کار مربوط به تعیین مشاغل سبز و دسته بندیهای آن در کشور بر عهده وزارت تعاون گذاشته شده است وسبزسازی مشاغل موجود، کاری بود که سازمان محیط زیست برعهده گرفت
حدود یک سالی می شود که با وجود شنیده شدن کلمه اقتصاد سبز هنوز مفهوم و تعاریف و کاربرد های آن به صورت دقیق شناخته نشده است تا کنون منظور از اقتصاد سبز همان ارزش گذاری اکو سیستمی بوده است ؛ بدین معنی که اکو سیستم چقدر ارزش اقتصادي دارد، کارکردش چقدر است وچه میزان خدمات ارائه مي كند. اما در حال حاضر، با بالاگرفتن بحث هاي مربوط به حفاظت از محیط زیست، تعیین صنایع ومشاغل سبز و دسته بندیهای آن نیز در تعریف اقتصاد سبز گنجانده شده است. از دكتر زهرا جواهریان، مدیر کل دفتر توسعه پایدار، آمار و اقتصاد محیط زیست سازمان حفاظت محیط زیست درباره مولفه هاو شاخص های اقتصاد سبز پرسيده ايم. او معتقد است برای سبزسازی مشاغل موجود، باید برای آنها استانداردهای محیط زیستی و استانداردهای شغلی تعریف شود. به گفته او، کار مربوط به تعیین مشاغل سبز و دسته بندیهای آن در کشور بر عهده وزارت تعاون گذاشته شده است وسبزسازی مشاغل موجود، کاری بود که سازمان محیط زیست برعهده گرفت
******************************************
* میخواهیم گفتوگو در حوزه اقتصاد سبز و جایگاه آن در برنامه ششم توسعه را اندکی باز کنیم و کمی روی مفهوم سازی متمرکز شویم و بعد از مفهوم سازی، به بحث عملی سازی این حوزه در برنامه ششم توسعه بپردازیم. آیا شما تعریف مشخصی دارید؟
در رابطه با اقتصاد سبز به این نتیجه رسیدهاند که توسعه اقتصادی یا رشد اقتصادی به تنهایی باعث پایداری نشده و نه تنها محیط زیست را حفظ نکرده بلکه خودش هم پایدار نبودهاست؛ به هر حال رشد اقتصادی وابسته به منابع است و اگر که منابع محدود شود، قطعا رشد اقتصادی به دنبال نخواهد داشت. ازطرف دیگر هرجایی که با توسعه جلو رفتهایم، تخریب آلودگی محیط زیست را هم به همراه داشتهایم. آنچه که در اقتصاد سبز مطرح میشود این است که چطور میشود رشد اقتصادی داشته باشیم و در ضمن آن محیط زیست نیز حفظ شود؛ کنترل آلودگی و تخریب داشته باشیم تا مانع از تخریب محیط زیست شویم.
با توجه به تاریخچه این حوزه، متوجه خواهیم شد قبل از سال ۲۰۱۲ که در ریو ۲۰+ بحث اقتصاد سبز مطرح شود، قبلا هم با مسائل این چنینی مواجه بودهایم؛ مثلا کره جنوبی رشد سبز را مطرح کرد و در یک برنامه ۱۰ ساله بیان کرد که چطور میتوان رشد داشت؛ ازطرفی توانست محیط زیست را نیز حفظ کند. از سال ۲۰۰۶ تا سال ۲۰۱۶ برای رشد سبز کار کرد و موفق هم بود؛ ضمن اینکه GDP را بالا برد و رشد اقتصادی بسیار خوبی داشت؛ همچنین توانست محیط زیست را نیز حفظ کند.
* باتوجه به اینکه کره نیز یک کشور آسیایی است ،میتوان از برنامه ریزیهای صورت گرفته برای سبز کردن توسعه کشورش و اینکه در چه قالبها و محورهایی پیاده سازیهایش را صورت میدهد، الگوبرداری کرد. بله، و همانطور که میدانید این مهم طی مدت ۱۰ سال به صورت کامل برنامه ریزی شده بود. به عنوان مثال اگر قرار است برنامه ریزی بر روی حمل و نقل صورت بگیرد، باید بر روی حمل و نقل ریلی و حمل ونقل سبز متمرکز شود.
