زیست آنلاین: در این یادداشت دکتر محمود شارع پور، عضو هیئت علمی گروه جانعه شناسی دانشگاه مازندران، با یادآوری تجربههای طرحهای انتقال آب در جهان، به الزامات و پیامدهای محیط زیستی، اقتصادی و اجتماعی طرح انتقال آب دریای خزر به فلات مرکزی میپردازد.
حداقل بعد از جنگ جهانی دوم طرحهای انتقال آب بین حوزهای زیادی در دنیا اجرا شد. بررسی تمام این طرحهای انتقال آب بین حوزهای نشان میدهد که این پروژهها از لحاظ اقتصادی بسیار گران قیمت و روش ناپایداری هستند که نه تنها مشکل آب را حل نکردهاند بلکه در نمونههای بسیاری اوضاع را به مراتب پیچیدهتر و سختتر کردهاند. طرحهای انتقال آب نه تنها از لحاظ اقتصادی بسیار پر هزینه هستند، بلکه هزینههای سنگین اجتماعی و محیط زیستی گزافی به بار میآورند.
تبعات طرحهای انتقال آب
انتقال آب حوزهای مشکلات بسیاری دارد. اول بار سنگین اقتصادی آن بر دوش دولت است. ممکن است در ابتدا ادعا شود که بخش خصوصی سرمایهگذار این دست پروژهها است ولی در نهایت دولت که سنگینی هزینههای آن را بر دوش میکشد. مسئله بعد این است که رشدی لجام گسیخته در اراضی کشاورزی، رشد جمعیت و توسعه شهری را در منطقه دریافت کننده آب شاهد هستیم. همچنین در مقصد شاهد تشدید تغییر کاربری اراضی هستیم. نکته سوم این که این پروژهها در بسیاری از موارد نقش کاتالیزور را برای بروز کشمکش بین دو منطقه اهداکننده آب و دریافت کننده آب ایفا میکند.
از طرفی اغلب اوقات این پروژهها باعث تنش بین منطقه ارسال کننده آب و دولت میشوند که این مسئله به معنای تخریب سرمایه اجتماعی است. نمونههای زیادی از این تنشها و درگیریها در کشورهای اسپانیا، پرتغال و استرالیا در دهههای ۱۹۷۰ و ۱۹۸۰، یعنی زمانی که این پروژههای انتقال آب بین حوزهای اجرایی شد اتفاق افتاد. نکته بعدی این است که طرحهای انتقال آب نابودی اقتصاد محلی و فرهنگ محلی را در منطقه ارسال کننده به همراه دارد.
دیگر پیامد آن این است که سبب افزایش مصرف آب در منطقه دریافت کننده میشود. یعنی وقتی این پروژهها را اجرا میکنید روز به روز مصرف میزان آب در منطقه دریافت کننده افزایش پیدا میکند.
اقدامات تسکین کننده پس از اجرای انتقال آب بسیار پرهزینه خواهد بود. یعنی زمانی که این طرحها اجرایی شود و اقداماتی برای کاهش معضلات صورت بگیرد، این اقدامات چه از لحاظ محیط زیستی و چه از لحاظ اجتماعی به مراتب پرهزینهتر خواهد بود.
تجربه دنیا نشان داده است که در کشورهای در حال توسعه شرایط سازمانی و نهادی برای اجرا و مدیریت طرحهای انتقال آب بسیار ضعیف است، به همین جهت هزینه اقتصادی بسیار زیادی دارد و شرایط فساد مالی را فراهم میکند.
راهکارهای جایگزین
قبل از شروع طرح انتقال آب باید یک ارزیابی کامل از راهکارهای مختلف برای تامین آب صورت بگیرد. راه حلهایی که باید قبل از انتقال آب باید به آن فکر کنیم به این گونه است: دسته اول معروف هستند به راه حلهای مدیریت تقاضای آب؛ مثلا کاهش تقاضای آب، بازیافت آب، مدیریت کاربری اراضی، توجه به موضوعات در سیاستهای رشد جمعیتی به خصوص موضوع مهاجرت پذیری. سوال این است که آیا اقدامات مدیریت تقاضای آب در سمنان صورت گرفته است که الان به فکر انتقال آب بین حوزهای هستند؟ به نظر میرسد که پاسخ روشنی به این سوال وجود ندارد.
دسته دوم راه حلهای مربوط به مدیریت عرضه آب است؛ مثلا توجه به آب مجازی، مدیریت آب باران، احیای ساختارهای سنتی مدیریت آب، ترمیم شبکه آب موجود. در نهایت اگر هیچگونه از این راه حلها جواب نداد، آخرین راه حل طرح انتقال آب است.
