رئیس اتحادیه انجمنهای انرژیهای تجدید پذیر بر این باور است که برق مُفت امید ادامه دار نخواهد بود و عرضه با نیروگاههای با راندمان حدود ۲۰ درصد به معنی این است که برق از محصولات جانبی است و دود و گرما به جای رشد اقتصادی تولید میکنند.
به گزارش زیست آنلاین، هاشم اورعی رئیس اتحادیه انجمنهای انرژیهای تجدید پذیر ایران و استاد دانشگاه صنعتی شریف است که دولتهای نفتی به زودی تضعیف شده و دولتهای برقی نقش آفرینی بیشتری در اقتصاد جهان خواهند داشت و لذا تا دیر نشده باید سیاستگذاران برنامههای توسعهای خود را بر اساس این محور کلیدی تدوین کنند.
در این بخش به وضعیت انرژیهای تجدید پذیر در ایران، علل عقب افتادن ایران در تولید برق از مسیر انرژیهای تجدید پذیر، توانمندیهای داخلی درصنایع مرتبط با انرژیهای تجدید پذیر و... به بحث و بررسی قرار گرفته است. متن کامل را در زیر میخوانید.
چه چیزی باعث شده تا تولید برق از انرژیهای تجدید پذیر، توجیه پذیر شود؟
صرفه ناشی از مقیاس و توسعه فناوری باعث کاهش شدید قیمت شده که با شیب کمی ادامه دارد. بلومبرگ در گزارشی میگوید حدود دو سوم مردم جهان در نقاطی زندگی میکنند که ارزانترین نوع انرژی تجدید پذیر است. به عبارت دیگر آن تفکری که تا پنج سال یا ۱۰ سال پیش جا افتاده بود و درست هم بود که میگفت: «اگر انرژی ارزان میخواهید فسیلی و اگر لوکس میخواهید تجدید پذیر». اما این تفکر در حال محو شدن است و این فرمول امروز عوض شده است.
امروز در اروپا بدون محاسبه هزینههای اجتماعی، ارزانترین نوع تولید انرژی الکتریکی بادی مستقر خشکی و خورشیدی است کما اینکه آنجا همه بخش خصوصی در تولید برق فعال هستند و به دولت ارتباطی ندارد. ضمن اینکه یارانهای هم به انرژی بادی نمیدهند و در صحنه اقتصاد بازار کار خودش را میکند.
شما به منحنیهای سرمایه گذاری در بخش نیروگاههای جدید نگاه کنید ذغال سنگ، هسته ای، گازی از نوع حرارتی همه کاهشی است، تنها سرمایه گذاریهایی افزایشی است که تجدید پذیر هستند (مشخصا بادی وخورشیدی)، لذا نه تنها نیازی به حمایت ندارند بلکه اگر این حمایتهایی که از سوختهای فسیلی در دنیا میشود (در سال حدود ۴۰۰ میلیارد دلار یارانهی مستقیم)؛ برداشته شود، خیلی سریعتر انرژی فسیلی به تاریخ خواهد پیوست.
در پرانتز هم بگویم در جهان ۴۰۰ میلیارد یارانه پرداخت میشود، جمعیت ایران یک درصد دنیاست و اگر همان یک درصد سهم ما باشد این یارانه باید حدود ۴ میلیارد دلار شود در حالی که ما ۸۶ میلیارد دلار در سال گذشته، یعنی ۲۱.۵ درصد کل یارانه جهان برای سوختهای فسیلی را پرداخت کرده ایم و دردنیا شاگرد اول هستیم. جهت اطلاع! شاگرد دوم چین با جمعیت حدود ۱۵ برابر ما است که ۳۰ میلیارد دلار سوبسید یارانه میدهد پس از آن، عربستان سعودی با ۲۹ میلیارد دلار است. همچنین محاسبات ما نشان میدهد ۹۴ درصد قیمت برق یارانه است، یعنی مثلا وقتی یک کیلو وات ساعت برق ۱۰۰ تومان در میآید، من مصرف کننده ۶ تومان میدهم و به نوعی بقیه مردم ۹۴ تومان دیگر آن را با هم میدهیم!