*آیا این مطالب به صورت طبقه بندیشده موجود است که بتوان به آن مراجعه کرد؟ بله دقیقا، اگر بخواهیم بحث را بشکافیم خیلی مفصل است. مثلا اقتصاد کمکربن جزو مسائل همیشه مطرح بودهاست؛ و دغدغه موجود این بود که چه راهکارهایی باید ارائه شود تا دیاکسیدکربن کمتری منتشر شود؛ و در ضمن وجود توسعه، آلودگی و انتشار گازهای گلخانه ای نیز کمتر شود. تا اینکه در سال ۲۰۱۲ بحثی تحت عنوان اقتصاد سبز مطرح شد، که در آن برای اقتصاد سبز اصولی را تعریف کردند، از جمله اینکه حتما باید اکو سیستم حفظ شود، هزینههای خارجی کم شود؛ منظوراز این هزینهها، هزینههای کشوری و مرزی نیست. به عنوان مثال فرض کنید اگر کارخانهای فعالیت دارد باید هزینههایش را درونی کند؛ به عبارتی سیرکولار اکونومی اتفاق بیافتد. در واقع اقتصاد مدوریا دوار، یعنی چیزی از چرخه اقتصادی اش خارج نشود. اگر پسماند دارد باید برگردد، اگر آب هست باید تصفیه شود و مجدد بازچرخانی شود و برگردد، فیلترهایی قرار دادهشود که اصلا آلودگی هوا اتفاق نیافتد و هوا مجدد به عنوان یک هوای پاک به سیستم برگردد .
* اگر بخواهیم به صورت محاسباتی شده به مسئله نگاه کنیم، با توجه به مطالعاتی که در محیط زیست داشتیم، این هزینه های خارجی چقدر بوده است؟ آیا صنایع مختلف را در ایران تقسیم بندی کرده اید که مشخص کنید هزینههای هرکدام چه میزان است؟ و سپس بر اساس آن، هزینه پایهای برای مالیات سبز قرار داد. در کل هزینههای خارجی که به همه تحمیل میشود باید مورد بررسی قرار بگیرد. در ایران این بحث مربوط به اقتصاد سبز و اقتصاد محیط زیست میشود. برای اقتصاد محیط زیست، دو کار صورت میگیرد. یک مسئله، ارزشگذاری اقتصادی هست؛ بدین معنی که اکو سیستم چقدر ارزش دارد، کارکردش چقدر است وچه میزان خدمات میدهد. این پارامترها چه از لحاظ بازاری و چه غیر بازاری قابل محاسبه است. بازاری آن چیزیست که شما میتوانید ببرید و خرید و فروش کنید. مثلا چوب، اگر برای جنگلی ارزشگذاری اقتصادی انجام دادید، میتوانید قیمت چوبی که در آن جنگل هست (مثلا یک هکتار) محاسبه کنید. اگر ارزش غیر بازاری باشد، مثل اکسیژنی که تولید میکند، ولی این نیز قابل محاسبه هست. ارزشهای کارکردها و خدمات اکو سیستمی را که یک اکو سیستم ارائه میدهد را محاسبه میکند و نشان میدهد که این اکوسیستم در مجموع چقدر ارزش اقتصادی دارد یا اینکه نشان میدهد یک هکتار از آن به خاطر خدماتی که ارائه میدهد چقدر ارزش دارد. مسئله دیگر، تعیین خسارت وارد شده به محیط است؛ به عنوان مثال اگر ارومیه تخریب شد، مشخص شود به ازای هر هکتار از آن چند ریال خسارت وارد شده، که این مسائل درحوزه اقتصاد محیط زیست است.
*دررابطه با صنعت خودروسازی، هزینه خارجی صنعت خودروسازی ما چه میزان است ؟ با توجه به اینکه صنعتهای مختلفی از جمله ذوب آهن و غیره نیز داریم. این موارد در تعیین خسارتها محاسبه می شود. ما در ایران بیشتر بر روی مناطق متمرکز شدهایم و اکوسیستم را مشخص کرده ایم وجدیدا از سال گذشته وارد موضوع شده ایم و هنوز در بحث ارزش گذاری موردی وارد نشدهایم و همه به صورت اکوسیستم بودهاست.
* تجربه جهانی بر کدام است،موضوع یا اکوسیستم؟ بیشتر تجربیات جهانی نیز بر روی اکوسیستم متمرکز شده است.