مدیر عامل شرکت آب و فاضلاب شهری استان سمنان مصاحبهای در این خصوص انجام داده است که صراحتا اشاره میکند حدود نیمی از شبکه آب سمنان فرسوده است و باعث هدر رفت بیش از ۲۰ درصد آب آشامیدنی استان شود. قدر مسلم با بودجه به مراتب کمتری از بودجه انتقال آب از دریای خزر به فلات مرکزی، میتوانیم تلفات آب آشامیدنی استان را حل کنیم. اغلب اوقات به گزینههای جایگزین طرح انتقال آب توجه کافی صورت نمیگیرد. سایر گزینهها هزینه کمتری دارد و تاثیرات کمتری هم بر محیط زیست و ساختار اجتماعی میگذارد. به همین دلیل قبل از هرگونه تصمیم گیری درخصوص طرح انتقال آب باید یک تحلیل کامل هزینه و فایده و ارزیابی ریسک انجام پذیرد. طرح انتقال آب فقط زمانی توجیه دارد که تمام راهکارهای پیشینی را آزمایش کرده باشیم و بدانیم که آن راهکارها هیچکدام جوابگو نخواهد بود. درحالی که در طرح انتقال آب دریای خزر به فلات مرکزی، بسیاری از این راهکارها که هزینهها و آسیبهای آن کمتر است، هنوز آزمایش نشده است.
ملاکهای اجرای انتقال آب
یونسکو معتقد است پیش از اجرای یک طرح انتقال آب باید چند ملاک را مد نظر قرار داد. اول آن که منطقه مقصد باید کمبود اساسی در زمینه آب داشته باشد. دوم آن که توسعه آتی منطقه مبدا نباید تحت تاثیر کمبود آب قرار گیرد. منابع آب منطقه اهداکننده باید غنی باشد و حتما منطقه اهداکننده جبران خسارت شود. این درحالی است که در مورد انتقال آب خزر، مازندران به عنوان منطقه اهداکننده، خود دچار مشکل آب است. ملاک سوم این است که باید ارزیابی جامعی از اثرات زیست محیطی صورت بگیرد و نشان بدهد که این پروژه بر کیفیت محیط زیست منطقه مبدا و مقصد اثر منفی نخواهد داشت. ملاک چهارم لزوم ارزیابی جامع از اثرات اجتماعی و فرهنگی است که ثابت کند این پروژه هیچگونه اخلال اجتماعی و فرهنگی در منطقه مبدا و مقصد ایجاد نخواهد کرد. در آخر مزایا و منافع ناشی از این انتقال آب باید منصفانه بین دو منطقه مبدا و مقصد تقسیم شده باشد. اینها ملاک یونسکو برای طرح انتقال آب است. به علاوه طرح انتقال آب باید حتما از فرآیند حکمرانی خوبی برخوردار باشد. یعنی تصمیمگیریهای آن مشارکتی بوده، فرآیند شفافی داشته و پاسخگویی در آن وجود داشته باشد. همچنین لازم است که از حاکمیت قانون برخوردار باشد.
مشکلات طرح انتقالب آب دریای خزر
حال باید دید در طرح انتقال آب دریای خزر به فلات مرکزی با چه مشکلاتی مواجه هستیم. اولین مشکل نبود گزارش نیازسنجی است. مشکل بعدی نداشتن گزینه یابی است. آیا در این پروژه بازچرخانی آب یا ارتقای راندمان شبکه آب شهری، مدیریت مصرف در بخش کشاورزی، اصلاح الگوی مصرف در بخشهای مختلف، مصارف شهری و صنعتی، استفاده از آب مجازی، استفاده از بحث بهرهوری در زمینه مصرف آب بررسی شده است؟
نقد دیگر به این پروژه فقدان مشارکت مردمی است. موافقان این طرح دو گروه بیشتر نیستند، یا مشاور و مجری طرح و یا یک بدنه دولتی در مقصد با این طرح موافقت میکنند. نقد بعدی عدم شفافیت است. بسیاری از افراد هیچ اطلاعی از جزئیات این پروژه و این که قرار است چه اتفاقی بیفتد ندارند. نقد آخر این است که هیچ نوع ارزیابی محیط زیستی، اقتصادی و اجتماعی مستقل از کارفرما و مجری، در این پروژه وجود ندارد.
این طرح چه مشکلی را حل میکند؟
ابهامات بسیاری در زمینه نیازسنجی این طرح وجود دارد. این طرح قرار است چه مشکلی را برطرف کند؟ قرار است این آب انتقالی صرف چه نیازی شود؟ گاهی وقتها صحبت از این میشود که برای تامین آب شرب و توسعه صنعتی است. گاهی گفته میشود برای جلوگیری از مهاجرت است. گاهی میگویند مشتری این آب معادن هستند و قرار است با این آب معادن استخراج شود. گاهی گفته میشود با این کار قرار است زمینه مهاجرت معکوس از پایتخت به استان سمنان فراهم شود. به هرحال در گزارشی که مجری این طرح فراهم کرده است، یکی دو صفحه اختصاص به طرح مسئله و چرایی انتقال آب دارد و بیش از ۸۰۰ صفحه به چگونگی انتقال آب اختصاص دارد. یعنی سوال چرایی فراموش شده و فقط به سوال چگونگی پرداخته شده است.