دیر یا زود ما به روزی میرسیم که جهان نمیگذارد نیروگاه هایمان کار کند و در آن را میبندد و قوانینی میگذارد مثل معاهده پاریس، وقتی کمی قضیه جدیتر شود، میگویند نمیشود که ما آلوده نکنیم شما محیط زیست را آلوده کنید
به همین دلیل است که تلاشی برای کاهش مصرف و یا شیفت کردن روی انرژیهای دیگر نداریم؟
تمام انرژیهای ما بالای ۹۰ درصد یارانه دارند، آن وقت در این شرایط ما در تلویزیون میگوییم مردم برق مصرف نکنید. این حرف با عمل نمیخواند وقتی که ما یک کالای ۱۰۰ تومانی را به ۶ تومان میدهیم و به من میگویند نه تنها مصرف کن بلکه هر چه هم میتوانی هدر بده، دارند با زبان بی زبانی میگویند پنجره را باز کن بخاری را هم روشن کن، کاری که همه ما انجام میدهیم؛ لذا میخواهم بگویم بحث ما سوخت فسیلی نیست، اگر جهان این سوبسید و یارانهای که بخش انرژی فسیلی میدهد را قطع کند این سرعت سوار شدن انرژی تجدید پذیر برای تولید برق بیشتر میشود.
ولی دلیل سوم که الان انتظار میرود روی افزایش سهم انرژیهای تجدیدپذیر اثر گذار باشد، مسائل تغییرات اقلیمی است. با انتخاب آقای بایدن به عنوان رئیس جمهور جدید آمریکا قرار است ۲۰۰۰ میلیارد دلار برای این موضوع اختصاص یابد. در جامعه اروپا نیز برنامه سبز اروپایی با هدف کاهش ۵۵ درصدی آلایندگیها تا سال ۲۰۳۰ دنبال میشود.
دیر یا زود ما به روزی میرسیم که جهان نمیگذارد نیروگاه هایمان کار کند و آنها را میبندد و قوانینی میگذارد مثل معاهده پاریس، وقتی کمی قضیه جدیتر شود، میگویند نمیشود که ما آلوده نکنیم شما محیط زیست را آلوده کنید!
انتقال و دوره گذار یک شبه اتفاق نمیافتد ما هم در ایران نباید بخوابیم، الان عملا خود را به خواب زدیم و نمیخواهیم دوره گذار انرژی را قبول کنیم
من جواب سئوالم را نگرفتم چرا الان عربستان و امارات وارد تولید انرژیهای تجدید پذیر به خصوص از طریق انرژی خورشیدی شده اند و سرمایه گذاریهای سنگین کرده اند، در حالی که ساتکین معاون وزیر نیرو و رییس ساتبا میگوید که استفاده از انرژیهای خورشیدی در بیابان اشتباه محض است و سوال دیگر اینکه قطعا آقای ترامپ از سمت جمهوری خواهان ماموریت و سیاستی داشته که اهداف حامیان خود یعنی فعالان نفتی را دنبال کرده است چرا ما نباید این ماموریت را برای خودمان تعریف کنیم و بگوییم که مزیت نسبی ما انرژی فسیلی است؟
این به تفکر غالبی که همه ما در ذهنمان شکل گرفته بر میگردد. هنوز نتوانسته ایم برای دوران گذار انرژی ارزش قائل شویم و اولین فکر ما این است که انرژی فسیلی ارزان و انرژی تجدید پذیر گران است. اگر انرژی تجدید پذیر گرانتر از انرژی فسیلی بود به قول شما امارات و عربستان چرا دنبال آن رفته اند؟
در حالی که در کشوری مثل ایران هم انرژی بادی و هم انرژی خورشیدی دارای مزیت هستند و اگر یک برنامه برایش بچینیم، قطعا تولید برق توجیه دارد.
اصلا این فرض اولیه غلط که نفت مزیت نسبی برای ما دارد و انرژی فسیلی ارزانتر از انرژی تجدید پذیر است کنار بگذاریم اوضاع سیاستگذاری ما فرق میکند. اگر انرژی فسیلی از تجدید پذیر ارزانتر بود چرا ما به عدد و رقمهای سرمایه گذاری جدید در سوختهای فسیلی هم در بخش اکتشاف و هم در بخش استخراج روند کاهشی دارد، ولی در بخش تجدید پذیر درست روند آن برعکس است؟
تولید انرژی یک صنعت دراز مدت است و اگر الان پول قرار میدهم، انتظار نداریم یک ساله پول من بر گردد، صحبت دو سه دهه آتی را میکنم آنها که در صنعت فسیلی سرمایه گذاری نمیکنند و در صنعت تجدید پذیر سرمایه گذاری میکنند آنها روند را میبینند. روز به روز تجدید پذیرها ارزانتر و فسیلی گرانتر میشود.