* پس چطور میتوان با عدم آگاهی از اضافات خارجی،مالیات سبز را وضع کرد؟ به عنوان مثال آسیبهایی که ظروف یکبار مصرف به محیط می زند، این موارد شناخته شدهاست.
* فرض می کنیم شما یک کارخانه ظروف یکبار مصرف دارید که ممکن است فرآیند جذبش را هم خودش ایجاد کرده باشد، شما باید بدانید اضافات آن (هزینهها خارجی)چقدر است. درحال حاضر چیزی که وارد مالیات سبز می شود، ظروف یکبار مصرف پلی ایتیلین هست که دفن یا سوزانده میشود و یا حدود ۳۰۰یا ۵۰۰ سال در طبیعت باقی میماند. تمام محصولات در بحث مالیات سبز وارد نشدهاست بلکه فقط چند محصول انتخاب شدهاست، ولی ما میدانیم که این محصول چقدر انرژی از ماده اولیهاش که نفت است از ما میگیرد و بعد چقدر به محیط آسیب میزند.
* اگر همین کارخانه فرآیندی ایجاد کند که موادی که به عنوان خروجی میدهد،دوباره جذب کند چطور؟ اگر کارخانه هزینه میکند،گرانول اضافه میکند و قابل تجزیه پذیری میکند، دیگر مشمول مالیات نخواهد شد.
* در واقع شما از سال گذشته روی موضوع متمرکز شدید، زیرا رضایت آن کسب و کار، برای پرداخت مالیات به شما بسیار مهم است اتفاق دیگری که میافتد اینست که وقتی مالیات بیشتر پرداخت میکنند، بر روی هزینههایی که مردم باید بپردازند احتساب میکنند، به عبارتی قیمت محصول را گرانتر میکنند.
* وضعیت در یک سال گذشته که برروی موضوع مطالعه داشتید چگونه بودهاست؟ در واقع این کار را دفتر ما انجام نمیدهد، و فقط بخش حقوقی ما به کمک محیط زیست انسانی انجام می دهد(بخش دفتر آب و خاک که بر روی پسماند کار میکند)،و ما فقط پیشنهاد دادهایم .
* با توجه به صحبتهای قبل که فرموده بودید قرار است مشاغل سبز را دسته بندی کنیم، تا چه اندازه پیش رفتهاید؟ با توجه به اینکه در ایران، این دسته بندیها در در حوزه اقتصاد سبز بیشتر روی بحث مشاغل است. یک تفاهمنامه با وزارت تعاون-کار و رفاه اجتماعی امضا کردهایم، در این تفاهمنامه به دو موضوع پرداخته شد که یکی از آنها مربوط به سازمان محیط زیست بود و بر عهده آنان گذاشته شده بود. کار مربوط به تعیین مشاغل سبز و دسته بندیهای آن در کشور نیز بر عهده وزارت تعاون گذاشته شد. که البته با چند استان خودمان هم مکاتباتی انجام دادهایم و لیستهایی تنظیم شدهاست، همچنین یک لیست ۲۳ تایی هم از وزارت تعاون گرفتهایم که مشخص شده این موارد جزو مشاغل سبز هستند. سبزسازی مشاغل موجود، کاری بود که سازمان محیط زیست برعهده گرفت. یعنی اگر تا به حال ۴۰۰۰ شغل در ایران شناخته شدهاست، تمرکز بر این است که چگونه میتوان این شغل ها را به سمت سبز کردن سوق داد؛ به همین دلیل باید برای آنها استانداردهای محیط زیستی و استانداردهای شغلی تعریف میشد. به عنوان مثال اگر شغل فردی تعمیرخودرو است، این شخص باید چه آموزشهایی برای محیط زیست ببیند وبرای فضای کاریاش چه تغییراتی در راستای محیط زیست باید انجام شود. سال گذشته، برای شروع کار،۵۰۰ شغل از دستهبندیهای متنوع اعم از خدماتی، صنعتی، کشاوزی، بازرگانی و... انتخاب شد. همانطور که میدانید برای هر شغل، ستونهایی با عنوانهای تعریف شغل، دورههایی که باید گذرانده شود وجود دارد، ما نیز یک ستون با عنوان استانداردهای محیط زیستی اضافه کردیم. به مرور که وزارت تعاون، کار را تایید کند، وارد سیستم خودش میکند که تا کنون حدود ۱۲۰ مورد آن وارد شدهاست و این مسئولیتی بود که به عهده سازمان محیط زیست گذاشته شد.
