تاریخ انتشار :سه شنبه ۳۰ آبان ۱۳۹۶ ساعت ۰۴:۴۴
کد مطلب : 65811
فعالان جوان حوزه کسب‌وکارهای نوپای کشور معتقدند که در حال حاضر هیچ استارتاپ با ایده بِکر و بومی در کشور وجود ندارد و تماما کپی از نمونه‌های موفق خارجی هستند و با وجود این فضا، باز هم استارتاپهای کشور شکست نمی‌خورند بلکه غرق می‌شوند...
استارتاپهای ایران بِکر نیستند‌
به گزارش زیست آنلاین؛ با توجه به گسترش تدریجی فضای کارآفرینی و شکوفایی ایده‌های دارای ارزش اقتصادی در جوانان کشور همچنین شکل‌گیری مفاهیم و ساختارهایی بدیع در این حوزه، ما را بر آن داشت تا به سراغ نخستین استارتاپی که مدعی "شرکتی" بودن است برویم تا بیش از پیش با رسالت چنین مرکزی آشنا شویم.

مرکزی که به واسطه ارتباط تنگاتنگش با استارتاپها، ناخواسته مفاهیمی مانند کسب‌وکار نوپا، شتابدهنده، مراکز نوآوری، صندوقهای سرمایه‌گذاری جسورانه، سرمایه‌گذاران فرشته و برخی عناوین مصطلح مربوط به این قبیل حوزه بیزینسی را در بر می‌گیرد و به شکل مستقیم و غیرمستقیم با آنها در ارتباط است.

از سویی دیگر با توجه به اینکه این روزها هر کسی سودای راه‌اندازی استارتاپی با درآمد میلیاردی در سر دارد، تصمیم گرفتیم با مسئولان اجرایی این شتابدهنده به گفت‌وگو بنشینیم تا درباره تعریف آنها از استارتاپ و دیدگاه آنها در مواجهه با ایده‌های خام بیشتر مطلع شویم.

جالب اینجاست که از خلال صحبتها به صراحت می‌توان دریافت تعداد زیادی از کسب‌وکارهایی که این روزها خود را استارتاپ معرفی می‌کنند واقعا استارتاپ نیستند و بالعکس بیزینسهایی در حال فعالیت هستند که به راستی باید آنها را استارتاپ نامید.

در بخش نخست این گفت‌وگو (موفقیت "استارتاپهای ایران" کمتر از ۵ درصد/ تنفس کسب‌وکارهای نوپا در فضای شتاب‌دهنده شرکتی) به مواردی نظیر "رسالت شتابدهنده شرکتی"، "دلیل حضور یکی از بزرگترین هلدینگهای سرمایه‌گذاری در ورود به حوزه کسب‌وکارهای نوپا"، "فضای کاری که در اختیار تیمهای متقاضی ورود به شتابدهنده قرار می‌گیرد"، "امتیاز خاصی که سریر در مقایسه با دیگر شتابدهنده‌ها به تیمهای فعال در بدنه خود می‌دهد"، "چگونگی تضمین بازار کاری برای استارتاپها"، "شیوه رفتار در دوران شیوع تب استارتاپی"، "دلیل احتمال کم موفقیت یک استارتاپ در بازار ایران"، "خطر بزرگی که کسب‌وکارهای نوین را تهدید می‌کند" و مواردی از این دست پرداختیم و در ادامه باقی گفت‌وگویی با مظفر اعتضادی‌فر «فضای کاری اشتراکی»، اشکان تقی‌پور «توسعه کسب‌وکار» شتابدهنده سریر همچنین مانی اکبرپوری «فعال استارتاپی» آمده است.