نکته مهمی که مسئولان باید به آن توجه کنند این است که انتقال و دوره گذار در یک شب اتفاق نمیافتد ما هم در ایران نباید بخوابیم، الان عملا خود را به خواب زدیم و نمیخواهیم دوره گذار انرژی را قبول کنیم.
مساله تغییرات اقلیمی را ما در ایران هنوز به شوخی گرفتیم، ولی قضیه شوخی شوخی دارد جدی میشود. عربستان و امارات این را میبینند که به روزی میرسند که باید این شیفت انجام شود که در یک شب انجام نمیشود. از نظر من آنها دارند درست کار میکنند، این نگاه درستی به آینده است؛ لذا قرن بیستم متعلق به نفت بوده، خودروها را نفت جا به جا کرده، جنگها را نفت تامین مالی کرده همه چیز بر شاخ نفت میچرخیده، ولی قرن بیست و یکم متعلق به برق است. به همین خاطر است که دولتهای نفتی در مقابل دولتهای برقی هستند.
با این اوصاف اوضاع ترسناکی است هم فضا در بازار انرژی جهان و هم نقش ایران در این بازار. در بدنه کارشناسی شما و سایر عزیزان این احساس نیاز و احساس ترس را دارند، اما در این چند سال چالش ما نگاه مسئولان بدنه تصمیم گیری است از جمله آقای زنگنه بود که زیر بار نرفت و صادرات نفت خام بر صادرات برق ترجیح داد. دلیل این موضوع چیست؟ کمبود بودجه؟ الان سهم انرژیهای تجدید پذیر در انرژی ایران چقدر است؟
مجموع نیروگاههای نصب شده حدود ۸۲ هزار مگاوات است، پیک مصرفمان در تابستان حدود ۵۸ هزار مگاوات بوده است. با این حال واقعیت این است که ما امروز چیزی به عنوان انرژی تجدید پذیر که بشود روی آن حساب کرد نداریم.
اما در مورد شرایط اقتصاد انرژی در کشور اگر بخواهم دو ویژگی بارز سیستم انرژی کشور را نام ببرم، یکی ناپایداری و دیگری آشفتگی است. اشکال کار این است که ما هیچ برنامهای نداریم. اساسا دولتمان دولت روزمرگی است. در صورتی که انرژی چیزی نیست که شما بخواهی با روزمرگی حلش کنید.
به جای رشد اقتصادی دود و حرارت تولید میکنیم بهتر نیست سوخت را به پالایشگاهها بدهیم که ارزش افزوده اش دهها برابرشودو بتوان آن را صادر کرد؟
منظورتان از ناپایداری چیست؟
همین الان کافی است امشب برف بیاید؛ فردا گاز صنایع قطع است، همین امسال یکبار گاز صنایع را قطع کردند و هنوز سرمایی هم نبوده، تابستان میشود مردم کولرهایشان را روشن میکنند و باز برق کارخانهها را قطع میکنند، یعنی همین الان نزدیک به خط بحران هستیم و تا مادامی که ۹۰ درصد قیمت را یارانه میدهید، نه تنها تقاضا کنترل نمیشود که رو به افزایش است.
شما میزان روند سرمایه گذاری در ظرفیتهای جدید نیروگاهی را بررسی کنید، بروید ظرفیت جدید سرمایه گذاری در استخراج نفت را ارزیابی کنید، نمودار عرضه کاهشی است و تقاضا رو به بالا. خوانندگان خودشان نتیجه گیری کنند.
