زیست آنلاین: در حال حاضر در استانی خشک و کویری چون يزد، حدود ۱۵% از آب مصرفی در بخش كشاورزی از طريق قنوات تأمين می شود.
ورود تکنولوژی چاه عمیق که با دوران اولیه به هم ریختن نظامهای بهره برداری از آب و کشاورزی در اثر اصلاحات ارضی و آشفتگی اجتماعی در دوران اولیه انقلاب همراه شد، باعث تولید یک قواعد نامناسب بین نیروهای بهرهبردار از منابع آب زیرزمینی شد که بر برداشت بیرویه و ناپایدار از منابع آب زیرزمینی دامن زدند. این موضوع در پایین رفتن سطح سفره های آب زیرزمینی وخشک شدن بسیاری از قنات ها نمود عینی پیدا کرد. به صورتی که از قنات تنها به عنوان یک امر تاریخی و موزه ای یاد می شود و برخی بر این باورند که عصر قناتها به پایان رسیده و باید آنها را رها کرد. اما برخی به قنات به عنوان يك ميراث زنده تاريخي و منبعي براي تامين آب در كوير و روشی پایدار برای تامین نيازهاي امروز و فرداي جامعه نگاه میکنند. از این منظر سوال این است که آيا براي قناتها ميتوان آيندهاي متصور بود و يا آنها را بايد به موزه ها سپرد؟ آيا قناتها كه روزگاري شريان حيات در كوير مركزي ايران و بسياري از ديگر نقاط بودهاند در آينده حيات و تمدن در مناطق خشك و نيمه خشك جايگاهي خواهند شد؟ از این رو، متن حاضر گفتگويي است که زیست آنلاین با دكتر محمد مهدی جواديانزاده، دكتراي عمران (گرایش مدیریت منابع آب) و كارشناس مسائل آب كه مدتها مديريت مركز ملي باروري ابرها را بر عهده داشته و اكنون نيز مدير عامل شركت آب منطقهاي يزد است، انجام داده است. در ادامه به ارائه این گفتگو پرداخته شده است.
جناب آقاي دكتر جواديانزاده با سپاس از وقتي كه در اختیار زیست آنلاین قرار دادید و به عنوان نخستين سوال از مهمترین ويژگيها و خصوصيات قنات به عنوان روشی پايدار براي تامين آب در كوير بفرمائيد. به نام خدا و با تشکر از شما به نظر ميرسد "قنات" و فناوريها يا مهارتهاي مرتبط با آن را بتوان از دو جنبه کلی و عمومی مورد دقت و بررسي قرارداد. نخست نگاهی تاريخي و فرهنگي به قنات و ميراث بزرگي است كه از نظر سازهاي و يا از منظر فرهنگ مديريت مشاركتي و مباحثي از اين دست، حول و حوش قنات شكل گرفته و نهایتاً تمدن كاريزي را شكل داده است. خوشبختانه به نظر ميرسد امروزه با مطرح شدن مباحثي چون گردشگري قنات و يا ثبت جهاني اين سازه، شاهد توجه بيشتري به قنات به عنوان يك ميراث بزرگ تاريخي هستيم. اما جنبه ديگري كه بيشتر به موضوع اين گفتگو مرتبط است، نگاه به قنات به عنوان يك منبع يا روش تأمين آب در مناطق خشك و نيمه خشك است. از اين جهت بايد توجه داشت قنوات، كارآمدي خود را در طول تاريخي بسیار طولاني و براي هزاران سال به نمايش گذاردهاند. تقريباً همه فناوريها و تكنيكهاي همزاد قنات از ميان رفتهاند اما قنات هنوز زنده است و دليل اصلي آن سازگاري و مبتني بودن فناوري قنات بر طبيعت است. در واقع قنات هيچ بار اضافهاي را به طبيعت تحميل نميكند، بلكه سيستم قنات، كاملاً خود را با طبيعت مطابقت داده و همين امر، دلیل اصلی پايداری قنات است. كافي است توجه كنيم در دهههاي اخير با گسترش استفاده از فناوري چاههاي عمیق و موتور پمپها چه هزينههايي بر طبيعت تحميل شده و در نتیجه آن با چه مشكلاتي مواجه شدهايم. کاهش سطح مخازن حیاتی آب، شور شدن آب، نشست زمین و تهدید جدی کشاورزی و حتی حیات در مناطق کویری از جمله مشکلاتی است که امروزه در اثر استفاده بی مهار از فناوری های جدید و تحمیل بار اضافه به طبیعت با آن مواجه شده ایم. فناوري موتور پمپها در ذات خود با طبيعت همراه و هماهنگ نيست و ما بايد از ابزارهايي قانوني و يا ديگر اهرمهاي اجباري براي كنترل برداشت استفاده كنيم. اما در مورد قنات اينگونه نيست. قنات و كشاورزاني كه با این نظام كار ميكنند نوعي سيستم خود كنترلي دارند و به طور طبيعي، كشتهايي متناسب با محيط و ميزان بارش را انتخاب ميكنند و سطح زير كشت را نيز با آن هماهنگ ميكنند. اما در كشاورزي با موتور پمپها ميبينيم كه چطور محدوديتهاي زندگي در كوير در این سالها فراموش شده و به طور بي سابقهاي به سطح زير كشت محصولاتي پر آبخواه اضافه شد و در نتیجه ناگهان با خشك يا شور شدن چاهها، مشكلات عديدهاي را دچار شدهايم كه قطعاً راه حل هایی كوتاه مدت براي آن متصور نيست. بر اين اساس مهمترين ويژگي قنات را مبتني بودن بر طبيعت ميدانم كه ضامن كارآمدي و پايداري آن است.