 با توجه به اینکه شما معتقدید بسیاری از تیمهای استارتاپی خود را بیش از آنچه هستند بزرگ می‌پندارند تا جاییکه در گامهای ابتدایی فعالیت به دنبال جذب سرمایه‌های میلیاردی هستند و حتی به سرمایه‌های ۱۰۰، ۱۵۰ میلیون تومانی اعتنایی نمی‌کنند؛ بنابراین در مرحله شتابدهی هم نباید به امکاناتی که در اختیار آنها قرار می‌گیرد راضی باشند و از شتابدهنده تقاضای پول کنند؟

اکبرپوری: اتفاقا تیمها به خدمات هم راضی نمی‌شوند و فقط پول نقد می‌خواهند مثلا همین مورد که گفتید مصداق دارد و نگاه محدود برخی تیمها باعث می‌شود که به جای استفاده از امکانات، خدمات و جلسات رودررو با چهره‌های سرشناس اقتصادی که می‌تواند راهی برای ادامه بیزینس‌شان باشد، دنبال پول نقد باشند.

جالب است که در این فضای خطرناک، برخی شتابدهنده‌ها با تقاضای پرداخت پول به بعضی تیمها که چندان ایده خاصی هم ندارند، موافقت می‌کنند و شاید این موضوع بر دامنه این چالش افزوده است...

اکبرپوری: از طرفی برخی شرکتهای سرمایه‌گذاری هم به دلیل اینکه می‌خواهند ریسک سرمایه‌گذاریشان کم شود، به سمت تزریق منابع مالی در یکسری ایده دست چندم می‌روند که اتفاقا در همان سرمایه‌گذاری هم شکست می‌خورند.

اکثر استارتاپهای ایرانی که در حال حاضر کارشان گرفته است، کپی نمونه‌های خارجی هستند و اصلا در کشور ما استارتاپی با ایده بِکر و بومی وجود ندارد.
جالب است بدانید با مسئولان یکی از شرکتهای ارائه‌دهنده خدمات ارزش افزوده صحبت می‌کردم که معتقد بودند بخشی از داراییهای نقدی آنها بابت سرمایه‌گذاری در یکی از استارتاپهای حمل‌ونقل هوشمند شهری (آژانسهای موبایلی) از بین رفته است زیرا تنها به واسطه رونق یکباره‌ای که این گروه خدماتی در کشور پیدا کرد، به این سمت کشانده شدند و به دلیل اینکه هیچ ربطی به نوع سرمایه‌گذاریهای آنها نداشتند، الآن می‌گویند که شکست خوردند.

 شما در گام نخست فعالیتهای خود برای جلوگیری از بیراهه‌رفتن چه رویکردی را به صورت مشخص برای حمایت از ایده‌های راه یافته به فرآیند شتابدهی‌تان در اولویت قرار دادید و به عبارت دیگر کدام خدمات را به سبد فعالیتهای اقتصادی هلدینگ فناوری اطلاعات شرکت سرمایه‌گذاری غدیر نزدیکتر دیدید؟

تقی‌پور: ما برای اینکه بتوانیم پرزنت (ارائه) خوبی را از ماهیت فعالیتهای این گروه اقتصادی داشته باشیم و تا جای ممکن ایده‌های در ارتباط با بخش ICT این گروه را جذب کنیم، ارائه‌مان را بسیار محدود کردیم تا بتوانیم به نحو احسن آن را انجام دهیم.

بنابراین علاوه بر طرحهای مرتبط با حوزه اصناف که قبل‌تر به آن اشاره کردم، از طرحهای تولید محتوا و گیمینگ برای غنی‌سازی پلت‌فرم تلویزیون اینترنتی آی‌سیما که تفاهم‌نامه‌ای را با سازمان صداوسیما برای ارائه آرشیو این سازمان و همچنین همکاری دیگری را با وزارت ارشاد برای ارائه محتوای مربوط به این بخش دارد، نیز حمایت می‌کنیم.

این پلت‌فرم متعلق به شرکت توسعه بهنگام غدیر است که در هلدینگ خدمات راهبر قرار دارد و قرار است به‌زودی با استقرار بزرگترین دیتاسنتر ایران در این شرکت، به این زیرساخت برای ارائه محتوای چند رسانه‌ای خود دسترسی داشته باشد.

با این صحبتها بهتر می‌توان به مزیت نسبی پروسه شتابدهی شما پی برد اما آیا این رویه در رقبای شما وجود ندارد؟

اکبرپوری: رویه فعالیت این هلدینگ شرکتی نشان می‌دهد که دیگر در شتابدهنده‌ها مقوله پول صِرف مطرح نیست در صورتیکه هنوز برخی فکر می‌کنند شتابدهی یا سرمایه‌گذاری، تزریق منابع مالی است.

