تاریخ انتشار :جمعه ۱ فروردين ۱۳۹۹ ساعت ۰۰:۵۱
کد مطلب : 82418
بهار چون همیشه تقریبا همان وقت که باید آمده است و سبزی و طراوتش و شکوفه هایش نشانه های خوب و روح افزای همیشگی خود را به همراه دارد. باید پنجره ها را باز کرد که نسیم بوی اقاقی ها را از کوچه به خانه بیاورد. یاس های پیر باغچه  گل داده ست. باید دست ازگمان برداشت و بر زندگی سلامی دوباره کرد. و به قول حافط:  ز کوی یار می‌آید نسیم باد نوروزی    از این باد ار مدد خواهی چراغ دل برافروزی.
 اما زندگی و بهار 1399 بیشتر از همیشه به اقتصاد و محیط زیست پیوند خورده است. بهاری بی رونق اقتصادی  و محیط زیستی که دارد نتیجه بی توجهی به خود را (به خصوص در موردآلودگی هوا)  در قالب تعداد ازدست رفتگان کرونا به ما نشان می دهد.

این وضعیت تا چند ماه ادامه پیدا خواهد کرد و اقتصاد ایران چگونه  این دوره را سپری خواهد کرد؟ اقتصاد ایران در دوران پساکرونا چه شرایطی خواهد داشت؟اینها سوالاتی است که باید دید در سال 1399 چگونه میتوان به آن پاسخ داد. به همه اینها باید آثار کاهش شدید قیمت نفت را نیز اضافه کرد که این نیزمی تواند معادلات اقتصاد ایران را پیچیده تر کند. 

کرونا اگر چه در کوتاه مدت به سبب کاهش مصرف انواع سوخت در بخش حمل و نقل و همچنین کاهش فعالیتهای اقتصادی بخش صنعت، سبب بهبود وضعیت محیط زیستی شده است. اما مصرف بیشتر آب و برق و تولید فاضلاب و پسماند با آلاینده های خاص سبب میشود تا با طولانی شدن دوره شیوع این بیماری، آسیبهای محیط زیستی افزایش یابد.

باید پذیرفت که کرونا پدیده ای است که سبب تغییرات عمده ای در ایران خواهد شد اما اینکه تاثیر این تغییرات مثبت یا منفی باشد کاملا به سیاستهای دولت مربوط خواهد بود.

 ما در مجموعه زیست آنلاین ضمن تبریک بهار و نوروز به خوانندگانمان با پذیرش آنکه نباید در شرایط حاضر نه منکر اشکالات شد و نه در مورد آنها اغراق کرد، امیدوارانه تلاش خود درراستای کنشگری و نقد و بررسی فعالیتهای کشور در زمینه اقتصاد و محیط زیست،انعکاس دهنده نظرات اندیشمندان داخل و خارج کشوربرای بهبود شرایط درسال جدید ادامه خواهیم داد.

 پایان این مطلب نیز چون سرآغازش شعری از شاعر بزرگ ایران فریدون مشیری خواهد بود ، که امید تنها راه پیش روی ما و انگیزه تلاشهای ماست.

 ای دل من، گرچه در اين روزگار
جامهء رنگين نمی‌پوشی به كام
بادهء رنگين نمی‌نوشی ز جام
نقل و سبزه در ميان سفره نيست
جامت از آن می كه می‌بايد تهی است
.
ای دريغ از «تو» اگر چون گل نرقصی با نسيم
ای دريغ از «من» اگر مستم نسازد آفتاب
ای دريغ از «ما» اگر کامی نگيريم از بهار
گر نکوبی شيشهء غم را به سنگ
هفت رنگش ميشود هفتاد رنگ
 

https://zistonline.com/vdcc40q4.2bqis8laa2.html
ارسال نظر
نام شما
آدرس ايميل شما