دولت چین متعهد شده است که ۱۸ یا حتی بیش از ۱۸ واحد نیروگاه هستهای را که در حال ساخت دارد تکمیل کند اما از سال ۲۰۱۶ پروژه تجاری جدیدی را معرفی نکرده است.
به گزارش زیست آنلاین، چرا سرمایهگذاری چین در انرژی هستهای کاهش یافته است؟ چین در حال حاضر بیش از هر کشور دیگری در حال ساخت نیروگاههای هستهای است. امسال چین توانست ۳ نیروگاه هستهای جدید به ناوگان نیروگاهی خود اضافه کند در حالی که ۴۰ نیروگاه دیگر در حال ساخت دارد. آینده صنعت انرژی هستهای به چین وابسته است. اما ظاهرا واقعیت چیز دیگری است.
انرژی هستهای حدود ۴ درصد تولید برق چین را برعهده داردبه گزارش خبرنگار بین الملل «انرژی امروز» MIT تخمین میزند که چین میتواند یک نیروگاه هستهای را با هزینهای معادل نصف هزینه ساخت نیروگاه هستهای در ایالات متحده بسازد. اگر این موضوع صحیح است، پس چرا در حال حاضر اقبال به انرژی هستهای در چین اینطور کاهش یافته است؟
انرژی هستهای حدود ۴ درصد تولید برق چین را برعهده دارد. در حالی که این رقم در ایالات متحده نزدیک به ۲۰ درصد است.
در کنار آن انرژیهای بادی و خورشیدی هم ۷ درصد از برق مورد نیاز چین را تولید میکنند. این رقم زمانی قابل توجه است که بدانیم رشد انرژیهای تجدیدپذیر بسیار بیشتر از رشد انرژی هستهای چین است. در سال ۲۰۱۷، صنایع چین ۱۲۷ میلیارد دلار برای توسعه انرژیهای هستهای هزینه کردند.
MIT، میگوید بی شک چین در مقابل ایالات متحده از نظر هزینه دوران ساخت نیروگاه هستهای مزیتهای بسیاری دارد. این یک اصطلاح مهندسی است که در مورد هزینههای پروژههای بزرگ مثل هزینه سرمایه، طول مدت ساخت پروژه یا ریسک اشتباهات و خسارات بعدی به کار برده میشود.
هزینه دوران ساخت نیروگاههای هستهای معمولا ۲۵ درصد بیشتر است. بنابراین اویل پرایس میگوید نیمی از نیروگاههای هستهای در حال ساخت چین از برنامه عقب هستند و گزارش شده است که هزینههای ساخت این نیروگاهها بسیار بالا رفته و مشکلات اجرایی هم به آنها اضافه شده است.
MIT به موضوع پول هم اشاره میکند و در گزارش خود مینویسد که دولت چین به طور رسمی انرژی هستهای را به صورت یک الزام برای کشور میبیند. اما به طور غیر رسمی، تکنولوژی آن را ندارد.
دولت چین متعهد شده ایاستت که ۱۸ یا حتی بیش از ۱۸ واحد نیروگاه هستهای را که در حال ساخت دارد تکمیل کند اما از سال ۲۰۱۶ پروژه تجاری جدیدی را معرفی نکرده است.
چین تا سال ۲۰۲۰ خواهد توانست ۵۸ گیگاوات برق هستهای تولید کند در حالی که ۳۰ گیگاوات هم در حال ساخت دارد.
تا قبل از حادثه فوکوشیما، چین قرار بود تا سال ۲۰۵۰ حدود ۴۰۰ گیگاوات برق هستهای تولید کند. اما حالا به نظر میرسد که چنین هدفی فعلا مد نظر چینیها نیست.
شاید آنچه که در نیروگاه هستهای فوکوشیمای ژاپن رخ داد شور هیجان چینیها برای نیروگاههای هستهای را فرونشانده باشد.
رخداد حادثهای مشابه با حادثه فوکوشیمای ژاپن، میتواند برای این کشور عواقب غیرقابل جبرانی از ناحیه مخالفان سیاسی در پی داشته باشد.