اگر کمی دقیقتر به این موضوع نگاه کنیم، متوجه می‌شویم که ارزش اطلاعات به مراتب بیشتر از پول است و می‌تواند به اندازه‌ای برای کسب‌وکارهای نوپا پولساز باشد که شاید در خیال هم نگنجد.

بنابراین باید نگاه‌مان به حوزه سرمایه‌گذاری عوض شود و در این مسیر باید راه استفاده از بیگ‌دیتا را بیاموزیم؛ در این شرایط است که دسترسی امن به دیتابیسی از اطلاعات خام هم حتی می‌تواند منجر به موفقیت کسب‌وکار شود.
بیشتر بخوانید: ۲۰ دلیل و سهم آنها در شکست استارتاپها

در واقع باید بگوییم بیش از اینکه استارتاپها به سرمایه‌گذار فکر کنند دنبال جذب مشتری باشند؟

تقی‌پور: دقیقا همین است در حالیکه تمامی استارتاپها به شدت دنبال جذب سرمایه‌گذار هستند؛ قطعا اگر این دیدگاه حاکم شود که حیات و ممات استارتاپها در رهن داشتن مشتریان بالفعل است، این سرمایه‌گذاران هستند که به دنبال استارتاپها می‌دوند تا روی آنها سرمایه‌گذاری کنند.

همانطور که مجموعه ما ظرفیتهای لازم برای سرمایه‌گذاری روی استارتاپهای فعال را دارد، سایر سرمایه‌گذاران نیز راغب خواهند بود روی سرویسی سرمایه‌گذاری کنند که خروجی آن را مشاهده می‌کنند.

اشاره شما به مقوله اشتراک اطلاعات در لابه‌لای صحبت بسیار بود و حتی در بخشهایی از آن، داشتن دیتابیسهای اختصاصی نظیر اصناف و ثبت سفارش به عنوان مزیتهای مجموعه خدمات راهبر یاد شد که حاضر است آنها را با مجوز دسترسی، در اختیار استارتاپهای سریر قرار دهد تا تضمینی بر بیزینسهای نوپای آن باشد... اما این موضوع در حالی به صراحت از جانب شما مطرح می‌شود که مقوله حریم خصوصی و امنیت کاربران از جمله موضوعات رایج در عرصه مجازی است و سالانه هزینه‌های کلانی صرف توسعه راهکاری امنیتی و مبارزه با پدیده جعل و افشای اطلاعات می‌شود لذا چنین اظهارات قاطعی نمی‌تواند در آینده به عنوان چالشی اساسی برای فعالیتهای شما یا استارتاپهای تحت حمایتتان مطرح شود؟

اکبرپوری: نکته‌ای که به درستی اشاره کردید را اینگونه پاسخ می‌دهم که دسترسی به بخشی از اطلاعات، آزاد است کما اینکه دولت هم سامانه دسترسی آزاد به اطلاعات را راه‌اندازی کرده است و تمام نهادها ملزم به ارائه اطلاعات خود در آن شده‌اند.

قطعا بخشی از اطلاعات هم جنبه شخصی و حریم خصوصی دارد که هیچگاه شرکت دارنده این دیتا حاضر به نقض قوانین و رسالت کاری خود نمی‌شود و اطلاعات حساس را در اختیار دیگران قرار نمی‌دهد.

البته نباید منکر این شد که در کشورمان مشکل اساسی در بخش پایش اطلاعات و داده‌کاوی داریم؛ در شرایطی به سر می‌بریم که اگر الآن از وزارت ارشاد بپرسند چند خواننده ثبت شده در کشور داریم، نمی‌تواند پاسخ دهد اما مدیر یکی از سایتهای پخش موزیک عنوان کرد که تاکنون ۶۴ هزار خواننده روی سایتش ثبت اثر کرده‌اند.

کشور در فضای مشوش اطلاعاتی است و دیتاماینینگ درستی روی داده‌های خام بخشهای مختلف انجام نداده‌ایم
؛ اگر این موضوع به درستی صورت گرفته شاید با حرف شما موافق بودم و باید نسبت به دسترسیهای امنی که به دیتابیسها برقرار می‌کردیم، نگران می‌بودیم.