* حاصل مطالعات خودتان چه بود؟ این دسته بندی ها چگونه بوده است؟ ممکن است مثلا خدمات خودرو زیرشاخههای مختلف داشته باشد. انتخاب ما به گونه ای بودهاست که از هر کدام به جزییات انتخاب شده، از هر ۴۰۰۰ شغل، همه یک تعریف خاص و استاندارد دارد. اینکه چه افرادی میتوانند وارد آن حیطه بشوند، چه دورههای آموزشی باید در بدو خدمت بگذرانند، تمام این موارد طبق استاندارد وزارت تعاون است، ما ستون محیط زیست را اضافه کردیم. حتی ممکن است شخصی که در یک کارخانه سیمان کار میکند، باتوجه به اینکه برای محیط زیست به شدت آلوده است، ولی میتواند اقداماتی انجام دهد که آن را درصدی بهبود دهد.
* آیا تابه حال از استانداردهایشان سوال کردهاید که آیا صحیح است یا خیر؟ یک سال با آنها کار شدهاست، البته آنها به مقوله محیط زیست نپرداخته اند و ما آن را اضافه کردیم.
*آیا ممکن است شاخص محیط زیست را که اضافه کردهاید با شاخصهای دیگرشان تداخل داشته باشد و تاثیر بگذارد؟ هر کدام ازین ۵۰۰ عنوان با جلسات بین سازمان محیط زیست و وزارت تعاون کار شده است که البته این کار را برعهده مشاور گذاشتهایم. در ادامه صحبت های قبل که راجع به تاریخچه اقتصاد سبز بود، عرض کنم که این هم به عنوان اقتصاد کمکربن و هم به عنوان رشد سبز بود، تا اینکه به اقتصاد سبز تبدیل شد. تعریفی که UNEP( برنامه محیط زیست سازمان ملل) از اقتصاد سبز داشته است، رشد اقتصادی، عدالت اجتماعی، بهبود رفاه بشری و حفظ محیط زیست است.
* با توجه به مطالعهای که انجام دادم این موارد، تعریف نیستند بلکه اجزا، شناخته شده اند سوال این است که گزینه رفاه اجتماعی چگونه در این میان گنجانده شدهاست؟ با توجه به اینکه هر اقتصادی به رفاه منجر میشود. اینکه ما صرفا به سود اقتصادی نگاه کنیم ممکن است همیشه، جوامع را شامل رفاه نکند و فقط درصد محدودی شامل آن رفاه رشد اقتصادی شود.
* این وظیفه ی دولت هاست و دیگر به اقتصاد سبز مربوط نمیشود. همانطور که میدانید، اساس و وظیفه دولتها ، ایجاد شغل و رفاه اجتماعی است. با توجه به اینکه اقتصاد سبز هم کلید رسیدن به توسعه پایدار مطرح میشود، یک نگاه همه جانبه است، (اقتصادی، اجتماعی، محیط زیستی و فرهنگی آن )بدین منظور که بتوان نهادینه به آنها نگاه کرد و این ها را با هم ببینید و جداجدا دیده نشود، حتی نسل آینده هم در آن دیده شود.
* نگاه محیط زیستی که فرمودید در واقع همین اجزایی است که گفتید، رفاهی هم که اشاره کردید در واقع اجزای خاص خودش را دارد که دولتها به آن تاکید میکنند و رشد اقتصادی هم که وابسته به بخش خصوصی است. آیا شما روی بخش NGO ها تاکید دارید؟ موضوعی که در بحث اهداف توسعه پایدار SDG مطرح است، قرار است ۱۵ سال یعنی از سال ۲۰۱۵ تا ۲۰۳۰، طبق سند ۲۰۳۰ که ایران نیز امضایش کرده ما به جلو برویم، در حقیقت باید مشارکت دولت، دانشگاهییان، بخش خصوصی، سازمانهای مردم نهاد، با همدیگر اتفاق بیفتد در غیر این صورت شما هیچوقت به توسعه پایدار نخواهید رسید.
