گردوغبار يا اصطلاح عموميتر «ريزگرد» که اين روزها نامش بسيار شنيده ميشود، تعاريف و طبقهبنديهاي مختلفي از نظر جنس و ساختار دارد اما آنچه مسلم است، گرد وغبار تودهاي از ذرات جامد بوده که در هوا پخش شده است.
قدمت حضور ريزگردها به پيدايش کره زمين ميرسد؛ زماني که به دور از همهمه حضور انسان، کره زمين قدرت پالايش خود را داشت. تا چندين دهه پيش نيز اگر طوفاني در نواحي خشک و کوير رخ ميداد يا زمان گردهافشاني درختان در بهار ميرسيد، دوباره پاي اين اصطلاح به ميان ميآمد، درحاليکه همه ما اطمينان داشتيم اين پديده گذرا خواهد بود. در سالهاي اخير، بروز تغييرات اقليمي، افزايش خشکسالي، کاهش رطوبت و آبهاي سطحي، ميزان ريزگردها را افزايش داده و آنها را بيشتر از يک پديده محيطي در زمره آلايندههاي محيطزيستي قرار داده، بهگونهاي که حتي ميزان غلظت ذرات گردغبار ازجمله موارد مهم در استانداردهاي آلودگي هوا محسوب ميشود. ازجمله نکات مهم و قابل تأمل درباره آلايندگي ذرات گردوغبار، توجه به اندازه و جنس آنهاست. از آنجا که بيش از هرچيز، ماهيت خطرزابودن ذرات معلق در جذب مواد موجود در جو بهويژه آلايندههاي محيطي مطرح است؛ لذا هرچه ابعاد آنها کوچکتر باشد، اثرات بهداشتي ناشي از آنها نيز بيشتر خواهد بود. بهعنوان نمونه، ذرات کوچکتر از ۲,۵ ميکرون (PM۲.۵) به دليل قدرت نفوذ بيشتر به ريهها و سطح مناسب در جذب آلايندههاي ناشي از احتراق سوختهاي فسيلي يا ديگر آلايندههاي ناشي از اگزوزهاي خروجي کارخانجات که درنهايت منجر به سرطانزايي هستند، بسيار مورد توجه قرار دارند. درهمينراستا حتي انتقال عوامل ميکروبي و جذب آنها بر سطح ريزگردها و همچنين تشديد بيماريهايي همچون آسم و آلرژي و نيز وقوع بيشتر بيماريهاي قلبي از مهمترين عوارض ريزگردها در جوامع انساني محسوب ميشود. تأثيرات سوء ناشي از حضور ريزگردها نهتنها در جوامع انساني بلکه در تمامي عرصههاي محيطزيست مطرح است. جنگلها و جوامع گياهي ازجمله مهمترين بخشهاي مهم طبيعت و درگير با مشکلات ناشي از ذرات گردوغبار هستند و مطالعات نشان ميدهد با توجه به اينکه کشور ايران و همسايه هاى غربى آن در کمربند خشک و نيمهخشک جهان قرار گرفتهاند و از طرف ديگر، ميانگين بارش سالانه در کشور، نصف ميانگين بارش سالانه در جهان است، ايران در معرض وقوع پديده گردوغبار هم در مقياس محلى و هم در مقياس منطقهاى و جهانى قرار دارد. ازسويديگر، نواحي غربي کشور ايران به دليل موقعيت جغرافيايى و اقليمى و نزديکى به بيابان هاى کشورهاى مجاور مانند عراق، سوريه و عربستان، بيشتر در معرض سامانههاى گردوغبار واقع شدهاند. درهمينراستا استقرار و حضور جوامع گياهي در بهبود آبوهوا و پالايش گردوغبار، نقش بسيار مؤثري دارند و در مواجهه با توده گردوغباري که بهوسيله باد حمل ميشود با کاهش سرعت باد سبب کاهش نيروي حمل و جابهجايي ذرات توسط درختان و درنهايت رسوب آنها ميشوند. تأثير گياهان و بهويژه جنگلها در حدي است که آنها را ريههاي تنفسي ميخوانند. جنگلهاي زاگرس واقع در غرب کشور ازجمله بومسازگانهاي مهم و مؤثر در مقابله با آلودگي ناشي از ذرات گردوغبار هستند که در اين تقابل، حيات آنها در معرض