اگر بخواهیم با این دید به موضوع اطلاعات نگاه کنیم، شاید «گوگل» در حال حاضر خطرناکتر از سایر کمپانیهایی که درگیر اطلاعات ایرانیان هستند، باشد و از این نقطه نظر پیش از هر چیز باید ابتدا گوگل را ببندیم و اجازه ندهیم مردم به سیستم عامل اندروید دسترسی داشته باشند.

الآن گوگل براساس اطلاعاتی که از کاربران جمع می‌کند حتی می‌داند که ذائقه غذایی آنها چیست و هنگام سرچ کاربران در موتور جستجویش، با بررسی کوکیهای ثبت شده از قبل بهترین پیشنهادات را ارائه می‌دهد.

به جرأت می‌توان گفت که اطلاعات نقشه گوگل از شهرداری تهران نسبت به اماکن جغرافیایی دقیقتر و بیشتر است
؛ به عنوان مثال آدرس یک کافه را در گوگل سرچ  کردم که هنگام ارائه نتیجه سریعا پنجره پاپ‌آپی باز کرد و با ۱۰ سؤال از من مانند اینکه «آیا جای دنجی است؟»، «می‌توان در این مکان سیگار روشن کرد؟»، «برای معلولان مناسب است؟» و...، اطلاعات خودش را نسبت به آن مکان تکمیل کرد در صورتیکه اگر همین الآن از شهرداری بپرسید چه اماکنی مناسب معلولان است، نمی‌تواند جواب دهد.

بنابراین اگر قرار است نگاه امنیتی داشته باشیم باید برویم جلوی فعالیتهایی از این دست را بگیریم؛ به شدت معتقدم که اگر امنیتی‌ترین اطلاعات در اختیار استارتاپهای همین مرز و بوم و مردم کشورمان قرار گیرد بسیار ایمن‌تر از آن است که در دست گوگل و امثالهم باشد.

خود مقوله دیتاماینینگ در چه سطحی از اهمیت برای شروع فعالیتهای تجاری تعریف می‌شود؟

اکبرپوری: جالب است بدانید مطلبی درباره شیوه‌های بازاریابی می‌خواندم که در آن اشاره شده بود اکنون بیشترین سهم این حوزه مربوط به کانتنت مارکتینگ و دیتاماینینگ است لذا اهمیت سرمایه‌گذاری در این بخش هم گمان کنم محرز است.

 با وجود همه چالشها و موانع فعالیتهای استارتاپی، چه شد که این شرکت سرمایه‌گذاری برخلاف در اختیار داشتن سهام هلدینگهای اقتصادی پرسودی نظیر پتروشیمی به سمت راه‌اندازی مرکز نوآوری و حمایت از ایده‌های کارآفرینانه بیاید؟

اعتضادی‌فر: ما در حال حاضر شرکت لایه سوم غدیر هستیم و تحقیقا می‌شود گفت این شرکت با وجود هلدینگهای پرسودش اصلا نیازی به سرمایه‌گذاری در مقوله فناوری اطلاعات و بالاخص استارتاپها نداشت اما براساس یکسری مذاکرات که بین مدیران ارشد این مجموعه و مسئولان معاونت علمی ریاست جمهوری برای «پیشگیری از خروج نخبگان» صورت پذیرفت، حاضر به ورود در این مقوله نوپا شد.

با وضعیتی هم که در حال حاضر بر کسب‌وکارهای نوپای کشور حاکم است بعید می‌دانم این شرکت بتواند تا پنج سال آینده ریالی سود از محل این سرمایه‌گذاری برداشت کند.

نیت مجریان به اندازه‌ای خِیر بوده که ما پس از دو ماه فعالیت در ساختمان جردن، به ساختمان فعلی که در محدوده دانشگاه شریف است نقل مکان کردیم تا تسهیل‌کننده یکسری فرآیندها برای دانشجویان نخبه کشور باشیم.

