تاریخ انتشار :سه شنبه ۲۷ خرداد ۱۳۹۹ ساعت ۱۰:۴۱
کد مطلب : 82757

فلسفه آب در سرزمین ایران (بخش دوم)

حسین زمانی- پژوهشگر حقوق و سیاست آب
زیست آنلاین: هنگامی که به کم آبی به عنوان مسئله ای تاریخی-اجتماعی می نگریم، یکی از مهم ترین نمودهای آن را باید در «زبان» جست و جو کرد. زبان، عصاره زندگی تمام نسل های بشر است که جسم و روح خود را با آن توصیف کرده و ارتباط خود با جهان طبیعت را از راه واژگان و جملات نظم داده اند. پی بردن به ریشه چگونگی تعامل مردم با مسئله آب، بدون درک بازی های زبان، دشوار خواهد بود.
فلسفه آب در سرزمین ایران (بخش دوم)
اولین ردپای مشهود مسئله آب را باید در «زبان» جست. زبان، نمود اصلی تجربیات، آموخته ها، احساسات و افکار انسان ها یا به طور کلی، غرایز و اکتسابات بشر است. بدون زبان، نه امکان ایجاد و رونق ادیان و نه توان پدیدار گشتن جوامع و اجتماعات وجود می داشت. در شرق و به ویژه ایران، زبان عنصری برانگیزاننده احساس آدمی در نوع نگرش به زندگی عاشقانه، عارفانه و دینی بوده است. شعر نمود اصلی زبان در طول تاریخ این سرزمین بوده و چارچوب وزنی آن، محدودیت بسیاری در بیان مطالب ایجاد کرده است و گزافه نیست اگر بگوییم عقاید بسیاری، قربانی قوافی شاعران شده اند و هژمونی عروض و اوزان چنان بوده که حتی نثر را نیز تابع خود کرده است به گونه ای که مذاق ایرانیان، نثری را می پسندد که شعرگونگی در سطور آن موج زند. این قاعده در تمام زبان های رایج در ایران و ادبیات محلی قابل دیدن و شنیدن است.

از این روست که پژوهشگران، بیشتر در زیبایی و شکل ادبیات و معانی والای عشق و عرفان و تأثیر آن بر فرهنگ مردم غور کرده و کمتر به اثرپذیری واژه ها و عبارات از طبیعت، تاریخ و اجتماع پرداخته اند. آب و واژگان مرتبط با آن، با اثری که از اوضاع اقلیمی-سرزمینی ایران در طول تاریخ پذیرفته، معانی و مفاهیمی را در ادبیات و فرهنگ عامه پدید آورده است که می تواند راهگشای فهم گوشه ای از «مسئله آب» باشد. در حجم عظیم شعر و نثر، آب معادل آبادانی و زندگی قرار گرفته است و خاک، نشانه ویرانی و مرگ؛ آب، حیات است و خاک، ممات. منطقه ای را نمی توان یافت که شهر و روستایی با پسوند «آباد» نداشته باشد. نزد ایرانیان، آب مأمور معمور ساختن است و تشکیل جوامع روستایی و شهری با وجود آب، گره ای ناگسستنی خورده است. به همین علت است که اسامی مکان ها با آب قرین شده و کمتر نشانی از خاک و زمین در اسامی مناطق دیده می شود. این موضوع برخلاف سرزمین های پرآبی مانند قاره اروپاست که واژگان مترادف خاک و زمین مانند Land، نقش برجسته ای را در اسامی مکان ها بازی می کند. همین تفاوت ظاهراً کوچک نشان می دهد در مناطقی از جهان که همواره پرآب و از نعمت بارش های فراوان برخوردار بوده است، اولویت شکل گیری تمدن در تملک زمین ها نمایان شده و آب در مرتبه بعدی اولویت قرار گرفته است. در نقطه مقابل، از گذشته تاکنون در اغلب مناطق ایران امروزی، میزان بارش ها کم بوده و منابع آب محدودیت زیادی داشته است. از این روست که آب به عنوان متاعی باارزش نمود پیدا کرده و جایگاه مقدسی را در عرف و ادیان به خود اختصاص داده است. آب نقش روشنایی را در فرهنگ عامه بازی می کند و صدای آن، نوازشگر روح انسان ها توصیف می گردد. تمام این توصیف ها نشان از ارزشمندی کالایی کمیاب است که هزاران سال، مردمان این مناطق در پی جستن و حفظ آن بوده اند. سنگ نبشته منتسب به داریوش در تخت جمشید که بیان داشته است «خداوند این سرزمین را از سپاه دشمن، دروغ و خشکسالی دور نگاه دارد»، خود نشان از واقعیتی بزرگ دارد؛ اینکه هر سه موضوع، مبتلابه همیشگی فلات ایران بوده است. چه کسی می تواند منکر شود که هجوم دشمنان و جنگ ها به ندرت اتفاق می افتاده یا دروغ، خصیصه ای نادر در بین آدمیان است؟ بر همین سیاق، خشکسالی یا به بیان دقیق تر، کم آبی، نه یک بلایی آسمانی و بحران موقت، بلکه دغدغه همیشگی مردمان در برابر طبیعت قلمداد می شده است. از این روست که در طول تاریخ، جامعه به سمت سازگاری با مسئله یا دغدغه آب، پیش رفته است؛ آب را مقدس شمرده، در ادبیات، عامل پاکی و زندگی را بر عهده آن گذاشته و برای به یاد ماندن نقش بی بدیل آن در آبادانی، در نام مکان ها جاودانه کرده است. این ها تلاش مردمانی را نشان می دهد که در طول تاریخ، کم آبی را مسئله ای همیشگی و غیرقابل انکار شمرده و به سمت سازگار بودن با آن حتی در قالب زبان کوشیده اند. (ادامه دارد)

https://zistonline.com/vdciyyav.t1arw2bcct.html
مطالب مرتبط
ارسال نظر
نام شما
آدرس ايميل شما