استاد گیاهشناسی دانشگاه تهران گفت: سنت درختکاری سنت خوبی است اما اگر نکاتی را رعایت نکنیم بیهدف و بیبرنامه است و حتی میتواند به طبیعت آسیب برساند.
به گزارش زیست آنلاین، حسین آخانی عضو هیئت علمی دانشکده زیست شناسی دانشگاه تهران در گفتگو با خبرنگار مهر، افزود: سالهاست که در ایران کار درختکاری انجام میشود و اکثر درختانی هم که کاشته میشود گیاهان غیربومی است. برخی از این گیاهان غیربومی مشکلی ندارند و از نظر زیبایی هم میتوانند جلب توجه کنند اما بخش قابل توجهی از آنها گیاهانی هستند که میتوانند آسیبزا باشند.
وی توضیح داد: این گیاهان با آب و هوای ما و با خاک ما سازگاری ندارند و برای نگهداریشان باید آب زیادی مصرف شود و آسیب زیادی هم به فلور بومی ما وارد میکنند.
آخانی تاکید کرد: یک مساله دیگر هم وجود دارد که بخش زیادی از نهالهایی که کاشته میشود به درخت تبدیل نمیشوند و در همان ماههای اولیه پس از کشت یا نهایتاً سالهای اول خشک میشوند و آن چیزی که باقی میماند خرابیهایی است که در طبیعت انجام داده شده است. به ویژه وقتی این کار را در رویشگاههای طبیعی انجام میدهند مثلاً در اطراف شهرها در شیبهای ارتفاعی، کندن خاک و عملیاتی که برای کاشت این گونهها انجام میشود همه همراه با تخریب است و باعث ناپایداری خاک و ایجاد ریزگرد میشود.
این گیاهشناس تصریح کرد: سنت درختکاری سنت خوبی است ولی مثل هر رفتار انسانی وقتی که به صورت غیر علمی انجام بشود و خیلی افراطی صورت بگیرد میتواند آسیبزا باشد به همین دلیل هم هست که همیشه بر این نکات مهم تأکید میکنیم.
آخانی گفت: یک نکته مهم این است که از کاشت گونههای غیربومی بهخصوص در محیطهای طبیعی پرهیز شود. حالا اگر داخل فضای شخصی خانه و پارک و شهر باشد شاید بتوان پذیرفت اما وقتی میروید و در محیط طبیعی این کار را انجام میدهید، گیاهان غیربومی میتوانند به طبیعت آسیب برسانند.
وی ادامه داد: نکته دیگری که باید رعایت شود این است که اگر نمیدانید در هر جا چه درختی مناسب است درختکاری نکنید. دقیقاً مانند این است که کسی پزشکی بلد نباشد و اقدام به درمان بیماری کند. چنین کاری بازی با جان بیمار است. بنابراین فکر نکنید کاشت درخت کار سادهای است که یک روز به تفریح میرویم و چند عکس میگیریم و جایی را میکنیم و نهالی در آن میگذاریم. چنین کاری به درخت منتهی نخواهد شد.
این استاد گیاهشناسی در پایان تاکید کرد: نکته سوم که همیشه روی آن تأکید داریم این است که باید کارهای دیگری را به جای درختکاری بیهدف در نظر داشته باشیم. مثلاً از ماشین شخصیمان استفاده نکنیم و با دوچرخه جا به جا شویم؛ از ظروف یک بار مصرف استفاده نکنیم؛ از بطری آب معدنی استفاده نکنیم؛ زباله در طبیعت نریزیم و این کارها را در طول سال انجام دهیم. انجام چنین کارهایی نتیجهاش برای طبیعت و صوابش برای کسی که این کار را انجام میدهد از درختکاری بیهدف و بیبرنامه مفیدتر است.
۵ دلیل علمی مضربودن کاشت "درخت کاج" در ایرانبه گزارش گروه اجتماعی باشگاه خبرنگاران پویا؛ کاج و سرو نقرهای یکی از محبوبترین گیاهان برای روز درختکاری هستند و احتمالاً طی هفته منابع طبیعی که از ۱۵ اسفند شروع شده چند هزار اصله از این گیاه در مناطق مختلف کشور کاشته خواهد شد. بنابراین بد نیست اندکی با ویژگیهای این درختان و اثرات آنها روی محیط زیست و تنوع گیاهی و جانوری کشور آشناتر شویم.
سرو نقرهای چطور به ایران آمد و چرا ماندگار شداین گیاه که نام علمیاش Cupressus arizonica است، بومی جنوب غربی آمریکای شمالی، آریزونا، جنوب غربی نیومکزیکو، جنوب کالیفرنیا، کوهستانهای غرب تگزاس و مکزیک است. سرو نقرهای جزء گروهی از گیاهان بازدانه بهنام مخروطیان یا مخروطداران یا در اصطلاح گیاهان سوزنیبرگ است؛ در حالت وحشی، این گیاه اغلب در جمعیتهای کوچک و تنک و دور از هم رشد میکند.
