در نهمین نشست کمیته راهبردی پروژه جنگلهای هیرکانی که به همت پروژه ملی مدیریت چندمنظوره جنگلهای هیرکانی برگزار شد، حاضران با برشمردن بحرانهای محیط زیستی در ایران و نگاهی به نتایج اجرای پروژه هیرکانی به چالشها و مشکلات ادامه این پروژه پرداختند.
آب مردم را از نقاط مختلف ایران به دامنه کوهها کوچانده است. این همان چیزی است که «مهاجرت اکولوژیک» میخوانند و یکی از چند چالش محیط زیستی ایران است. این موضوع در نهمین نشست کمیته راهبردی پروژه مدیریت چندمنظوره جنگلهای هیرکانی مطرح شد و معاون امور جنگل سازمان جنگلها جزییات بیشتری دربارهاش داد: «مهاجرت از قسمتهای مختلف کشور به دامنههای شمالی و جنوبی البرز و همچنین قسمتهای شمالشرقی و شمالغربی زاگرس صورت میگیرد.» اینطور که در این نشست عنوان شد گرمایش هوا، تغییرات اقلیمی و دخالتهای انسانی بزرگترین عوامل این مهاجرتاند و راهحل آن در نگهداری پوششهای جنگلی و البته مدیریت درست منابع آب دیده شده است. در نهمین نشست کمیته راهبردی پروژه جنگلهای هیرکانی که به همت پروژه ملی مدیریت چندمنظوره جنگلهای هیرکانی برگزار شد، حاضران با برشمردن بحرانهای محیط زیستی در ایران و نگاهی به نتایج اجرای پروژه هیرکانی به چالشها و مشکلات ادامه این پروژه پرداختند. «آن ماری کارلسن» معاون نماینده مقیم سازمان ملل متحد، «عباسعلی نوبخت» معاون امور جنگل سازمان جنگلها و مجری ملی پروژه، «مایک موزر» مشاور ارشد بینالمللی پروژه، «محسن سلیمانی» مدیر برنامههای محیطزیست، اقتصادی–اجتماعی دفتر عمران ملل متحد و نمایندگان وزارت کشور، سازمان محیطزیست و سازمان میراث فرهنگی و نماینده سمنهای محیطزیست حضور داشتند.
مشکلات اجتماعی طبیعت را تهدید میکند تغییرات اقلیمی یکی از عوامل تهدیدکننده جنگلها در ایران است. عباسعلی نوبخت، معاون امور جنگل سازمان جنگلها در این نشست توضیحی از روند این تغییرات در ایران داد: «برخی از گونههای گیاهی جنگلی و مرتعی ما برای ادامه بقای خود مجبور شدهاند ناحیه ارتفاعی خود را بالا ببردند. بهعنوان مثال جنگلهای طبیعی طی ٣٠ سال گذشته ناحیه ارتفاعی خود را به بالاترین حد کشانده تا بتواند با این تغییرات مبارزه کند.» او با تشریح وظایف سازمان جنگلها گفت: «در ایران با بحرانهای شدیدی پیرامون مسائل محیط زیستی و آب مواجهایم. از آنجا که امنیت زیستمحیطی یکی از بخشهای مهم امنیت ملی ایران به شمار میرود باید امنیت زیستمحیطی را با مدیریت صحیح تأمین کنیم.» نوبخت با برشمردن نواحی رویشی ایران ادامه داد: «در ایران ٣ منطقه رویشی و ٥ ناحیه رویشی بهعنوان پل ارتباطی اقلیمهای دنیا به حساب میآید. عوامل تخریبی بهطور خلاصه یکی عوامل اقلیمی است و تأکید بدنه کارشناسی بر تغییرات اقلیمی نیست بلکه بر نوسانات اقلیمی است. در نتیجه مدیریت این موضوع دشوار است زیرا تمام دنیا باید طبیعت خود را مدیریت کنند تا کره زمین از این بحران عبور کند.» او گفت که دومین عاملی که طبیعت را در ایران تهدید میکند مشکلات اجتماعی است: «در این مسیر باید اعتماد مردم را به تشکیلات دولتی و اقداماتی که تا به حال به نام دولت انجام دادهایم، جلب کنیم. این اعتمادسازی زمانبر است