* برای این هم نوایی در سازمان محیط زیست چه کارهایی صورت پذیرفته است؟ ما برای این ۱۷ هدف کلان، ۱۶۹ نشان(تارگت) و ۲۳۰ تا شاخص قرار داده ایم ، کمیته ملی توسعه پایدار ،۱۸ تا کمیته تخصصی تشکیل دادهاست که ۲۲ سال است این کمیته در ایران مشغول به کار است و متولی هرکدام وزارت خانه خاص خودش است، روسای آن، معاون وزرا هستند و دبیر این کمیتهها مدیرکل مربوطه است . در تمام کمیتهها، NGO ، دانشگاهها، بخش و مرکز آمار حضور دارند. درواقع ساختارسازی بسیار خوبی در ایران شکل گرفته است.
* اثرگذاری آن چگونه است؟ یکی از بهترین دستاوردهای آن این است که در هر کمیته از دستگاههای مختلف، از بخش خصوصی، سازمانهای مردمی و دانشگاهها حضور دارند. در طول این ۱ سال، کمترین اثرگذاری که تا کنون داشته است، همدلی ای است که در بین تمام دستگاهها به وجود آمده و همه مشغول کار بر روی شاخصها هستند، مرکز آمار درحال ایجاد یک بانک اطلاعاتی سامانه SDG است و یک کمیته تخصصی آمار ایجاد شدهاست که از تمام آن ۱۷ هدف ، نماینده دارند و گزارش میدهند و پس از اینکه آمارها واحد شد یک گزارش از ایران خارج میشود. همکاری خیلی خوبی بین دستگا ها و بخش خصوصی درحال اتفاق است. ما انتظار داریم ۱۴ سال برنامههای کشور به سمت پایداری سوق داده شود. منتهی ما هنوز این را تجربه نکردهایم و کمتر دیده شده که دستگاهها بتوانند با همدیگر تصمیم بگیرند یا برنامه ریزی کنند و بر روی یک هدف مشخص پیش بروند، ولی خوشبختانه این کار درحال عملی شدن است و اگر همین گونه ادامه پیدا کند، میتواند دستاوردهای خوبی به همراه داشته باشد. ضمن اینکه در گزارش کشوری هم که ارسال میشود می توان برای همه اهداف و نشانهها، تمام گزارشها را ارسال نکنیم و از میان آنها گزینش کنیم سپس ارسال کنیم، کاری که در تمام کشورها انجام میشود. ولی قرار این نیست که فقط از خوبیها گفته شود؛ به عبارتی فقط در زمینههایی که موفق هستیم گزارش ارائه ندهیم، بلکه قرار اینست که حتی در زمینههایی هم که مشکل و چالش به همراه داریم گزارش ارائه کنیم و برای بهبود آن برای این ۱۴ سال راهکار ارائه دهیم.
* چه میزان از این گزارشها آماده شدهاست؟ و در کدام زمینهها مطلوب نیستیم؟ هنوز در مراحل آغازین است. البته واضح است، در این ۱۷ هدف، مثلا در بحث بهداشت و درمان، بعضی شاخصهای آموزش گزارشهایی خوبی نیز داریم.
*آیا گزارشی هم ارائه داده اید؟ گزارشی مبنی بر اقداماتی که انجام شده، به ریاست جمهوری تحویل داده شد، ولی هنوز گزارشی را با رسانهها راجع به اینکه در این ۱ سال اخیر چه کارهای برای SDG صورت گرفته است در میان نگذاشتهایم. شما میتوانید برروی خبرسازی موضوع اهداف توسعه پایدار کار کنید.
* مدور کردن آن تعریف و بعد شاخصها، و سپس فراگیرکردن آنها، شاید خیلی از دستگاههایی که شما باآنهاهمکاری دارید این وحدت نظر را درباره مفهوم اقتصاد سبز نداشته باشند، و باعث میشود خودبه خود برداشتها، اجراها متفاوت شود که این به نوبه خود مسئله ی مهمی است. ما این یکی کردن تعریف را برعهده مرکز آمار گذاشتیم زیرا مرکز آمار هنگامی که یک سری از مفاهیم را تصریح می کند به همه جا ابلاغ میکند و همه باید از آن استفاده کنند.