این گیاه برای نخستین بار در دوره پهلوی به ایران آمد، آن هم بهخاطر علاقه شخصی محمدرضا پهلوی به این درخت؛ با ورود این درخت به ایران، مدت زیادی طول نکشید که سرو نقرهای به درخت محبوب روزهای درختکاری تبدیل شد. سرو نقرهای و دیگر سوزنیبرگان بهخاطر مقاومتشان در برابر سرما، خشکی، آفات، گیاهان دیگر و رشد سریعشان مورد توجه قرار گرفتند، بهعلاوه بهخاطر تمرکز اغلب ماده تولیدی این درختان در تنههایشان، شرکتهای چوببری نیز به آنها بهچشم محبوبترین رستنیهای زمین نگاه میکنند؛ خود آمریکاییها نیز در کشورهای دیگر جهان، فرهنگ کاشتن درختان بومی خود را گسترش دادند. ایران و برزیل دو نمونه از قربانیان تجارت آمریکاییها بر سر کاشت درختان مخروطی بودند. در سالهای اخیر نیز سرو نقرهای یکی از محبوبترین درختان در روزهای درختکاری بوده است.
سروهای شعرهای حافظ و سعدی چه بودند؟از ۷۳۰۰ گونه گیاهان شناختهشده بومی ایران، تنها شش گونه گیاه مخروطدار بومی در ایران وجود دارد: زربین یا سروناز (Cupressus sempervirens) چهار گونه اُرس (Juniperus spp.) و سرخدار (Taxus baccata). زربین یا سروناز گیاهی است که با آب و هوای مدیترانهای سازگار است و از دیرباز در ایران کاشته میشده است؛ اُرس از گیاهان کوهستانی است که اغلب در مناطق مرتفع البرز و کوههای خراسان و کپهداغ و بهطور پراکنده در زاگرس دیده میشود. سرخدار نیز از گیاهان در حال انقراض ایران است که رویشگاه طبیعی آن جنگلهای اطراف گرگان است؛ یک جمعیت سرخدار نیز در پارک ملی گلستان وجود دارد. اینها همه مخروطیهای بومی ایران هستند.
مخروطیهای وارداتی و مهاجمکاج تقریباً در تمامی نقاط ایران کاشته میشود؛ این گیاه بومی ایران نیست اما متأسفانه از اجزای اصلی پروژههای احداث کمربند سبز در تهران و سایر شهرهای ایران محسوب میشود؛ این گونه احتمالاً از قفقاز به ایران آورده شده است. تمامی گونههای سوزنیبرگ دیگری که در ایران کاشته میشوند نیز منشأ خارجی دارند مانند سرو نقرهای که درباره آن توضیح دادیم.
مخروطیان مهاجمی که طی پنجاه سال اخیر از خارج وارد کردهایم، خاک اطراف خود را برای رشد گیاهان دیگر، سمی و نامناسب میکنند. آنها مانع رشد دانههای گیاهان دیگر نیز میشوند. اگر به سروها و کاجهای کاشتهشده در باغها و بوستانهای شهری دقت کنید، حتماً متوجه خاک تنک یا برهنه اطراف این درختان میشوید. تصور کنید در جایی مثل پارک ملی که دارای تنوع زیستی چشمگیری است، چند گونه گیاه مجبورند بمیرند تا یک اصله سرو نقرهای آمریکایی یا کاج قفقازی بتواند رشد کند، بهعلاوه، این گیاهان بههمراه خود آفتها و انگلهای غیربومی و جدید را نیز بههمراه میآورند.
آفتهایی که بهخاطر میلیونها سال همزیستی با این گیاهان مهاجم، اثر مخرب و کشندهای روی آنها ندارند اما در بدو ورودشان به کشور ما، بیرحمانه به جان گیاهان بومی ما میافتند و گیاهان ما هم بهدلیل تازهوارد بودن این مهاجمین کوچک، مقاومت بسیار کمی در برابر آنها از خود نشان میدهند. این گیاهان و گونههای همراهشان، نهایتاً باعث کاهش چشمگیر تنوع زیستی در کشور ما میشوند ــ کما اینکه تا کنون نیز شدهاند.