رشد نرخ تقاضای برق در چین در بین سال های ۲۰۰ تا ۲۰۱۵ سالانه به ۱۱ درصد رسید نمیتوان به عمق تفکرات برنامهریزان چینی نفوذ کرد اما به نوشته اویل پرایس مشخص است که بالا رفتن هزینههای انرژی هستهای به همراه فقدان اقبال عمومی برای نیروگاه هستهای، پروژههای جدید این کشور را تحت تاثیر قرار داده است.
اما در کنار این عوامل میتوان فاکتورهای تاثیر گذار دیگری را هم دخیل دانست. اول اینکه، انرژیهای تجدیدپذیر احتمالا میتوانند ارزانتر هم باشند. از سویی احتمالا تقاضای برق در چین در حال کاهش باشد.
رشد نرخ تقاضای برق در چین در بین سالهای ۲۰۰ تا ۲۰۱۵ سالانه به ۱۱ درصد رسید درحالی که پیش بینی شده است این نرخ بین سالهای ۲۰۱۵ تا ۲۰۳۰ به ۲ درصد در سال برسد.
این تغییرات نشان میدهد که اقتصاد چین هم مشابه با اقتصاد ایالات متحده و اروپا، از رشد صنایع با شدت انرژی بالا جلوگیری میکند.
نرخ رشد ۱۱ درصدی تقاضای برق به معنی وجود کمبود مزمن برق است.
نرخ رشد ۲ درصدی تقاضای برق این امکان را برای دولت فراهم میآورد تا با فراغت خاطر به برنامهریزی انرژی بپردازند.
از سویی باید پیآمدهای جنگ تجاری بین ایالات متحده و چین را هم در نظر بگیریم.
بر همین اساس، اویل پرایس مینویسد اگر دولت چین در خصوص کاهش انتشارات کربن جدی است باید به توسعه انرژیهای هستهای رو بیاورد. اما دولت میتواند به فکر توسعه انرژیهای تجدیدپذیر هم باشد.
علاوه بر آن، ما نمیدانیم که هزینههای ساخت نیروگاههای هستهای چین چقدر کمتر از هزینههای ساخت آن در ایالات متحده است. نیروی کار در چین ارزانتر و محدودیتهای زیست محیطی هم آسانتر هستند. از همه مهمتر، چینیها تعریف بسیار متفاوتی از هزینههای سرمایه دارند.
به هر حال چین دیگر بر استراتژی ساخت نیروگاههای جدید هستهای تاکید ندارد. اویل پرایس حدث میزند که دلیل آن ترکیبی از عواملی چون کاهش تقاضای برق و ارزانتر شدن انرژیهای جایگزین است.
بدون شک انرژی هستهای چین به فروش متاع خود در خارج از مرزهای این کشور ادامه خواهد داد.
شرکت چینی CNNC در حال ساخت دو راکتور در پاکستان است. چین مذاکراتی هم برای ساخت نیروگاه هستهای در بریتانیا داشته است.
اما سوال این است که چرا مشتریان چین متاعی از چینیها میخرند که تولید کننده همان متاع دیگر علاقهای به فروش آن در بازارهای داخلی خود را ندارد؟
مضرات انرژی هستهای تشعشع :آزاد شدن اتفاقی تشعشع مضر، یکی از بزرگترین زیانهای انرژی هستهای است. فرآیند شکافت هستهای، تشعشع آزاد میکند اما در رآکتور هستهای کنترل میشود. حال اگر این اقدامات ایمنی صورت نگیرد، تشعشع میتواند در تماس با محیط زیست قرار گیرد و منجر به آسیب شدید به اکو سیستم و از دست دادن زندگی شود.
