معادل یک واحد تخریب محیط زیست نیست، بلکه در غالب موارد برعکس است. به طوری که یک تولیدکننده ممکن است موفق به طراحی انژکتوری شود که مصرف سوخت را 20% درصد کاهش می دهد و از این راه ثروت تولید کند و ثروت مند شود. یک تولیدکننده لوازم خانگی با کاهش مصرف برق 40 درصدی در محصولات خودش میتواند ثروت بیشتری تولید کند. یک شرکت فروش آنلاین کالاها از این جهت مورد استقبال مشتریان قرار می گیرد که در امر «جستجو و انتخاب کالاها»، صرفه جویی زیادی ایجاد می کند. بنابراین تولید ثروت بیشتر همواره متکی به ایده ای است که منجر به صرف انرژی کمتر و تخریب محیط زیست کمتر شود. در حالی که در درون یک نظام سوسیالیستی ، همچنانکه آقای گورباچف توضیح دادن، سازوکارهایی وجود دارد که باعث می شود در تولید هر واحد کالا، مقدار بیشتری مواد خام، انرژی و سایر وسایل تولید مصرف شود.
- وقتی من با مصرف بنزین در خودروی خودم هوای شهر را آلوده میکنم، تفاوتی نمی کند که بنزین خودروی من توسط شرکت نفتی اکوینور در کشور سرمایه داری نروژ تولید شده باشد یا شرکت پترولئوس در کشور سوسیالیستی ونزوئلا آن را تولید کرده باشد. دوستان چپ ما مثلن آلایندگی هر لیتر سوخت فسیلی را در کل تولیدات یک شرکت نفتی ضرب می کنند و از این مقدمات این نتیجه را می گیرند که شرکت مزبور مسئول کل آن حجم از آلایندگی است و نقش مصرف کننده و تقاضای بازار را به کلی فراموش می کنند.
- جان بلامی فاستر مارکسیست و بوم شناس مشهور، در نوشته های خودش به یک بحران محیط زیستی شامل کاهش مواد مغذی در خاک و کمبود کود در طی سالهای 1830 تا 1870 اشاره می کند چرا که کودهای طبیعی دیگر پاسخگوی نیاز صنعت کشاورزی نبود. اندکی بعد تولید کودهای پتاسیمی و غیره در آلمان و انگلستان، بحران را کمبود کود را حل کرد. در 1894 انگلستان با بحران محیط زیستی جدید افزایش کود اسب مواجه شد. تردد ۱۱۰۰۰ کالسکه ی اسبی، چند هزار اتوبوس اسبکش که هر کدام به ۱۲ اسب در روز نیاز داشتند و در مجموع تردد سرسامآور ۵۰ هزار اسب در شهر لندن، تجمع حجم عظیمی از فضولات این حیوانات را در خیابان های شهر در پی داشت. همان سال جزییات این بحران در نخستین کنفرانس بین المللی برنامه ریزی شهری در نیویورک مطرح شد و هیچیک از صاحبنظران، راهکاری برای برون رفت از این بحران سراغ نداشتند. ۱۴ سال پساز برگزاری این کنفرانس، شرکت فورد، تولید خودروهای خود را در دیترویت آمریکا آغاز کرد و خودروی با سوخت فسیلی مشکل محیط زیستی قبلی را حل کرد. امروز هم جهان در حال حل و فصل مسئله آلایندگی سوخت فسیلی است
زیست آنلاین شما را به شنیدن فایل صوتی این میزگرد دعوت می کند.