ما برنامهها را تغییر میدهیم و آن را انعطاف پذیر میکنیم، اما یک «سیاست انرژی» میخواهیم و اینکه در آن دولت چه کاره است؟ امروز در این کشور از آن کسی که اکتشاف میکند کارمند دولت است تا کسی که بنزین برای ماشینها میزند و آن هم پولش را از دولت میگیرد، چرا باید اینطور باشد؟
کجای دنیا اینقدر دولت تا پایینترین ردههای او در صحنه انرژی نقش دارد؟ متولی گری را کنار بگذارید و بگذارید دولت کنار برود و نظارت کند و بعد بخش خصوصی کار کند، ما این کار را نکردیم. وقتی دولت درآمد نفتی ریالی و ارزی را در اختیار دارد چرا باید اجازه دخالت بخش خصوصی در حوزه انرژی را بدهد؟
دقیقا آنچه که به آن برق امید میگویند خلاف منطق اقتصادی است. شاید ما با ملاحظات اجتماعی تصمیم بگیریم که همان ۶ درصد قیمت تمام شده برق را هم نگیریم تا یک جا و عدهای دلشان خوش باشد، اما این روند ادامه دار نخواهد بود
شاید دولت در یک سراشیبی قیمتی افتاده و، چون قادر به کنترل قیمتها در سایر بخشها نیست قیمت انرژی (به عنوان تنها چیزی که میتواند ارزان بدهد) را ارزان نگه داشته است؟ حتی افتخار میکند که برق کم مصرفها را رایگان میکند در حالی که همین ارزان کردن برای هر خانوار حدود ۱۰ هزار تومان در ماه است، ولی این عدد برای دولت ۱۰۰۰ میلیارد تومان میشود.
اگر حتی همین سیاست هم پایدار بود اشکالی نداشت، من تا وقتی که پول داشته باشم میتوانم پول اسراف کنم، ولی وقتی پول ندارم، نمیتوانم پول هدر دهم.
دقیقا آنچه که به آن برق «امید» میگویند خلاف منطق اقتصادی است. شاید ما با ملاحظات اجتماعی تصمیم بگیریم که همان ۶ درصد قیمت تمام شده برق را هم نگیریم تا یک جا و عدهای دلشان خوش باشد. اما این روند ادامه دار نخواهد بود. در عرصه جهانی چین و هند از بزرگترین مصرف کنندگان انرژی به سمت برق و تجدید پذیر رفته اند و پیش بینی من این است که روزی که تحریم برداشته شود دیگر بازاری نمانده که ما بخواهیم سهم قابل توجهی از آن بگیریم؛ لذا باید به مردم این را گفت که ۱۱۰ سال یک نفتی بود ما فروختیم و پول آن را خرج کردیم، همه با هم خوردیم امروز باید بگوییم نفت هست، اما کسی از ما نمیخرد و باید خودمان کار کنیم و فرهنگ کار باید جای درآمد نفتی را بگیرد و این خود یک بحث طولانی است و اشکال کار اینجاست.
شما در حوزه انرژیهای تجدید پذیر همایشهای متعددی برگزار میکنید آیا تاثیری در روند تصمیم سازی و تصمیم گیری هم دارد؟
خیلیها معتقد هستند تاثیر از بالا به پایین است، من معتقدم بر عکس است، مطالبه عمومی اگر فرهنگ سازی شود و مردم مطالبه کنند قطعا سیاست گذاران تاثیر پذیر خواهند بود.
اسم نمیبرم، اما راندمان چند نیروگاه ۲۰ درصد است، یعنی نفت و گاز را که انقدر خرج میکنیم و به یک نیروگاه میدهیم که ۸۰ درصد از آن دود و حرارت شود و محصول جانبی اش برق است!
