یک کارشناس هیدرولوژی گفت: از آنجا که سدسازی با هدف تغذیه آبخوانها انجام نمیشود و اهداف دیگری را دنبال میکند، در رابطه با تاثیر سدسازی بر تغذیه منابع آب زیرزمینی نیز مطالعه دقیقی انجام نشده است.
در طرحهای آبخیزداری با رسوب سیلیس یا برخی ترکیبات در مخزن سازه، لایههای غیر قابل نفوذی تشکیل میشود که مانع نفوذ آب به داخل زمین میشود به همین دلیل در روشهای سنتی، در مخزن سازههای مربوط به آبخیزداری کشت و کار انجام میشد تا با ایجاد شخم و شیار، امکان نفوذ آب در داخل زمین فراهم شود، درباره سدهای بزرگ طبیعی است که چنین امکانی وجود نداشته باشد، بنابراین سازندگان سد، نمیتوانند ادعا کنند که این سازههای عظیم بتنی عامل نفوذ آب به داخل زمین است. اویس ترابی، دکترای عمران و کارشناس هیدرولوژی بیان کرد: سدها دریاچه وسیعی داشته و مانند طرحهای آبخیزداری که کوچک و پراکنده هستند، در مقیاس وسیعتر آب را در یک جا جمع میکنند. این سازهها مانند پروژههای آبخیزداری در تغذیه موثر هستند اما مطالعه دقیقی که نشان دهد مخزن سد چقدر در تغذیه نقش دارد، وجود نداشته است.
وی افزود: هدف سد آبخوانداری نیست. اگر سد میزنند برای برنامهریزی منابع آبهای سطحی است و یا به منظور برنامهریزی برای تامین آب کشاورزی، شرب یا صنعت این سازهها ایجاد میشوند. گاهی هم با زدن سد به دنبال برنامهریزی برای کنترل سیل و رسوب هستند. اینکه میگویند سد به تغذیه سفرههای زیرزمینی کمک میکند، صرفا به این خاطر است که میخواهند لیست فواید سد را تکمیل کنند.
ترابی تاکید کرد: ولی کسی برای تغذیه سفرههای زیرزمینی، سد ایجاد نمیکند. هیچگاه این حجم آب را ذخیره نمیکنیم و تبخیر ایجاد نمیکنیم که آبخوان را تغذیه کنیم.
معمولا در پایین دست سدها با افت سفره مواجه هستیم. این کارشناس هیدرولوژی در پاسخ به این پرسش که آیا در زمینه تاثیر سد به روی منابع آب پایین دست مطالعه میشود یا خیر، بیان کرد: در احداث سد و دوره بهرهبرداری روی تاثیر بر آبخوانها مطالعه نمیشود. برای جانمایی سد مطالعات زمین شناسی را انجام میدهند، صرفا برای اینکه بدانند سد را میتوان در یک منطقه احداث کرد یا خیر. اما هیچگاه در شرح خدمات تیپ یک سد، مطالعه درباره منابع آب پایین دست جزء وظایف آب منطقهایها نبوده است و در مطالعه یک سد تاثیر روی سفرههای زیرزمینی و پیرامونی بررسی نمیشود.
وی درباره بررسی اثر تجمعی سد روی منابع آب زیرزمینی نیز بیان کرد: بررسی اثرات تجمعی به منظور مدیریت و برنامهریزی منابع آب انجام میشود اما این بررسی روی آبخوانها انجام نمیشود. هدف اصلی این است که مدیریت و برنامهریزی آب انجام شود. اثرات تجمعی را هم روی همین حوزه بررسی میکنند.
به گفته ترابی افت منابع آب آبخوانهای کشور حاصل برداشت بیش از حد از سفرههای آب زیرزمینی است و سدسازیها در این مسئله تاثیر چندانی ندارند یا حداقل مطالعات ما در زمینه تاثیر سدسازی کامل نیست.
وی عنوان کرد: طی ۶۰ سال اخیر که به موتورپمپها مجهز شدیم و توسعه کشور بر مبنای کشاورزی شکل گرفت، به سرعت آبهای زیرزمینی از فضای متخلخل زیر زمین تخلیه شد و سرعت تخلیه به مراتب بیشتر از تغذیه بود.
این کارشناس هیدرولوژی اضافه کرد: در عرض چند ثانیه میزان آبی را برداشت میکنیم که برای تغذیه آن چند صد سال زمان نیاز است. تخلیه آبخوانها تقصیر عدم نظارت واحدهای نظارتی در برداشت آب از منابع زیرزمینی است.
این کارشناس هیدرولوژی گفت: بعد از آنکه قطب توسعه کشور، کشاورزی در نظر گرفته شد، توجیه مناسبی برای حفر چاه در ایران ایجاد کرد. افزایش تعداد چاهها فرصت نمیدهد که حجم دینامیک آبخوانها با بارشها تغذیه شود. ما از حجم ایستایی، برای تامین نیازهای آبی برداشت میکنیم. آبهای موجود در این سطح، در دورههای زمین شناسی شکل گرفته و تغذیه مجدد آن نیاز به هزاران سال زمان دارد.
وی درباره ایرادات اصلی سدسازی بیان کرد: هرجا سد زدیم نیاز آبی و زیست محیطی پایین دست را رعایت نکردیم. تالابها و دریاچهها تحت تاثیر قرار گرفتند. وقتی شما آب را یکجا راکد میکنید، سطح تبخیر هم بیشتر میشود به همین خاطر میزان تبخیر در ایران افزایش یافته است. میزان تبخیر آب جاری کمتر از آب راکد موجود در مخزن سد است. به خصوص در کشور ما که آب و هوای خشک و نیمه خشک دارد، این نقیصه تشدید میشود.
وی تاکید کرد: شاید بهتر بود در ایران بعد از تامین نیازهای قوت غالب خود شامل گندم، جو و برنج، بر روی کشت سایر محصولات که نیاز آبی بالایی دارند، تاکید نمیکردیم تا منابع آب زیرزمینی دچار مشکل نشوند. متاسفانه در برنامهریزی منابع آب زیرزمینی و سطحی، هر دو ارگان دخیل یعنی وزارت نیرو و جهاد کشاورزی در همه حوزهها کوتاهی کردهاند.