و پروژههای مشابه هیرکانی میتواند کمککننده باشد تا ما را از این بحران خارج کند. در این زمینه علاوه بر پروژه هیرکانی، در پروژههای مشترکی که با دیگر کشورها و سازمانها داشتیم، تأثیر مثبتی داشته است. یکی از دستاوردها و اهداف این مطالعات و پروژهها، کسب اعتماد مردم و مشارکت فعال آنها در زمینههای اجرایی است.» مجری ملی پروژه مدیریت چندمنظوره جنگلهای هیرکانی سومین عامل را مسائل مدیریتی دانست که بیشتر از سوی کشورهای دیگر بهویژه کشورهای اروپایی به مدیران دیکته شده بود: «پیرامون جنگلهای ما این مسأله سابقهای ٦٠ ساله دارد که با عنوان طرحهای جنگلداری و با مفاهیم مختلف که درنهایت مهمترین اهداف این طرحها بهرهبرداری و خروج چوبآلات بوده است.» به گفته معاون سازمان جنگلها در این طرحها سایر کارکردهای حوزههای جنگلی از لحاظ اکولوژیک و اکوسیستمی لحاظ نمیشده و بیشتر ارزش چوبآلات مورد توجه قرار میگرفته است زیرا باعث اشتغالزایی میشده است. او در ادامه این نشست با تبیین عمق بحران آب در ایران ادامه داد: «بحران کشور یک نشانه دارد و آن وضع دریاچه ارومیه است اما عمق بحران عمیقتر از آن چیزی است که دیده میشود، شاید بتوان گفت وضع سفرههای زیرزمینی موقعیت بدتری نسبت به دریاچه ارومیه دارند. در فلات مرکزی ایران دشتهای وسیعی نشست کرده است. یکی از راهحلهای این بحران مدیریت پوششهای گیاهی است؛ در ابتدا باید آن را حفظ کنیم و در مرحله بعد به دنبال احیا و توسعه آن باشیم.» یکی دیگر از مسائلی که نوبخت به آن اشاره کرد، مهاجرت اکولوژیک بود؛ مهاجرتی که از اقصا نقاط ایران به دامنههای شمالی و جنوبی البرز و قسمتهای شمالشرقی و شمالغربی زاگرس صورت میگیرد: «این مهاجرت اکولوژیک به دلیل کمبود منابع آب آغاز شده است. این مهاجرت با مشکلات اجتماعی و طبیعی همراه خواهد بود و برای جلوگیری از آن باید آب را به شیوه درست مدیریت کرد.» با وجود تمامی این مشکلات، مجری ملی پروژه مدیریت چندمنظوره جنگلهای هیرکانی خبر خوش را افزایش حساسیتهای مردم نسبت به حفظ عرصههای منابع طبیعی و ارتقای فرهنگ عمومی دانست. نوبخت با اشاره به همراهی دستگاهها برای حفظ منابع طبیعی ادامه داد: «نهادهای متفاوتی مانند سازمان محیطزیست، وزارت کشور، وزارت جهاد کشاورزی، سازمان گردشگری و حتی دستگاههای نظامی به این نتیجه رسیدهاند که به دلیل کاربریها و اهمیت منابع طبیعی در پی تأمین امنیت زیستمحیطی باشند.» اینطور که معاون امور جنگل در سازمان جنگلها توضیح داد طرح تنفس جنگل برای جنگلهای شمال کشور حاصل این توافق بوده است. در انتظار بودجهایم آن مارلی کارلسن، معاون نماینده مقیم سازمان ملل متحد، دیگر سخنران این نشست بود. او با اشاره به اینکه اخیرا دو مصوبه با سازمان حفاظت محیط زیست و سازمان ملل متحد به امضا رسیده، یکی از آنها را مصوبهای در زمینه گزارش ملی مرتبط با تغییرات اقلیم و دیگری را تصویب قانون تالابها طی پروژه حفاظت از تالابها دانست و گفت: «اکنون منتظر شنیدن خبرهای خوش دیگر برای تصویب بودجههای این پروژهها هستیم.» او با اعلام یک خبر در حوزه محیط زیست ادامه داد: «حدود دو هفته پیش یک موافقتنامه با آقای جلالی درخصوص پروژه