همچنین مدیران رده بالای شرکت سرمایه‌گذاری در جلساتی که با ما داشتند مدام به گونه‌ای صحبت می‌کردند که نشان از نیت خیرشان داشت در صورتیکه هیچ نیازی نبود این موضوع را به ما بگویند؛ بنابراین صادقانه می‌گویم که نیت این مجموعه به غیر از خیر و جلوگیری از خروج نخبگان کشور، چیز دیگری نیست.

شما فیلتری را در برابر ایده‌ها گذاشته‌اید تا صرفا آنهایی که به پلت‌فرم تلویزیون اینترنتی نزدیک هستند را پذیرش کنید اما این در حالی است که چندین سال از عمر این تکنولوژی در دنیا می‌گذرد و چندان مقوله جدیدی به حساب نمی‌آید؛ بنابراین چه میزان بر نحوه پذیرش خود اصرار دارید و معتقدید که این شیوه جذب در آینده منجر به شکل‌گیری برندهای بزرگ و پرسود می‌شود؟

اکبرپوری: چند روز پیش با یکی از شرکتهای ایرانی ارائه دهنده خدمات CDN (شبکه تحویل محتوا) صحبت می‌کردم که گفت شرکت نتفلیکس مذاکراتی را با ما برای استقرار روی سرورهایمان داشته است.

اتفاقا من معتقدم که در حوزه کسب‌وکار داخل ایران اصلا نباید نگاهت به بیرون و حوزه بین‌الملل باشد زیرا کشوری هستیم که بنا به دلایلی، هم خودمان یک جاهایی را برای خود بسته‌ایم و هم عده‌ای از بیرون این کار را انجام داده‌اند.

هرچند تحریم برای اقتصاد زیانبار است ولی به شدت کمک بیزینسها می‌کند و باعث رشد آنها می‌شود؛فرض کنید «اوبر» می‌توانست خدماتش را داخل ایران ارائه دهد در این صورت دیگر اسنپی نداشتیم.

هر چند ممکن است از قدیمی بودن تکنولوژی IPTV سخن به میان آید اما واقعا فضای داخل ایران، فضای دیگری است البته تا جایی که من می‌دانم، قرار نیست طرحهایی که در سریر پذیرفته نمی‌شوند را رد کرده و دورشان را خط بکشند بلکه آنها به شتابدهنده‌های دیگر برای ارائه خدمات سرمایه‌گذاری معرفی می‌شوند.

تقی‌پور: در تکمیل صحبتهای مانی باید بگویم که در مدل coworking space بیشتر، تیمها را مانیتور می‌کنیم زیرا ارزشمندترین مقوله کسب‌وکار، داشتن تیمی منسجم، متحد و یکپارچه است هر چند ممکن است مدل بیزینسی آنها رد باشد.

حتی با کشف این تیمهای شاخص، سعی کرده‌ایم به آنها بگوییم که دلیل شکست بیزینس‌شان چه چیزهایی می‌تواند باشد اما در طرف مقابل پیشنهاد و ایده‌ای را به آنها داده‌ایم تا بتوانند با ظرفیت تیمی که دارند به سمت پیاده‌سازی آن بروند.

آن تیمهایی که حاضر می‌شوند ایده خودشان را کنار بگذارند و روی ایده ارائه شده توسط شما سرمایه‌گذاری کنند، زیادی به شما اطمینان دارند یا از اعتماد به نفس پایین‌شان دست به چنین انتخابی می‌زنند؟

اعتضادی‌فر: ما با زبان منطق وارد بحث با تیمها می‌شویم؛ قطعا کسانیکه تعصب شدیدی به مسیر اشتباه‌شان دارند، افراد منطقی نخواهند بود و ممکن است پیشنهاد ما را نپذیرند اما در طرف مقابل تیمهایی هم بوده‌اند که به شکلی کاملا منطقی چرخش انجام داده‌اند.

 چند درصد از تیمهای ورودی به مجموعه شما دارای تیمهای خوب از منظر شاخصهای کسب‌وکاری بودند و اساسا اهمیت تیم‌سازی تا چه اندازه‌ای است؟

اعتضادی‌فر: براساس تجربه‌ای که در بخش مصاحبه با تیمها داشتم، تغییر زیادی در بدنه آنها اتفاق می‌افتد به این شکل که ممکن است در بدو فعالیتهایشان چهار نفر باشند اما با گذشت یک ماه، تیم متلاشی می‌شود و تنها یک نفر باقی می‌ماند و مجددا به دنبال هم‌بنیانگذار می‌گردد.