البته من دغدغه شما را میفهمم، در یکی از همایشهای بینالمللی که شما مسئول آن بودید، شرکتهای بین المللی هم پای کار آمدند مخصوصا در حوزه انرژی بادی، من با خیلی از آنها صحبت میکردم بازگشت سرمایه گذاری را در ۴ تا ۵ سال عنوان میکردند و آن را خوب توصیف میکردند، اما هیچکدام کار خود را آغاز نکردند و دلیلش را هم نرخ تورم و عدم تعیین تکلیف بازگشت ارزی سرمایه گذاری میدانستند. تا زمانی که قیمت گذاری با این وضعیت باشد و تورم در این وضعیت باشد و انرژی تجدید پذیر اولویت مسئولان نباشد، به نظر شما چگونه میتوان به جای اینکه دنبال انرژی رایگان باشیم، از انرژی پول در بیاوریم یا مردم شروع به کار بکنند به جای این که به دنبال کسب بیشتر سهم درآمدهای نفتی از مسیر تعریف رانتهای جدید باشند؟ چگونه در چنین فضایی بخش خصوصی به سراغ تولید برق بروند؟
سه سال پیاپی است که رشد اقتصادی ما منفی است و از این را به آسانی میگذریم، ولی در صحنه اقتصاد جهانی وقتی به اقتصاددان میگویید یک کشور رشد اقتصادی نداشته باشد و رشد منفی داشته، تعجب میکنند، حالا اگر بگوییم تمام اینها سر تحریم بوده، اولا این آدرس اشتباه است، ثانیا به فرض چرا باید یک کشور اقتصادش آنقدر وابسته به یک انرژی باشد که تا این حد اثر منفی بر اقتصادش بگذارد؟ پس مسئولین ۱۰ سال پیش چه میکردند که اقتصاد یک کشور وابسته باشد و رشد اقتصادی ما سه سال پیاپی منفی باشد؟
بحث ارزش افزوده رشد اقتصادی از کجا میآید؟ به جای رشد اقتصادی دود و حرارت تولید میکنیم بهتر نیست سوخت را به پالایشگاهها بدهیم که ارزش افزوده اش دهها برابر شود و بتوان آن را صادر کرد؟
اینجا گرههای کور است، من بررسی کردم. کل شرق کشور، پتانسیل قابل توجهی در باد و خورشید دارد، ما باید شرق کشور را مهد انرژی تجدید پذیر کنیم و باور کنیم کمترین نتیجه و حاصل سرمایه گذاری در بخش انرژی تجدید پذیر آن برق است.
محصول نهایی اش توازن اقتصادی در منطقههای مختلف است، این عدم توازن یک چالش سیاسی و چالش امنیتی برای کشور است. ما باید کل این منطقه را به مهد انرژی تجدید پذیر تبدیل کنیم.
مگر ما میتوانیم به مردم خراسان جنوبی و سیستان و بلوچستان بگوییم آب نداریم، کشاورزی نکنید، هیچ کار دیگری هم که نیست، بعد قاچاق نکنید؟ در برخی نقاط مرزی شرق کشور به فاصله ۷۰ کیلومتری خالی از سکنه شده و این یک خطر امنیتی برای کشور است. ما باید برای تغییرات برنامه داشته باشیم.
تولید و صنعت یک چیز ایستا نیست بلکه دینامیک است. مثالی بزنم، در شمال لهستان بندر گدنسک قدیم ها، مهد کشتی سازی بود وقتی صنعت کشتی سازی رو به افول شد، رفتند به سمت انرژی تجدید پذیر، در یک دوره ۱۰ ساله برنامه ریزی کردند صنعت شان را از ساخت کشتی به سمت توربین بادی تغییر دادند، لذا من معتقدم به دید بلند مدت نیاز داریم تا مادامی که بنده آخر زمان را پایان دورهای که من پشت میز نشستم، بدانم هیچ چیزی عوض نمیشود.
مگر ما میتوانیم به مردم خراسان جنوبی و سیستان و بلوچستان بگوییم آب نداریم، کشاورزی نکنید، هیچ کار دیگری هم که نیست، بعد قاچاق نکنید؟ در برخی نقاط مرزی شرق کشور به فاصله هفتاد کیلومتری خالی از سکنه شده و این یک خطر امنیتی برای کشور است. در حالی که کل منطقه شرق پتانسیل قابل توجهی برای تولید برق از انرژی خورشیدی و بادی دارد
صنایع و ملزومات مرتبط با انرژیهای تجدید پذیر در کشور ما در چه وضعی است؟!
خوشبختانه ما عمق صنعتی مان به نسبت امارات یا عربستان خوب است و تقریبا غیر از ترکیه، بقیه عمق صنعتی شان خیلی کمتر است. شرکت وستاس که بزرگترین تولید کننده توربینهای بادی در جهان است به ایران آمد و بعد از حدود سه ماه گزارش کاملی ارایه داد. نشان میداد ما صنعت تولید توربین بادی را تقریبا داریم و میتوانیم یک صنعت انرژی بادی راه اندازی کنیم. به شرط این که دولت خودش کارخانه نزند.
من باز به عنوان جمله آخر عرض کنم همه باید این واقعیت را قبول کنیم این نفت برای ما آن نفت سابق بشو نیست. نفت، این مملکت را متحول کرد، اما دوران آن به سرآمده ما باید به میز طراحی مان برگردیم و برای دهه و دهههای آتی کشور سیستمی باز طراحی کنیم.