* شما باید ببینید استفاده شد یا خیر؟ مثلا در بحث مسئولیتپذیری ، اگر من این تعریف را به آمار ارائه کردم، آیا پیگیر جاری بودن آن هم بودهام که چه میزان پیاده شد و بعد خروجی را دریافت کنم و هرجا که لازم است به مردم ابلاغ کنم ؟. حالا در رابطه با محیط زیست، آیا آمار اعلام کرد؟ یا اگر بر روی سایتش قرار داد دیگران به درستی استفاده کردند؟ زیرا تعریف خاصی وجود ندارد خیر، به چه صورت باید دنبال کرد! زیرا خودمان آن تعریف را استفاده می کنیم و همه جا ارائه میدهیم.
*یا مثلا مطالعات موردی کره را به عنوان قالب مطالعاتی توزیعش کنید و آن را تحلیل کنید. آیا این کار را انجام دادهاید؟ اگر انجام داده اید فقط برای خودتان بود یا دیگران؟ بله انجام شده، ولی برای مردم هنوز کاری انجام نشده و اقداماتی که انجام دادیم مربوط به بخشهای دولتی بوده است
* چه کار باید کرد؟ زیرا در آخر مردم هستند که باید متوجه شوند. * مردمی که مد نظر ما است حداقل افرادی هستند که یا به دنبال سبز کردن کسب و کارشان هستند یا سبز هستند و منتظر اخبار هستند که چه اتفاقاتی قرار است بیافتد یا افتاده است. هر کسب و کاری برای تحقیق بازار خود، به اطلاعات نیاز دارد. وقتی همه چیز مبهم باشد این باعث انصراف از کسب و کار سبز میشود و یا اصلا تشویق به ادامه کار نمیشود. زیرا مسائلی که بین وزارت خانهها مبادله میشود درواقع دردی از طرف دوا نمیکند. به عنوان مثال اگر من کاغذی از سنگ تولید کردم، باید بتوانم پیشبینی فروش را بکنم، آیا میتوانم صادر کنم یا خیر؟ میتوانم دستگاه وارد کنم؟ اگر همچین کسب و کاری در ایران بخواهد هزینه این کار را کاهش دهد تا مردم خرید کنند ، باید تصمیم بگیرد که آیا وام برای این دستگاه چند صد میلیون دلاری را خریداری کند. در واقع اگر نتایج جلسات راهبردیتان را به طریقی در اختیارشان قرار بدهید، آنها خودشان میتونند پیشبینی کنند که چه اتفاقی قرار است بیافتد. ما فقط برنامه ریز هستیم و راهبردی کار میکنیم.
* نکته خیلی مهم که باید اشاره کرد احساس مسئولیت میباشد که به دنباله آن است که این برنامهها اجرایی می شود و نتیجه میدهد. ولی در صورت عدم احساس مسئولیت، کار بسیار سخت میشود. آیا شما مشاورانی را در زمینه جامعهشناسی و روانشناسی برای ارزیابی به کار گرفتهاید که شاخص و تعریفی به شما ارائه کند؟ اتاق فکر اقتصاد را داریم که از اساتید اقتصاد محیط زیست کمک میگیریم. ولی به دلیل کمبود بودجه جامعهشناس نداریم.
* آیا با توجه به سازمانهای مردم نهاد باز هم قابل اجرا نیست؟ آیا تا به حال صادقانه گفتهاید با کمبود بودجه مواجه هستیم؟ بله، ولی تعداد NGO هایی که داوطلب شوند رایگان کار کنند بسیار کم است. و همانطور که میدانید فقر با محیط زیست نسبت معکوس دارد و هرچه فقط بالاتر رود، محیط زیست تخریب میشود.
صنعت انرژیهای تجدید پذیر جزو صنایع سیز محسوب می شود ولی خود این صنعت از نظر پسماند آلوده کننده محسوب می شود مثلا سیستم های پنل یا توربین های غول آسا پس از سپری کردن عمر مفیدشان چه بر سرشان می آید ؟ آیا در این موارد هم قانونی وجود دارد که مجریان طرح خود ،مسوول بازیافت نخاله ها باشند؟
صنعت انرژیهای تجدید پذیر جزو صنایع سیز محسوب می شود ولی خود این صنعت از نظر پسماند آلوده کننده محسوب می شود مثلا سیستم های پنل یا توربین های غول آسا پس از سپری کردن عمر مفیدشان چه بر سرشان می آید ؟ آیا در این موارد هم قانونی وجود دارد که مجریان طرح خود ،مسوول بازیافت نخاله ها باشند؟