مارکس حفاظت از محیط طبیعی را یکی از وظایف اساسی سوسیالیسم میدانست، او در مخالفت با منطق کشاورزی سرمایهداری که مبتنی بر بهرهبرداری بیرحمانه از خاک است، منطق سوسیالیستی سراسر متفاوتی پیش مینهد بر پایه «رفتاری آگاهانه و عقلانی با زمین به عنوان دارایی دائمی جمعی»، رفتاری که زمین را نه به شکل منبعی لایزال برای سودورزی کوتاهمدت که به صورت شرایطی سلبناشدنی از بشر برای زیست و بازتولید نسلهای متوالی در نظر میگیرد.