همین مشکل را در تجربه ساخت بزرگراه سد تهران هم داشتیم که کمتر کسی میداند چرا این پروژه اجرایی شد. هر سند و مدرکی که وجود دارد به چگونگی اجرایی این پروژه است. درحالی که سوال چرایی به مراتب مهمتر از چگونگی است.
پاسخ گزارش مجری طرح چیست؟
با خواندن گزارش مجری درمییابیم که پروژه به دنبال حل مشکل نیست، بلکه به دنبال ابزاری برای تولید ثروت و مهاجرت پذیری شتابان در منطقه است. ابهامات زیادی در خصوص قیمت تمام شده این آب و خریدار این آب گران قیمت وجود دارد که عددهای زیاد و متفاوتی در این سالها مطرح شده است. در زمینه روش کار ابهامات زیادی وجود دارد و این سوال را بوجود میآورد که اصلا قرار است این کار چگونه انجام شود. آیا شیرینسازی آب در لب دریا است یا روشهای دیگری مد نظر است؟ حتی گاهی وقتها مطرح شده است که شیرینسازی در مقصد صورت میپذیرد. در حالی که در هیچ جای دنیا چنین نمونهای نداریم که شیرینسازی آب در مقصد اتفاق افتاده باشد.
سازمان محیط زیست برای مجری این پروژه شرطهای زیادی گذاشت که بسیاری از این شرطها برای مجری قابل اجرا نبود.
در جلسه تیرماه سال ۱۳۹۸ کمیته ارزیابی محیط زیست مشخص شد که از لحاظ فنی مدلهایی که توسط مجری طراحی شده پاسخگوی این شرایط سازمان محیط زیست نیست. برای پاسخ به ابهامات و سوالهای فراوان طرح شده در آن جلسه قرار شد که ۴ کارگروه تشکیل شود و استعلامی در خصوص توجیه اقتصادی از سازمان برنامه و بودجه گرفته شود. این استعلام نشان داد که این پروژه هزینه بالایی برای اجرا و نگهداری دارد. درمورد محل تامین هزینه آن هم بحث صندوق ملی محیط زیست مطرح شد. درحالی که طبق اساسنامه این صندوق هدف آن تبدیل بخشی از عواید فروش نفت و گاز و فرآوردههای نفتی به ثروت ماندگار و مولد است. آیا این درخواست انحراف از اهداف و اساسنامه صندوق نیست؟
نتایج کارگروههای این طرح
یکی از کارگروههایی که براین پروژه قرار بود تشکیل شود کارگروهی توسط وزارت نیرو بود. وظیفه این کارگروه به این صورت بود که به سوالاتی در زمینه ضرورت اجرا، تابلوی منابع و مصرف در هر دو استان، بررسی مشکل تخصیص آب پاسخ دهد. کارگروه دیگر توسط معاونت دریایی سازمان محیط زیست باید تشکیل میشد تا برای سوالات مطروحه در زمینه مکان، برداشت آب، تخلیه آب، عمق تخلیه، تعیین مکان تاسیسات آب شیرین کنی، نحوه آبگیری، تخلیه پساب پاسخ دهد. همچین قرار شد کارگروهی توسط معاونت طبیعی سازمان محیط زیست برای سوالات مطروحه در زمینه مسیر خط انتقال و پیامدهای تخریب منابع طبیعی و محیط زیست تشکیل شود. آخرین کارگروه هم قرار بود با محوریت استانداری مازندران برای سوالات فراوان در زمینه مباحث اجتماعی و پاسخگویی به ذینفعانی که از این پروژه تحت تاثیر قرار میگیرند و آسیب میبینند شکل بگیرد. سوال این است که بر اساس مصوبه تیرماه سال ۹۸ که قرار بود چنین کارگروههایی با این سوالات بسیار زیاد و مهم شکل بگیرند، چه خروجی داشت، نتایج آن کارگروهها چه شد و چطور شد که در عرض ۳ ماه بعد، یعنی در مهرماه سال ۹۸ رییس سازمان حفاظت از محیط زیست با نامهای به وزیر نیرو اجرای این پروژه را بلامانع اعلام کرد.
در گزارش مجری در زمینه اجرای این پروژه توجه بسیار کمی به منطقه مبدا شده است. تجربههای شکستخورده در چنین طرحهایی در جهان نشان داده که پرداخت پول به آدمها برای جبران خسارت در این سیاست غلطی است. مشخص نیست که برنامه مجری برای آن هزاران نفری که آسیب میبینند و در مسیر انتقال آب هستند چیست؟ به همین خاطر است که مدتها پیش بیش از ۵۰۰ استاد دانشگاه به حسن روحانی، رییس جمهور وقت نامه نوشتند و نگرانی خود را نسبت به زمینه عواقب و پیامدهای این طرح ابراز کردند.