 راهکار مقابله با چنین آفتی چیست؟

اعتضادی‌فر: آنچه که همیشه به صاحبان ایده و جوانان گفته‌ام این است که در ابتدا به گونه‌ای ایده و طرحتان را ارائه کنید که قلب طرف مقابل برای اجرای هر چه زودتر به تپش بیفتد.

از طرف دیگر شاید بهتر باشد کارگاه‌هایی با حضور افراد حرفه‌ای‌تر و کسانیکه تجربه راه‌اندازی استارتاپ موفق را دارند، برگزار شود تا به این اکوسیستم کمک کند.

توصیه‌ام به این جهت است که معمولا برخی دارندگان ایده نمی‌توانند به خوبی طرح مدنظرشان را ارائه کنند و به همین خاطر کمی که از فعالیتهای تیم می‌گذرد، افراد دیگر گمان می‌کنند مسیر کار با آنچه در ذهنشان بوده متفاوت است و از تیم جدا می‌شوند.

جدا شدن یک نفر از تیم جزو اتفاقات بدی است که می‌تواند برای یک گروه کاری در ابتدای فعالیتهایش رخ دهد زیرا ممکن است بسیاری از تفکرات آن نفر حذف شده را به طرح تجاری و مدل کسب‌وکار تزریق کرده باشید و بعد باید فرد دیگری را با طرز تفکر متفاوت جایگزین او کنید.

با وجود اینکه من متخصص تیم‌سازی نیستم اما به نظر من ۳۰ تا ۴۰ درصد تیمهای پذیرش شده توسط ما در بحث تیم‌سازی ضعف جدی داشتند و از نظر مهارتهای تیم‌سازی زیر میانگین عمل می‌کردند؛ همواره به تیمها گفته‌ام اگر حواستان به اتحاد داخلتان نباشد، پیش از اینکه فشار بیرونی موجب متلاشی شدنتان بشود، خودتان از هم می‌پاشید.

شاید یکی از دلایلی که نرخ موفقیت استارتاپهای کشور را پنج درصد اعلام کرده‌اند، مقوله فرهنگ کاری باشد که برخلاف داشتن ایده خوب اما خودخواهی یک نفر در کل تیم، منجر به فروپاشی آن می‌شود.

چرا عده‌ای بیش از حد انتظار بر ایده‌هایشان پافشاری می‌کنند در صورتیکه تیم درست و حسابی ندارند؟

اکبرپوری: اتفاقا این از همان آفتهایی است که گفتید؛ جالب است وقتی به نمایشگاه الکامپ می‌روید همه جزو اولینها و برترینها هستند اما وقتی از نمایشگاه خارج می‌شوید هیچ کدامشان وجود ندارند!

عده‌ای فکر می‌کنند در دنیا باز شده و تنها یک ایده پایین افتاده که تنها خودشان از آن مطلع هستند و همین باعث بروز شکست و فروپاشی تیم می‌شود زیرا حاضر نمی‌شوند تفکر و ایده اصلی را در اختیار تیم و جمع قرار دهند.

دقیقا همان اخلاقی را که کسب‌وکارهای نوپای به موفقیت رسیده، دارند و نمی‌خواهند اجازه رشد و فعالیت به سایرین بدهند را در درون تیمهای استارتاپی نیز شاهد هستیم به گونه‌ای که افراد دنبال انحصار فکری هستند و بعد از آن به بیرون انداختن نفرات از بدنه تیم می‌اندیشند تا کار برای خودشان شود در حالیکه غافل از تیشه به ریشه خود می زنند.