تنوع زیستی چه اهمیتی دارددر هر مترمربع از مناطق طبیعی ایران، از جنگلهای هیرکانی شمال بگیرید تا درختزارهای تنک و نیمهجنگلی سرخهحصار و حتی بیابانهای ما، تنوعی رنگارنگ از گیاهان مختلف بهصورت طبیعی وجود دارد. سرشت این تنوع ارزشمند است. این ارزش هم از نظر اقتصادی، هم از نظر زیستی، هم از نظر زیستبومی و هم ذاتاً ــ بهعنوان تنوع موجودات زنده ــ برای ما مهم است؛ تنوع زیستی، فقط شامل ببر و پلنگ و شیر و یوز نمیشود. حشرات، خزندگان، پستانداران ریز و درشت و پرندگان رنگارنگ، همه و همه جزئی از تنوع جانوری هستند و از درختان بزرگ و کوچک تا گیاهان خرد و علفی زیر پای ما، همگی جزئی از تنوع گیاهی هستند. همان قدر که زیبایی پاندا و خیزران برای ما دوستداشتنی است و فقدان احتمالی آنها ناراحتکننده، همه جانوران و گیاهان، حتی کوچکترین حشرات و ناچیزترین گلها، برای کسی که سازوکار طبیعت را بشناسد، ارزشمند و مهم هستند. در صورتی که تنوع زیستی کاهش پیدا کند، خطرات بزرگی همه ما را تهدید میکند.
یک نمونهاش، سست شدن خاکها و جاری شدن سیلابهای خطرناک، بر اثر از بین رفتن گیاهان علفی کوچک سطح خاک است. یک نمونه دیگرش سست شدن شنها و پیشروی بیابانها و ماسههای بادی بهسمت شهرهاست. سیلهای گلستان و ذرات معلق غرب و جنوب کشور، حاصل از میان رفتن تنوع زیستی هستند. وقتی صحبت از اثرات و خطرات تهدید تنوع زیستی میشود، چیزی که مهم است، خود «تنوع» است، نه ماهیت موجوداتی که قرار است منقرض شوند. از نظر سود و زیان زیستی، تفاوتی میان انقراض ببر مازندران و یک پرنده کوچک مثل سِسْک وجود ندارد، چون اهمیت موجودات زنده در طبیعت، ربطی به جذابیتهای بصری آنها برای ما ندارد.
برخی از مضرات سوزنیبرگهای غیربومی مانند کاج۱. عدم تطابق با زیستبوم ایرانی که درختان برگریز دارد؛ گیاهان درختی ایران، بهجز چند نمونه سوزنیبرگ که در شرایط و مناطق محدودی زندگی میکنند، همگی برگریز هستند و گیاهان غیردرختی، قارچها، میکروارگانیسمها و جانوران بومی ایران نیز خودشان را مدتهاست که با چنین درختانی وفق دادهاند.
در ابتدای بهار که درختان برگریز هنوز برگ ندارند، نور خورشید بیشتر به خاک میرسد، دمای خاک، گیاهان علفی و میکروارگانیسمها بهسرعت افزایش مییابد، خاک غنی میشود و در مدت کوتاهی زیستبوم کوچکی پای درختان بهاری تشکیل میشود که بقای جنگل را تضمین میکند اما پای درختان سوزنیبرگ، همیشه تاریک و سایه است و میکروارگانیسمها و گیاهان کوچک، بهخصوص افزایشدهندگان نیترات خاک، فرصت رشد بهاری پیدا نمیکنند.
۲. برهم خوردن تعادل نیترات؛ این گیاهان تعادل نیترات خاک را بهشدت بههم میزنند؛ خود سوزنیبرگها نیاز چندانی به نیترات ندارند، در حالی که اغلب گیاهان دیگر نیاز به فعالیت میکروارگانیسمهای نیتراتساز دارند. پای درختان سوزنیبرگ نیترات کافی تولید نمیشود و البته خاک شروع به اسیدی شدن میکند.
۳. برهم خوردن تعادل آب؛ درختان سوزنیبرگ مخصوص مناطق کمآب و خشک هستند، این گیاهان نهتنها برای زنده ماندن در مناطق خشک تطابق یافتهاند، بلکه آبوهوا را حتی خشکتر هم میکنند. میزان آبی که این درختان از زمین جذب میکنند، بهاندازه درختان پهنبرگ است، در حالی که میزان آبی که بهصورت تعریق به هوا پس میدهند، بسیار کمتر است.
بهعلاوه آنها مانع رسیدن حدود یکپنجم آب باران به زمین میشوند. در حقیقت گیاهان مخروطی، در شرایط خشک بهتر رشد میکنند بنابراین شرایط رقابت را بهنفع خود تغییر میدهند تا پس از خشک شدن اقلیم گیاهان دیگر نتوانند رشد کنند و بمیرند؛ در کشورهای اروپایی که منابع آب از ایران وضعیت بسیار بهتری دارند، برای پیشگیری از خشک شدن اقلیم، درختان مخروطی با درختان پهنبرگ جایگزین میشوند. این خشکی اقلیم همان وضعیتی است که در حالت پیشرفته در صحرای آریزونا (موطن اصلی سرو نقرهای) هم دیده میشود.