ترسیب کربن به امضا رساندیم. این موافقتنامه به مدت ٥سال و با مبلغ ٧,٦میلیون دلار به تصویب رسیده است. در این موافقتنامه سهم آورده دولت و سهم سازمان جنگلها و مراتع نیز به تأیید رسید.» کارلسن ادامه داد: «همانطور که میدانید پروژه ترسیب کربن از سال ٢٠٠٥ و در ٤ پایلوت آغاز شد، اما اکنون این پروژه تا سال ٢٠١٨ تمدید شده و در ١٨ استان مختلف این پروژه فعال است و با وارد شدن این منبع ٥ استان دیگر نیز به تعداد پایلوتهای این پروژه اضافه خواهد شد. پروژهای که کارلسن از آن سخن به میان آورد، در راستای بیابانزایی و برای توسعه مدل مدیریتی مشارکتی مراتع در مناطق خشک و نیمهخشک با هدف محرومیتزدایی و افزایش جذب کربن خاک طراحی شده است. معاون نماینده مقیم سازمان ملل متحد برای توضیح بیشتر گفت: «در پروژه ترسیب کربن نیز مانند پروژه هیرکانی علاوه بر نیازهای مردم به موضوع حفاظت نیز توجه جدی میشود. رویکردهای این قبیل پروژهها بیانگر تغییر شیوههای مدیریتی است که در پروژههای اجتماعی باید بهطور همزمان به نیازهای مردم توجه کرد و درعینحال درگیر کردن صاحبان منافع در امور حفاظتی است.» او با اعلام این موضوع که تا بهحال دستاوردهای مهمی از اجرای پروژه هیرکانی حاصل شده است، ادامه داد: «اما باید کارهای بزرگتری را با یکدیگر برای حفاظت از جنگلهای باستانی هیرکانی انجام دهیم. برای برنامه عمران ملل متحد نیز حفظ این جنگلها از ضرورت برخوردار است.»
درهمتنیدگی بحران آب و مسائل اجتماعی موضوع دیگری که کارلسن به آن اشاره کرد، فشار انسانها بر منابع طبیعی بود. اتفاقی که البته «در سایر نقاط دنیا هم دیده میشود.» او با تأکید بر درهمتنیدگی بحران آب و مسائل اجتماعی گفت: «تمامی این مسائل به یکدیگر ارتباط دارد و اینها نتیجه فشاری است که از سوی ما انسانها بر منابع طبیعی وارد میشود.» معاون نماینده مقیم سازمان ملل متحد با بیان این مثال که احداث یک جاده به طول یک کیلومتر از دو سمت جاده، بهطور مستقیم اکوسیستم را تحتتأثیر قرار میدهد، گفت: «حالا تصور کنید چقدر جاده در جهان کشیده شده است. گاهی اوقات تصور میشد ما انسانها بهعنوان هیولا به خود حق میدهیم که هر بلایی که خواستیم سر این کره خاکی بیاوریم.» به گفته او، به نظر میرسد ما ارتباطات میان این بخشها را به خوبی درک نکردهایم. هرچند «بیشک آب یکی از عناصر پیونددهنده این اجزای مختلف است» و در نتیجه «باید به آب بهعنوان ربطدهنده اکوسیستمها توجه شود.» کارلسن با گفتن این موارد ادامه داد: «تنها موضوع، مصرف آب نیست بلکه توجه به نقاط تولیدکننده آب بهعنوان بخشهای کلیدی تولید خدمات اکوسیستمی ضروری است.» او با اشاره به اینکه این مسأله دامن همه انسانها را خواهد گرفت، گفت: «شاید به نظر نیاید، اما بزرگترین آسیبها متوجه شهرنشینان خواهد بود. نوع زندگی آنها و اثری که بر اکوسیستم میگذارند، بسیار زیاد است و متقابلا همین اثر را از اکوسیستم دریافت میکنند.» موضوع مورد اشاره او براساس مطالعاتی است که ١٣٦٠ دانشمند از سال ٢٠١٦ و با عنوان «ارزیابی هزاره اکوسیستمها» انجام دادند. این مطالعات به منظور بررسی اثرات چندجانبه انسانها بر اکوسیستم انجام گرفته است.