آقاي دكتر چنانچه ممكن است به جوانب مديريتي يك قنات و سنت های فرهنگي اين حوزه که با بخش مدیریت منابع آبی ارتباط می یابد، اشاره فرماييد. قناتها نه تنها از نظر سازهاي و فنون احداث، يك شاهكار محسوب ميشوند بلكه از نظر نظام مديريتي نيز بسيار قابل توجه هستند. يك قنات كاملاً توسط كاربران و در يك سيستم مستقل از حاكميت و با ملاحظه منافع بلند مدت كاربران مديريت ميشود. در واقع مديريت يك قنات هيچ هزينهاي براي دولت ها نداشته و مردم با بيشترين بهرهوري و كمترين هزينه و در مدلي كاملا مشاركتي نسبت به مرمت و نگهداري و بهرهبرداري از آن اقدام می نمودهاند. امروزه سيستم مديريت منابع آب در ایران تقريباً به طور كامل دولتي است و به همين دليل اولاً پرهزینه و تاحدودی ناکارآمد است و در ثانی گاه با مقاومتهايي برای اجرای تصمیمات و سیاست گزاری ها در میان مردم مواجهيم. دولت در سالهاي اخير برنامههايي را براي توسعه "تشكلهاي آب بران" تدارك ديده است كه در اين جهت علاوه بر تجارب موفق جهاني به خوبي ميتوانيم از ميراث مديريتي در قنوات نيز استفاده كنيم. نكته ديگر كه به بهرهوري نظام قنات بر ميگردد آنكه در گذشته علاوه بر كشاورزي، آب لازم براي شرب و بهداشت نيز از همين محل تأمين ميشده است. مردم حتي در خانههاي خود با "پاكنه"ها به آب قناتي كه متعلق به دشتي در دور دست بوده است دسترسي داشتهاند. علاوه بر اين بسياري از تاسيسات عمومي و عام المنفعه نظير آبانبارها، حوض ها، مساجد و ... توسط قنوات مشروب ميشده و آب قنات تنها اختصاص به كشاورزي نداشته است. از همه مهمتر آسيابهاي قديمي است كه در مسير قناتها طراحي شده و تامين غذاي روزانه به عنوان يك نياز حياتي را بر عهده داشته است. به طور كلي بايد گفت ما در مدیریت قنوات با يك نظام خصوصي جامع و سيستم مديريتي كارآمد و با بهرهوري بالا و كاملاً متكي به مردم مواجه هستيم.
وضعيت كنوني قنوات را در كشور چگونه ميبينيد؟ واقعيت آن است كه مردم و حاكميت براي چند دهه متمادي نسبت به قناتها بيمهر و بي تفاوت بودهاند و آثار اين بيمهري طولاني مدت را به سادگي می توان از مشاهده وضع موجود قنوات، ملاحظه نمود. مهمترين مشكل کلی قنوات، و به طور خاص قنات های دشتی (در برابر قنوات هوابین) تعدي به حريم آنها بوده است. اين در حالي است كه از سال ۱۳۰۹ قوانيني در دست داریم كه ورود به حريم قنوات را محدود و ممنوع ساخته است. بر این اساس حفر چاهها در حريم قنوات، مهمترين دلايل خشكيدن و يا در اصطلاح "فوت" قنات ها محسوب می شود. توسعه شهرها و قرار گرفتن زمينهاي كشاورزي كه توسط قنوات مشروب ميشدهاند در محدوده شهرها و علاوه بر اين تغيير سبك زندگي و تغيير الگوي مشاغل و از ميان رفتن نسبي كشاورزي معیشتی و به طور خاص كاهش بارندگيها، داستان غم انگیز قنات را رقم زده است. اما با اين وجود بايد توجه داشت كه قنات هنوز زنده است و در حال حاضر در استاني خشک و کویری چون يزد، حدود ۱۵% از آب مصرفي در بخش كشاورزي از طريق قنوات تأمين ميشود. قطعاً به مدد برنامههاي مرمت و احیای قنوات ميتوان به آينده قناتها اميدوار بود و دليل اصلي آن چنانچه ذكر شد سازگاری اين فناوري با اقليم خشك و به ويژه در فلات مركزي است.
