زیست آنلاین :حفظ محیط زیست ومائده های طبیعی صحنه ای آرام وبدون مناقشه نیست.
یک کنشگر این حوضه ویا یک دلبسته طبیعت میتواند دلایل متعددی درضرورت حفظ نظامات زیستی ارایه کرده که همگی از پشتوانه های اخلاقی ودانشی محکمی برخوردار بوده ولی با این وجود او مجبوراست دعوای خود را در نه در یک فضای طبیعی تجریدی بلکه درجهانی واقعی که مملو از نظامات سیاسی ،اقتصادی ،اجتماعی وحقوقی است مطرح کند.همین بزرگترین چالش او وموجودیتهایی است که به دفاع از آنها برخاسته است
اجتماعات انسانی در زیست خودلاجرم از منابع طبیعی مصرف کرده وآلودگیهایی را برجای خواهندگذاشت ولیکن درجوامع سنتی وماقبل صنعتی معمولا این برداشتها وانباشتها درنرخی پایینتر ازتوان زایابی ومتناسب با قوت خودپالایی طبیعت قرارمیگرفت .این مدرنیته بودکه منجربه نوعی حضور متفاوت انسان واجتماعات اودرصحنه گیتی شدواین دگرگونی نه باید صرفا درظهور قدرت مهیب تکنولوژی وساختاربندیهای سیاسی خلاصه کردبلکه یکی ازمهمترین وتاثیرگذارترین این عرصه های تحول اقتصاد بود.
دراین اقتصاد دگرگون شده ماشاهد اراده جدی به تولید انبوه والقای مصرف افسارگسیخته به جامعه تامرزهای ظهور یک بحران جدی درکاهش روبه اتمام منابع طبیعی وتحقیر فضای زمین برای تحمل آلودگیهای حاصل ازآن بوده ایم .لذابشر امروز بایکی از سخت ترین گزینشهای خود مواجه گردید .نجات محیط زیست وتلاش واقعی برای حفظ وترمیم آن تهدیدات جدی برای اقتصادی درپی خواهد داشت که اساس شکل گیری وادامه حیات آن غارت وآلودگی منابع طبیعی بود.
بطورمشخص درکشورما،هرگونه هشدار وتلاش برای ماندگاری ساختارهای طبیعی وزیستارهای حیاتی با واکنش گروههایی مواجه خواهد شد که منافع اقتصادی ویا معیشت انها در گروه بهره کشی غیراصولی از این موجودیتهای روبه زوال است.بطوریقین بار مسیولیت این تقصیر به عهده کسانی است که با سیاست گذاریهای نادرست وبعضا آلوده معیشت مردم را درنرخ های بالاتر از پایداری طبیعت وتوان اکولوژیک سرزمین طراحی وجایگذاری کرده اندیا ثروت اندوزانی که بدون کمترین نگرانی ازبنیه محدودطبیعت قصد آن کرده اند که تمام منابع تجدیدپذیر وحتی تجدید ناپذیر را تبدیل به وجه رایج درکیسه های بی انتهای خویش نمایند.ولی ظنز تلخ ماجرا انجاست که کسانی که خبر ناخوشی طبیعت را آورده خود ملزم به چاره جویی وارایه راهکار برای نجات همزمان اقتصاد ومحیط زیست میشوند .
شاید برخی از این عقیده جانبداری کنند که وظیفه کارشناسان محیط زیست ،منابع طبیعی ویا کنشگران صرفا بازگویی مکرر اینگونه مخاطرات و برآوردن بانک هشدار در گوش بخشهای مختلف جامعه است وچاره جویی این مشکلات را باید به مسببین آنها واگذار نمود ولیکن باید پذیرفت که نهاد سیاست واقتصاد آنقدر گنگ ودرگیر تقسیم ماترک طبیعت شده اندکه به هشدارهایی که بعضا عوارض آن در سالیانی دورتر بروزخواهد کرد، توجهی نشان نخواهند داد ولذا گاه این وظیفه گفتمان محیط زیستی است ضمن یادآوری دردها با ارایه نسخ درمانی ازحالت انفعال وانتقاد صرف خارج شده وطرف مقابل راعملا به بحث وچاره اندیشی دعوت کند.
سالیانی است که بحث اقتصادهای سبز وبوم سازگار طرح ومورد تحلیل واقع شده وهدف آن جستجوی راههای میانه ای برای حفظ بنیادهای زیستی زمین در جنب ملاحظات اقتصادی است قطعا چنین عرصه تعاملی خودمی تواند به محلی برای مناقشه وسهم خواهی بیشتر برای دوسوی ماجراتبدیل شود که وقایع نگاری ،,ویامرزبندی و قضاوت آن قصد این نوشتار نیست بلکه میخواهیم صرفا بایادآوری چند واقعیت ذیل نگاهی از پنجره یک دوستدارطبیعت به اقتصادداشته باشیم.
۱- جهان اقتصاد باید بپذیرد که طبیعت کالایی رایگان ،نامحدود ومتعلق صرف به انسان ویا نسل متصرف آن نیست .