برنامه ادامه پروژه تا دوسال دیگر در ادامه این نشست «مایک موزر»، مشاور بینالمللی پروژه مدیریت چندمنظوره جنگلهای هیرکانی با ابراز رضایتمندی از پایداری در اجرای پروژه و مشارکت فعال جوامع محلی در آن گفت: «فعال شدن جوامع محلی و سازمان جنگلها و دیگر سازمانهای مرتبط یک صدای مشترک را ایجاد کرده که گواهی تلفیق شدن برنامهها در یک رویکرد چندمنظوره است.» با این حال به گفته او، ادامه این پروژه نیازمند متعهد بودن ایران است. موزر با اشاره به چالشهای ادامه این پروژه ادامه داد: «این پروژه براساس سند تا ١٨ ماه دیگر پایان میپذیرد. براساس آمار، هزینههای بخش بزرگی از بودجه اختصاص داده شده از سوی صندوق محیط زیست جهانی (GEF) هزینه شده است اما اگر دولت ایران تعهدات خود را به این پروژه بپردازد، میتوان امیدوار بود پس از این ١٨ ماه تا دوسال دیگر این پروژه به فعالیت خود ادامه دهد.» او همچنین یکی از اهدافی که در ٦ ماه آینده دنبال میشود را طراحی نحوه خروج با حفظ اهداف پروژه دانست؛ بهطوری که در تمام مولفهها، مدیریتها به بخشهای متفاوتی واگذار شود تا اهداف پروژه ادامه پیدا کند. مشاور بینالمللی پروژه هیرکانی درباره نقاط قوت و ضعف پروژه گفت: «بیشتر ابزاری که در اختیار داشتیم برای اجرا تکمیل شده و با همه ذینفعان هماهنگیهای لازم صورت گرفته است.» به گفته او، بزرگترین چالش، پرداخت سهم مشارکت چه از سوی دولت و چه برنامه عمران ملل متحد است و دومین چالش تاخیری که در تصویب برخی از برنامههای پروژه ایجاد شده است.
در انتظار اجرای سند استراتژی توسعه سبز داریوش بیات، مدیر پروژه مدیریت چندمنظوره جنگلهای هیرکانی هم از سند راهبردی توسعه سبز سخن گفت؛ یک سند بالادستی که در جنگلهای هیرکانی برای نظارت و هماهنگی و با مشارکت ذینفعان پروژه، سه استانداری استانهای شمالی و دیگر دستاندکاران تنظیم و اصلاح و درنهایت برای تصویب به شورایعالی جنگل و سازمان جنگلها ارسال شده است. این سند برای اجرایی شدن باید به امضای ریاست سازمان جنگلها و مراتع و استانداران سه استان شمالی برسد. بیات با تشریح سند استراتژی توسعه سبز ابراز امیدواری کرد که با تشکیل یک کمیته عالی به ریاست معاون اول رئیسجمهوری و حضور رئیس سازمان محیط زیست، ریاست سازمان جنگلها و مراتع و استانداران سه استان شمالی، زمینه اجرای این سند فراهم شود و درنهایت بتوانیم برای اجرای آن اعتبار لازم را از سازمان برنامه و بودجه کسب کنیم. به گفته او، این پروژه برای اینکه بتواند در جنگلداری اجتماعمحور فعالیت داشته باشد، یک شورای مشورتی را با حضور کارشناسان ارشد جنگل تشکیل داده است: «با این شورا نشستهای متعددی برگزار و از آنها نظرات اصلاحی دریافت کرده ایم. طراحی پایلوتها، مدیریت حوزه آبخیزداری، تقدیر از جوامع محلی و سازمانهای مردمنهاد، توسعه مشاغل پایدار، کشتهای جایگزین، توسعه صنایع دستی و گردشگری، تشکیل تعاونیها و صندوقها و تشکیل باغهای آموزشی – آزمایشی یا الگویی، ایجاد پارک جنگلی و... از دیگر دستاوردهای این پروژه بوده است.» او با گفتن این موارد، مهمترین دستاورد این پروژه را تلاش در کسب اعتماد مردم برای مشارکت در مدیریت جنگل عنوان کرد: «درحال حاضر خود ذینفعان به جای مقابله با اجرای این طرح، با آن همراه شده و عوامل تخریب را به خوبی شناختهاند و به منظور برداشتن این موانع همراه هستند. نکته دیگر این است که تمامی این طرحهای اجرایی به درخواست جوامع محلی صورت گرفته و هیچکدام از آنها از بیرون تحمیل نشده است.»