تهديد بزرگ ناشي از ذرات گردوغبار قرار گرفته است. در جنگلهاي غرب کشور، مهمترين و فراوانترين گونه درختي منطقه رويشي زاگرس بلوط است که بيش از ۹۰ درصد اراضي جنگلي اين منطقه را تشکيل ميدهد. هر هکتار جنگل پهنبرگ سالانه ۶۸ تن گردوغبار را مهار و هوا را سالم و تميز و به اصطلاح تصفيه ميکند، درحاليکه پژوهشها نشان ميدهند درختان پهنبرگ از سطح فتوسنتز بالايي برخوردار بوده و بيش از درختان سوزني در معرض گردوغبار آسيب ميبينند. درهمينراستا گردوغبار گسترده نواحي غربي ايران در سالهاي اخير اين درختان را به زانو درآورده است. ساختار کرکيشکل برگهاي بلوط که ميتوانند جاذب ذرات گردوغبار باشند در هنگام وقوع پديده گردوغبار بسته ميشوند و وجود گردو غبار و نفوذ آن در روزنههاي گياهي سبب ميشود در روند طبيعي تبادلات گازي و دريافت نور توسط برگ اختلال ايجاد شده و بر فتوسنتز، غذاسازي و تنفس (به دليل بستهشدن روزنه) گياه، اثرات سوئي اتفاق افتد و درنهايت عملکرد گياه کاهش يابد. اين در حالي است که به دليل شدت بالاي گردوغبار در زاگرس، ديگر اين درختان توانايي جذب اين همه ريزگرد را نداشته و به نوعي قدرت نفسکشيدن را از دست دادهاند. ازسويديگر، با توجه به اينکه ذرات گردوغبار، سطح بسيار مناسبي براي جذب آلايندههاي محيطي دارا هستند با واردکردن مواد آلاينده سمي و خطرناک به گياه از طريق تأثير بر فرايند فتوسنتز، هدايت روزنهاي و نيز افزايش دماي برگ ميتواند رشد و عملکرد گياهان را نيز تحتتأثير قرار دهد. بيشترين اثر آلايندههاي هوا ناشي از ذرات معلق در برگ گياهان بهواسطه تهنشيني، سايش، اثر مستقيم و غيرمستقيم شيميايي ترکيب آلاينده و حتي فرايندهاي فتوشيميايي و الکتروشيميايي مربوطه است. درهمينراستا حضور فلزات سنگين و سمي مانند سرب، جيوه، کادميوم و آرسنيک در ذرات گردوغبار نيز در تخريب و کاهش حيات جنگلهاي بلوط زاگرس هستند. ازسويديگر، لازم است بر نقش مهم درخت بلوط در تثبيت خاک و جذب آبهاي زيرسطحي، حفظ مراتع و حتي زيبايي درهها در منطقه زاگرس اشاره کرد. ريشه بلوط، تنها به عمق پنج تا چهار متري زمين نفوذ کرده و بيشتر از آبهاي سطحي استفاده ميکند و در سالهاي اخير به دليل کاهش بارندگي و خشکسالي، آب کمي به ريشه درختان بلوط رسيده و منجر به خشکشدن درختان بلوط شده است. درنهايت، اثر تشديدکنندگي پديدههاي گوناگون مانند تغييرات شديد اقليمي، خشکسالي و کاهش بارشهاي سالانه، افت سفرههاي زيرزميني که همگي از عوامل مؤثر در ايجاد پديده ريزگرد نيز هستند، دستبهدست هم داده و با اختلال در عمل فتوسنتز و چرخه طبيعي گياه، سبب ضعيفترشدن گونههاي بلوط و آسيبپذيرشدن اين جنگلها در برابر قارچها، انگلها و آفاتي همچون سوسک چوبخوار و دشمنان طبيعي ديگر، اين گونه را رو به زوال کرده است. آنچه امروز مهم است، توجه و اهميت در جلوگيري و کنترل ريزگردها بهعنوان يکي از خطرناکترين تهديدهاي محيطزيستي است که اگر براي پيشگيري از حضور بيشتر و نيز رفع اثرات آنها چارهاي انديشيده نشود ما شاهد ازبينرفتن جنگلهای نواحي غربي کشور، جانداران اين بومسازگانهاي ارزشمند و درنهايت آسيب و تخريب مرگ بيشازپيش جوامع انساني منطقه خواهيم بود.