جالب است که دارندگان ایده حاضر به اشتراک آن با اعضای تیم نیستند اما به راحتی به شتابدهنده‌ها اعتماد می‌کنند و حاضر به ارائه آن می‌شوند؛ آیا تا به حال نگرانی درباره دزدیده شدن ایده از سمت تیمهای استارتاپی مطرح نبوده است؟

اعتضادی‌فر: اتفاقا به شدت این دیدگاه در استارتاپها وجود دارد و در مصاحبه‌هایی که داشتیم ظاهرا افراد هماهنگ کرده بودند به گونه‌ای سربسته بگویند تا ما متوجه ایده‌شان نشویم.

به عنوان مثال یکی از دارندگان ایده در مصاحبه‌ای که با او داشتیم، ادعا می‌کرد با استارتاپی که در حوزه ملک داشت، توانسته بود به درآمد ماهانه ۷۰۰ هزار تومان برسد در حالیکه من متوجه نقطه کلیدی بیزینسش نمی‌شدم و او هم حاضر به گفتن بیشتر نبود و تنها به این بسنده می‌کرد که دیتای مربوط به ملک را از جای خاصی می‌گیرم.

از نظر او نقطه قوت بیزینسش همان جایی بود که دیتا در اختیارش قرار می‌داد اما از نظر من نقطه ضعف بیزینسش همان بود؛ زیرا به هر دلیلی رابطه‌اش با آن بخش قطع شود عملا حرفی برای گفتن نخواهد داشت.

به نظر من کسی که بداند فلسفه کاری و رشد شتابدهنده‌ها و صندوقهای سرمایه‌گذاری جسورانه چیست، تمامی نگرانیهایش در این بخش از بین می‌رود.

صندوق سرمایه‌گذاری جسورانه با اعتبارش در بازار فعالیت می‌کند لذا اگر به ایده دزدی یا تخلفی دیگر مشهور شود، کلا بازارش را از دست می‌دهد و این موضوع درباره هر شتابدهنده و صندوقی صدق می‌کند.

اگر بخواهیم خیلی بدبینانه به موضوع نگاه کنیم چه تضمینی وجود دارد که ایده افراد دزدیده نشود؟

اکبرپوری: اگر آن استارتاپ بهترین تیم را برای اجرا داشته باشد، شرکتها به هیچ عنوان دوست ندارند خودشان وارد فضای اجرا شوند زیرا هرینه‌های به شدت بالا و بروکراسی شدیدی بر آنها حاکم می‌شود.

بزرگترین تضمین برای استارتاپی که نگران دزدیده شدن ایده‌اش است، خود آن استارتاپ است.
اعتضادی‌فر: نظریه‌ای هست که می‌گوید

استارتاپها شکست نمی‌خورند بلکه غرق می‌شوند؛ علت این غرق شدن به شدت ایده‌ها و عدم توانایی در اولویت‌بندی آنها باز می‌گردد
هنر یک کسب‌وکار به اولویت‌بندی ایده‌هاست زیرا ایده‌ها در لایه‌های مختلفی بروز و ظهور می‌یابند و در لایه‌های مختلف باید بتوانیم آنها را مدیریت کنیم؛ به عنوان مثال در یک شرکت بزرگ در لایه‌های مختلف، پیشنهادات سرمایه‌گذاری و ایده‌های متفاوتی استخراج می‌شود که فرصت پرداختن به همه آنها را ندارد و باید با اولویت‌بندی براساس مشی کاری به سمت پیاده‌سازی آنچه به اهدافش نزدیکتر است، برود لذا باید گفت رسالت شتابدهنده‌ها و استارتاپها متفاوت است و شتابدهنده‌ها ایده‌ها را در لایه دیگری مدیریت می‌کنند.

در نهایت با پرداخت کلی به حوزه فعالیت شتابدهنده‌ها و استارتاپها، هدفی که در سریر برای حمایت از تیمهای صاحب ایده دنبال می‌کنید چیست و قرار است به کجا ختم شود؟

تقی‌پور: طبق پلنی که برای مدت زمان پنج سال طرح‌ریزی کرده‌ایم قرار است تا سال ۱۴۰۰ دو سیکل شتابدهی داشته باشیم و در هر سیکل ۱۰ تیم را شتابدهی کنیم.

 

 

 

منبع: تسنیم 

https://zistonline.com/vdca6ani.49nm615kk4.html
ارسال نظر
نام شما
آدرس ايميل شما