غیر قابل تجدید پذیر :با این که انرژی هستهای انرژی بسیار زیادی تولید میکند اما رآکتورهای هستهای به اورانیوم وابسته هستند که یک سوخت تمام شدنی است. تمام شدن آن میتواند باعث مشکل بزرگ شود. وقتی اورانیوم تمام شود رآکتورها بدون مصرف خواهند شد و باید خاموش شوند اما هم چنان منطقهی بزرگی از زمین را اشکال خواهند کرد و محیط زیست را آلوده خواهند کرد. توسعهی تسلیحات هستهای :
این انرژی میتواند برای تولید و تکثیر تسلیحات هستهای به کار رود. تسلیحات هستهای از واکنشهای شکافت، هم جوشی و یا ترکیبی از هر دو واکنش، برای اهداف مخرب استفاده میکنند. آنها تهدید بزرگی برای دنیا هستند چون میتوانند موجب خرابی و انهدام در مقیاس بزرگ شوند. اثرات آنها میتواند تا چندین نسل دیده شود (برای مثال بمباران اتمی هیروشیما و ناکازاکی).
هزینهی ساخت بسیار زیاد :با این که مقدار زیادی انرژی میتواند در نیروگاه هستهای تولید شود اما این کار به سرمایه گذاری بزرگی نیاز دارد. در حدود ۱۰ تا ۱۵ سال لازم است تا یک نیروگاه منفرد ساخته شود. ساخت نیروگاه هستهای خیلی شدنی نیست. ثانیاً از این واقعیت نمیتوان چشم پوشی کرد که رآکتورهای هستهای تا وقتی که اورانیوم موجود باشد، کار خواهند کرد.
زبالهی هستهای :زبالهی تولید شده بعد از واکنشهای شکافت هستهای، شامل عناصر ناپایدار است که شدیداً رادیو اکتیو هستند. اینها برای محیط زیست و سلامتی انسان، بسیار خطرناک هستند و تا صدها سال هم میمانند. این زبالهها به مدیریت حرفهای نیاز دارند و باید از محیط زندگی مجزا شوند. رادیو اکتیویتهی این عناصر در طول زمان و بعد از نابودی، کاهش مییابد. در نتیجه آنها باید به دقت انبار شوند و از بین بروند. انبار کردن عناصر رادیو اکتیو برای مدت طولانی، بسیار سخت است.
حوادث نیروگاه هستهای :دو حادثهی نیروگاه هستهای بسیار فجیع تا به امروز رخ دادهاند : فاجعهی چرنوبیل که در نیروگاه هستهای چرنوبیل (در سال ۱۹۸۶) در اوکراین رخ داد و فاجعهی هستهای فوکوشیما دایچی (که در سال ۲۰۱۱) در ژاپن رخ داد. بعد از این حوادث، مقدار زیادی تشعشع در محیط زیست آزاد شد و منجر به مرگ و میر، آسیب به طبیعت و زمین شد. نمیتوان امکان تکرار چنین بلایایی را در آینده انکار کرد.
انتقال سوخت و زباله :انتقال سوخت اورانیوم و زبالههای رادیو اکتیو، بسیار سخت است. اورانیوم مقداری تشعشع آزاد میکند در نتیجه باید به درستی و دقت، مدیریت شود. ثانیاً زبالههای هستهای تولید شده، خطرناکتر هستند و به حفاظت بیشتری نیاز دارند. تمام روشهای حمل و نقل و انتقال باید از استانداردهای بین المللی ایمنی پیروی کنند. با این که هیچ حادثه و یا ریزشی تا به امروز گزارش نشده است اما فرآیند انتقال هنوز چالش برانگیز است. همان طور که در ابتدای این مقاله ذکر شد، بحث و مناظرهی دائمی و در جریان در مورد استفاده از انرژی هستهای وجود دارد. موافقان و مخالفان آن وجود دارند. شناخت مزایا و معایب آن به طور جزئی کمک خواهد کرد تا در مورد بحث و مناظره و موضوعات درگیر در آن، بیشتر بدانید. اما تنها آینده، مشخص و شفاف خواهد ساخت که آیا انرژی هستهای، لطف و نعمت است و یا مایهی عذاب!