۲-تمدن انسانی منحصر به دوران مدرن نیست بلکه بشر زیستی بمراتب طولانی تر را درپیشینه خود دارد وازقضا آنکه همان زیست کارنامه تقریبا موفقی هم در نگهداشت ثروتهای زمین ،سازگاری با طبیعت وپیشکش آن به نسلهای پس از خودداشته است ولذا کنکاش در تاریخ ایشان وتقاضای بهره مندی از تجربیات اآنها که مستلزم کرنش وخضوع دنیای تکنیکی درمقابل پیشینیان وجوامع ساده انگاشته کنونی بوده ضرورتی انکار ناپذیراست.
۳-اقتصاد کلان نشان داد که تنها درجهت انباشت ثروت در بخشی از جامعه وسرعت بخشیدن به مصرف مخرب گام برمیدارد ،رجعت به اقتصادهای خرد وتکنیکهای کوچک وساده متصل به آنها ،میتواند در برخی موارد نجات بخش محیط زیست بوده وهمینطوردرجهت عدالت اجتماعی وتوزیع منصفانه ثروت قرار گیردهرچند که از لحاظ ترازهای مالی چندان دلچسب نباشد.
۴-دنیای اقتصاد ازیک سو نسبت به تکنیکهای ساده گذشتگان نگاهی تحقیر آمیز داشته واز طرف دیگر نسبت به فن آوریهایی پیچیده که با ملاحظات محیط زیستی فزونتری طراحی شده اند به علت قیمت تمام شده بیشتر،بی میلی نشان میدهد وبدینسان زیست خودرا درلایه ای میانی از تکنیکهای دردسترس ومخرب تنظیم وادامه میدهد وزیانهای حاصل از آنرا به بخشهای دیگر منجمله طبیعت ،طبقات فرودست ونسلهای آتی انتقال میدهد .سوق اقتصاد به چنین تکنیکهای گران ولی بوم سازگاریکی از راههای کاستن از عوارض دنیای مدرن است.
۵-بشر باید مضایق محیط پیرامونی را بپذیرد ورفاه وسطح خواسته های خودرا با داشته های اقلیمی آن منطبق سازد .قطعا در یک محیط زیست آسیب دیده این توامندیهای طبیعی کاهش یافته وگاه دورانی از ریاضت را به جوامع بشری تحمیل میکند که عبور صبورانه ازآن شرط خردمندی ودوراندیشی است.
۶-اقتصاد باهمه گردنکشی ها وساخت ثروتهای کاذبی چون پول عملا محتاج بی چون وچرای درگاه طبیعت است ولذا بافقرو نابودی منابع ، او قربانی بعدی خواهد بود .مفاهیمی چون پایداری بیش از انکه محتوای اخلاقی وزیستی داشته باشد دارای نگاهی اقتصادی است لذاباید بیش از پیش مورد توجه دغدغه مندان اقتصادی قرارگرفته وبعنوان علایق مشترک برای چاره جویی زخمهای طبیعت ازطرف گفتمان محیط زیستی بکارگرفته شود.
۷-نابودی محیط زیست جرم پنهان شده وخطرناکی است که میتواندکیان یک سرزمین ونسلهای بسیاری را به مخاطره اندازد بنابرفعالین اقتصادی که ممکن است بعلت گسترش فعالیتهای رونق ساز مورد تشویق حاکمیتها وحتی مردم قرار گیرتد باید از منظر چنین تخریبهای احتمالی نیز مورد ارزیابی قرار گرفته ودرصورت تخطی از موازین زیستی درجایگاه پاسخگویی به قانون وجبران زیانها قرارگیرند.جرم انگاری جدی تخریب محیط زیست در عرصه اقتصاد عاملی بازدارنده برای کندساختن روند تخریبی این نهاد است.
۸-درپایان دنیای اقتصاد مجبور است با تحلیل مدوام واژه ها خود را از سیطره مخرب وایدیولوگ شده آنها رها سازد ،مفاهیم معمولی چون رشد اقتصادی که با اندازه گیری تولید ناخالص داخلی اندازه گیری میشوددربسیاری موارد معنایی جز انباشت ثروت آنهم بصورت ناعادلانه در کنار نابودی داشته های ارزشمند طبیعی نخواهد داشت .درسالهای اخیر شاخصهایی چون شاخص پیشرفت واقعی GPI)، شاخص رفاه پایداری اقتصادی ISEW)وشاخص جامعه پایدار SSI)بصورت جدی مطرح شده که مجموعه بیشتری از مقیاسهای زیست محیطی را در پوشش دارد ، چنین شاخصهای سختگیرانه ای محل مناسبی برای پنهان سازی وکارنامه سازی دولتها وبنگاه های اقتصادی نخواهد بود ودرآن انباشتهای حاصل از نابودی منابع طبیعی وحقوق طبقات فرودست جامعه خودرا رسوا میسازد .مطالبه مصرانه دربکارگیری چنین شاخصهایی وجستجوی برای شاخص های سختگیرانه تر قدم مهمی در جهت شفاف سازی فعالیتهای اقتصادی ونشان دادن بخشهای پنهان وآسیب رسان آن است.