آقاي دكتر جواديانزاده ، آيا به نظر شما در شرايط كنوني و به طور خاص با توجه به تغيير الگوي نيازمنديها امكان تعريف كاربريهاي جديدی براي قنوات وجود دارد؟ این راهبرد را تا چه اندازه در جهت احیای قنات ضروری می دانید؟ بله، حتما چنين امكاني وجود داشته و لازم است به طور جدي و عملياتي مورد توجه قرار گيرد. تامين آب شرب در برخي از شهرهاي كوچك و حتي روستاها ميتواند با کمک قنات انجام شود. برخي از صنایع و به ويژه صنایع بزرگ نيز با توجه به حجم بالاي سرمايه لازم براي احياي قنات، ميتوانند از اين مكان استفاده نمايند. وقتي برخی از صنایع بزرگ حاضر هستند که آب را با سرمایه گزاری سنگین از خلیج فارس منتقل کنند، و يا براي جمع آوري، انتقال و تصفيه فاضلاب شهري سرمايهگذاري ميكنند تا بتوانند پساب حاصله را در صنعت مورد استفاده قرار دهند، چه بسا در برخي موارد بتوان با استفاده از این حجم کلان از سرمایه گزاری، از قنوات به عنوان گزينهاي جايگزين استفاده كرد. همچنين شهرداريها نيز براي مصارف آب در فضاي سبز شهري در پارهاي از موارد ميتوانند از قناتهاي قديمي كه قابليت احيا دارند استفاده نمایند. احداث نيروگاههاي كوچك مقياس (میکرو) در مسير قنوات براي تأمين برق خارج از شبكه نيز از جمله كاربريهاي قابل بررسي محسوب ميشود.
جنابعالي به عنوان يك كارشناس در حوزه آب كه سالها تجربه اجرايي نيز داشتهايد، برای احياي قنوات و يا به عبارت ديگر استفاده بيشتر و بهتر از اين فناوري بومي در روزگار كنوني چه پيشنهادي داريد؟ به اعتقاد بنده قنوات به دليل الگوي برخاسته از طبيعت ميتواند پايدار بماند و جايگاهي بهتر از شرايط كنوني بيابد. در اين مسير در مرحله اول تغيير نوع نگاه به قنات لازم است. قنات را بايد مانند يک خط انتقال آب در نظر گرفت و نه لزوماً يك ابزار كشاورزي. اگر قنات را يك منبع تأمين آب بدانيم از دوگانگي موجود و آزاردهنده كنوني در مديريت آن نيز رهايي خواهيم يافت. هم اكنون وزارت نيرو به عنوان متولي تأمين و حفاظت از منابع آب و مرجع صدور امتياز بهرهبرداري از منابع آبي، هيچ دخالت و نظارتي در مديريت قنوات ندارد. آثار منفي اين دوگانگي كاملاً در عمل آشكار و بي نياز از توضيح است.
يكي ديگر از راهبردهاي مورد تأكيد بنده، تصميم قاطع و حضور و حمايت جدی دولت از عمليات مرمت و احياي قنوات است كه خوشبختانه در اين راستا هم در طرح كلان و ملي "احيا و تعادل بخشي منابع آبي" و هم در برنامه ششم توسعه راهبردهايي برجسته و سیاست هایی پر رنگ را شاهد هستيم. موضوع مهم ديگر، ايجاد و تقويت "تشكلهاي آب بران" است. ما نيازمند سپردن امور مديريتي منابع آبي به مردم و آب بران هستيم. مديريت قنوات الگوي خوبي از مديريت مردمي و مشاركتي است . تشكل آب بران كه در قالب طرح ملي "احياء و تعادل بخشي منابع آبی" اجرایی شده و توسعه خواهد يافت و ميتواند در مناطقي چون استان يزد به طور جدي بر حفظ و احياي قنوات اثرگزار باشد.
بیشتر بخوانید: جای خالی قنات ها و آخرين نكتهاي كه به نظر ميرسد و در سوال قبلي نيز بر آن تأكيد شد تعريف كاربريهاي جديد براي قنوات مثلاً در حوزه آب شرب یا آب شهري و همچنين تأمين آب صنايع و در نتیجه هدایت سرمايههاي كلان مالي براي احیا و مرمت قنوات است. البته در صورت تعريف كاربريهاي عمومي ميتوان از ظرفیت بزرگ و سرمايه "خیّران" نيز در حوزه آب استفاده كرد چنانچه در گذشته نيز شاهد موقوفات زيادي از محل داراييهاي مردمي براي تأمين آب در جوامع شهري و روستايي بودهايم.