این روزها تبلیغات زیادی انجام میشود تا ما را نسبت به صرفهجویی در مصرف آب حساس کند و به ما بگوید روزی آب تمام میشود؛ اما سخت است باور کنیم ممکن است این قطره که از شیر آب میآید، آخرین قطره باشد.
سد لتیان - امروز
سد لتیان - دیروز
باور اینکه روزی شیر آب را که باز میکنیم، لوله سرفه میکند و آبی قهوهای رنگ توی لیوان میریزد و بعد، تمام، سخت است، اما اگر دوری در این شهر شلوغ بزنیم و سدها و رودهای تأمینکننده آبش را ببنیم، میفهمیم که اگر صرفهجویی نکنیم، این کابوس میتواند حقیقی شود.
اینجا سد لتیان است؛ جمعه صبح زود است و انگار شهر بیدار نشده و هنوز در کش و قوس است. در زمینهای «تلو» که در شمال شرق تهران قرار دارد، تپهای وجود دارد که با رفتن بر فراز آن میتوان «سد لتیان» و «شهر لواسان» را دید. پیشترها از این بالا میشد پهنه بزرگتری از سد لتیان را دید؛ سدی که رودهایی چون جاجرود و رودخانههای کُندرود، افچه، برگجهان از آبریزهای آن هستند، بخشی از آب تهران را تأمین میکرد.
اما حالا از این بالا فقط میشود یک آبیِ آبرفته را دید که دیگر رودی هم نیست که به آن بریزد، کام همه رودها خشک است و سطح دریاچه آنقدر پایین آمده که میشود به راحتی خطهای اطراف بسترش را دید که بیشتر و بیشتر شده و دریاچه حسابی پایین رفته و تشنه است.
اینجا سد لتیان است و دست خالی سد که هرچه آب در کف داشته هرزآب شده است. درست است که بیشترین بخش هدر رفت آب در کشور، در بخش کشاورزی است و میگویند بخشی از آب تصفیه شده تهران نه به خاطر پرمصرف بودن مشترکان که به دلیل کهنگی، زنگزدگی و خرابی لولهکشی آب شهری از بین میرود، اما مصرف خانگی آب هم در این خشکسالی بیتأثیر نیست. ما هم میتوانیم به لتیان کمک کنیم تا شیره جانش خشک نشود، تا این بالا که میآییم جان خشک و ترکخورده خاک را نبینیم.
سد لتیان - امروز
سد لتیان - دیروز
چند روزی است باران میبارد، اما مسئولان گفتهاند این حجم باران کافی نیست تا کمبود آب پشت سد لتیان و دیگر سدهای چشم به راه آب را چشمروشنی بدهد؛ پس، شیر آب را که باز میکنید به یاد این عکس هم بیفتید و به یاد این سد که دارد تقلا میکند برای زنده ماندن، برای آبی ماندن.