۴. برهم خوردن تعادل هوموس؛ درختان پهنبرگ هر سال با خزان کردن، مقدار زیادی مواد غذایی به خاک محل زندگی خود بازمیگردانند که با تجزیه شدن به کودی مناسب و مفید برای بقای جنگل تبدیل میشود اما سوزنیبرگها نهتنها خزان نمیکنند بلکه وجود رزین، تربانتین و دیگر متابولیتها، مانع تجزیه مواد اندک پسمانده از مخروطیان میشود، مواد گیاهی تجزیهنشده میمانند، اسیدی میشوند و گیاهان بومی ما (که اغلب قلیاییپسند هستند) منقرض میشوند.
۵. از میان رفتن تنوع جانوری؛ سوزنیبرگها برای گردهافشانی نیاز به حشرات ندارند بنابراین غذایی هم برای حشرات گردهافشان تولید نمیکنند در حالی که گیاهان پهنبرگ به حشرات وابسته هستند و به همین دلیل غذای مورد علاقه حشرات را هم تهیه میکنند؛ وقتی در یک ناحیه درختان سوزنیبرگ بهجای گیاهان پهنبرگ رشد میکنند، حشرات گردهافشان مثل زنبورها و پروانهها نیز منقرض میشوند.
مورد عجیب نیوزیلند!دولت نیوزیلند، میلیونها دلار صرف مبارزه با مخروطیان خودرو در این کشور کرده است؛ درختان مخروطی مهاجمی که در وضعیتی مانند ایران و برزیل، سالها پیش به نیوزیلند برده شدهاند، تنوع زیستی و طبیعت بکر این کشور را بهشدت تهدید میکنند.
تنها در جزیره جنوبی نیوزیلند، ۲۱۰.۰۰۰ هکتار از زمینهای عمومی مورد تهاجم این گیاهان قرار گرفته است و هیچ کس بهخاطر رشد درختانی که گیاهان دیگر را نابود میکنند، در این سرزمین خوشحال نیست؛ طبق گزارش سازمان حفاظت از محیط زیست نیوزیلند، این مخروطیان تهدیدی برای تنوع زیستی بکر و آسیبپذیر این کشور و بهرهوری کشتزارها و مراتع این سرزمین هستند؛ دولت نیوزیلند نهتنها بابت از بین رفتن شدید تنوع زیستی کشورش نگران است بلکه کاهش بهرهوری در کشتزارها و مراتع را نیز از چشم این گیاهان محبوب چوببرها میبیند؛ در نیوزیلند ۱۰ گونه گیاه مخروطی مهاجم وجود دارد که هشت گونه از آنها کاج هستند (.Pinus spp) و دو گونه نیز صنوبر اروپایی (Larix decidua) و صنوبر داگلاس (.Pseudotsuga sp).
برخی گیاهان مهاجم دیگری که به ایران وارد کردهایمبهجز کاج (Pinus eldarica) و سرو نقرهای (Cupressus arizonica) که گیاهانی سوزنیبرگ یا مخروطی هستند، اقاقیا (Robinia pseudoacacia)، آتریپلکس (Atriplex canescens)، کهور پاکستانی آمریکایی (Prosopis juliflora) و اوکالیپتوس (Eucalyptus camaldulensis) هم از سرزمینهایی دیگر آمدهاند که نه آبوهوای آنها با ما یکی است و نه رشد آنها به حال تنوع زیستی ما مفید است مثلاً اوکالیپتوس نیز یک گرمسیری است. از همه بدتر اینکه این کاشتهای غیراصولی و مخرب، اغلب در مناطق حفاظتشده که سرشار از گونههای ارزشمند هستند و بهقیمت جان گیاهان و جانوران منحصربهفرد این مناطق، انجام میشود.
درخت اوکالیپتوس خاک اطراف خود را سمی میکند، آبهای زیرزمینی را بهسرعت بالا میکشد و سه برابر وزنش آب جذب میکند و اینطوری مانع رشد گیاهان دیگر میشود.
با توجه به آنچه ذکر شد، فقط میتوانیم امیدوار باشیم امسال در روز درختکاری و هفته منابع طبیعی، درختان مهاجم کمتری با دستان خودمان به محیط زیست شکننده و آسیبدیده و زخمی کشور تحمیل کنیم و در سالهای بعد، اندکاندک رسم درختکاری را به درختان و گیاهان بومی کشورمان محدود کنیم.